در ابتدای این دورهمی علمی هادیان، تنها سخنران این نشست، موضوع جهانهای موازی و انفجار بزرگ را تشریح کرد. وی در ابتدای سخنانش درباره نظریه انفجاربزرگ و تردیدهای حاکم بر آن گفت: اگر از فیزیکدانان بپرسید که جهان چه زمانی به وجود آمد؟ حتمن پاسخ میدهند 14 ملیون سال پیش جهان ما یک نقطه داغ بوده است. مهمترین دلیل اینکه کیهانشناسان این پاسخ را میدهند وجود چیزی به نام تابش ریزمور پس زمینه است. در اینجا میخواهم شما را کنجکاوتر کنم.
آیا انفجار بزرگ واقعیت دارد
وی ادامه داد: اگر از فیزیکدانان امروزی بپرسید که دلیل شما برای این ادعا چیست؟ پاسخ میدهند جهان بسیار کوچک بوده است و به آرامی کهکشانها و ستارگان شکل گرفته و آنها شکی در اینباره ندارند. آیا باید باور کرد؟ به دو دلیل باور علتهایی که دانشمندان در اینباره میآورند کمی سخت است. اولین و اصلیترین دلیل برای شک کردن به پاسخ کیهانشناسان به سابقه تاریخی دانشمندان بازمیگردد.
هادیان گفت: دانشمندان چندان سابقه تاریخی خوبی ندارند. متفکران از دو هزار سال پیش به این سوال پاسخ دادهاند و اندیشمندان قدیمی هم نظریاتی نسبت به کل کیهان داشتند که امروزه غلط بودن آنها اثبات شده است. ما امروزه از آنها فقط در کتابهای درسی میخوانیم. از کجا معلوم چندصد سال بعد به نظریات امروز ما نخندند و ما هم مانند دانشمندان گذشته به کتابها نپیوندیم؟ اتفاقا دانشمندان بسیار قدیمی هم دلایل معتبر خود را داشتند و آنها هم حتمن با اسطرلابها مانند تلسکوپهای ما نظریات خود را اثبات میکردند.
این پژوهشگر دومین علت شک بر نظریات دانشمندان امروزی درباب انفجار بزرگ را تغییرات بسیار زیاد نظریات کیهانشناسی دانست و گفت: اگر قرار باشد این نظرات کیهانشناسی روز به روز تغییر کند و ما هم به کتابها بپیوندیم پس حق داریم به دانش امروزی در باب انفجار بزرگ شک کنیم. کیهانشناسی علم آزمایشگاهی نیست یعنی اینکه ما کیهانی داریم که بسیار بزگ است و نمیتوان در آزمایشگاه این علم را شبیهسازی کرد. برای مثال نمیتوانیم آزمایشاتی که در فیزیک ذرات داشته باشیم را در کیهانشناسی داشت.
هادیان با اشاره به روش دکارت گفت: اما من میگویم درباره انفجار بزرگ میتوان به نظریات دانشمندان اعتماد کرد. در اینجا میخواهم از دکارت کمک بگیرم این دانشمند در زمان خود شک زیادی به نظریات علمی کرد. وی شروع به کاوش در نظریات مختلف علمی کرد و بسیاری از آنها را رد شد. دکارت در آن زمان دانش روز را روبهروی خود گذاشت و فهمید که تجربه همیشه قابل اعتماد نیست.
به گفته هادیان دکارت دو ملاک را مدنظر خود درباره صحت نظریات علمی قرار داد اول شفاف و واضح بودن گزارههای علمی و دیگری تمایز نظریه بود که نباید با چیز دیگری اشتباه گرفته شود.
وی گفت: کیهانشناسان هم این دو مولفه را در نظریه انفجار بزرگ دارند. ماجرا از جایی شروع میشود که ما فهمیدیم هر چقدر جسمی گرم شود و دمای آن زیادتر شود رنگ آن به سمت آبی میرود. این آزمایش ثابت میکند که جنس اجسام ارتباطی در این روند ندارند هر جسمی با افزایش دما یک رنگ میشود. اجسام در عین حال که ظاهر متفاوتی دارند اما نهاد اتمی یکسانی دارند.
هادیان با اشاره به اولین آزمایش نور و شیشه که توسط نیوتن انجام شده بود گفت: وقتی نیوتن فهمید که نورهای متفاوتی از شیشه بیرون میآید به نتایج جالبی در این زمینه دست یافت. از زمان این دانشمند به بعد اندازهگیری تجهیزات نوری پیشرفتهتر شد و به منحنیای دست پیدا کردند که نمایانگر تغییرات اجسام در برابر دما بود. به این منحنی تابش جسم داغ میگفتند. در نهایت انسان موفق به کشف طیف الکترومغناطیسی شد. اما یک چیزی در اینجا اشتباه بود و آن اینکه اگر ترمودینامیک و الکترومغناطیس درست باشند باید نمودار جسم داغ به سمت رنگ آبی برود اما در عمل چنین چیزی اتفاق نیفتاد. به قدری این موضوع اهمیت پیدا میکند که که به آن فاجعه فرابنفش میگویند و درنهایت این آزمایشات موجب تولد مکانیک کوانتومی شد.
به گفته هادیان با این استدلالها میتوانیم بگوییم که ما در جهانی زندگی میکنیم که گذشته بسیار بسیار داغی داشته است. شواهد با توجه به مولفههای دکارت نشان میدهند که ما وسط یک جسم بسیار بسیار داغ بودهایم. بنابراین این نظریه که جهان از یک انفجار بزرگ شکل یافته است قطعیتر است و امروزه چیزی که از دانشمندان میتوانیم دریافت کنیم این است که جهان در ابتدا داغ بوده است.
جهانهای موازی؛ خیالاتی بیش نیست
در ادامه این گپ و گفت علمی هادیان با پرداختن به نظریه جهانهای موازی ابتدا به تخیلی بودن بنیان این نظریات پرداخت و گفت: نظریه جهانهای موازی در بطن کار حاصل یک خیال ریاضیگونه است و اینکه صحبتهای غیرعلمی هم درباره آن میشود، ارزش حتی یک بار شنیدن هم ندارد.
وی ادامه داد: جهانهای موازی یکسری معادلات است که دانشمندان طراحی کردهاند و هیچ آزمایش و شواهدی بر آن وجود ندارد و بیشتر بر پایه تفسیر و تعبیرند و اصلا اثبات هم نشدهاند. این نظریه به قدری خام است که نمیتوان مولفههایی مانند سرنوشت مشابه وعرفانهای شرقی را به آن چسباند چراکه پیشتر هم گفتم جهانهای موازی حاصل یک تخیل علمگونه است.
آیا نسخهای از ما در جهانهای دیگر وجود دارد؟
وی درباره اولین نوع جهانهای موازی گفت: جهانهای موازی تورمی اولین نوع جهانهای موازی است که دانشمندان درباره آن زیاد بحث میکنند. علت اصلی توجه دانشمندان به جهانهای موازی با اینکه تخیلی است این بود که از دل ریاضیات نظریات فیزیکی بیرون آمده است. جهانهای موازی مدلی از پیدایش جهان است. اگر جهان را یک نقطه ریز در نظر بگیریم میخواهیم بدانیم چه اتفاقی بر سر آن افتاده است.
به گفته این پژوهشگر 30 الی 40 سال پیش دانشمندان تصور میکردند که جهان مانند الآن انبساط زیادی نداشته است و در ابتدا انبساط آن خیلی خیلی سریعتر بوده است که به آن نظریه انبساطی تورمی میگویند. یعنی جهان در کسرهای اولیه ثانیه انبساط خیلی زیادتری داشته و بعد انبساط آن کندتر شده است.
هادیان با اشاره به ارتباط جهانهای موازی تورمی گفت: نمیتوان از این جهانها اطلاع پیدا کنیم حتی اگر سرعتی معادل سرعت نور را داشته باشیم. در این جهانها هیچ درهمتنیدگی وجود ندارد و جالب است که قوانین فیزیکی در هرکدام از آنها میتواند تغییر کند. اگر این نظریات درست باشد بینهایت جهانهایی مانند جهان ما در عالم وجود دارد و انسانهایی مانند ما با خاطرات ما در جهانهای دیگر زندگی میکنند.
وی افزود: بر این اساس اگر چیدمانی در جهان وجود داشته باشد حتما تکرار خواهد شد و جهان ما هم تکراری خواهد داشت و نه تنها یک کپی بلکه کپیهای بینهایتی از ما وجود خواهد داشت. البته ممکن است در سالهای آینده فقط در کتابخانهها از این جهانها چیزهایی بخوانید و ریاضیات نشان میدهد که این جهانهای موازی راه ارتباطی با یکدیگر ندارند.
هادیان با اشاره به نوع دوم جهانهای موازی گفت: جهانهای موازی کوانتومی نوع دوم جهانهای موازی است. در ابتدا میخواهم به فیزیک کوانتومی بپردازم؛ بخشی از علم فیزیک که به حرکت ذرات میپردازد مکانیک کونتومی نام دارد. وقتی میخواهید حرکت یک الکترون را در زیراتمی بررسی کنید تمام قوانین مکانیکی که تاکنون بلد بودید به هم میریزد و در اینجا شاخهای از فیزیک در مکانیک شکل گرفت که به ما میگوید الکترونها با چه احتمالی کجا هستند.
آیا ریاضیات علمی است که فرو میپاشد؟
وی گفت: اصل داستان اینجا بود که دانشمندان نمیتوانستند حرکت الکترونها را اندازهگیری کنند و این موضوع بسیار شبههبرانگیز بود تا اینکه ناظری را برای این امر در نظر گرفتند و متوجه شدند الکترونها با وجود ناظر تغییر رفتار میدادند. آنها توجیهی آوردند که آگاهی بر سیستم کوانتومی اثر میگذارد. وقتی یک سیستم کوانتومی تحت اندازهگیری قرار میگیرد ریاضیات آن فرومیپاشد.
به گفته هادیان برخی دانشمندان با توجه به علمی که داشتند این علت و معلولها را نپذیرفتند. بعدها پی به وجود جهانهایی بردند که الکترونها از آن عبور میکنند و این جهانها در همه جا وجود دارند که ما ارتباطی با آنها نداریم.
نظرات