نمایشنامه «مولیر» اثر میخاییل بولگاکف با ترجمه عباسعلی عزتی از سوی نشر افراز منتشر شد. بولگاکف در این نمایشنامه به روایت زندگی مولیر، نمایشنامهنویس مشهور قرن هفدهمی فرانسه میپردازد. در تاریخ ثبت است که پس از نخستین اجرای این نمایش در شوروی پروانه نمایش آن باطل شد.
وی افزود: بولگاکف در نمايشنامه «مولير» تماشاگر را به پاريس قرن هفدهم میبرد و زندگی كمدين نامدار فرانسوی «ژان باتیست پوکلن» مشهور به مولير را به نمایش میگذارد كه بعد از نوشتن كمدیهای «تارتوف»، «دن ژوان» و «مردمگریز» مغضوب کلیسا شده است.
عزتی ادامه داد: بولگاکف با تمرکز بر سه سال آخر زندگی مولیر نمونهای درخشان از تراژدی نخبهکشی ارائه میدهد. نبوغ مولیر، اسباب زحمت او میشود و ارباب کلیسا را در مقابل وی که در اوج محبوبیت است، قرار میدهد. مولیر که در استخدام پادشاه است از او انتظار حمایت و پشتیبانی دارد. لویی چهاردهم ابتدا از مولیر حمایت میکند و توجهی به بدگویی و بدخواهی اسقف اعظم نمیکند، اما سرانجام از پشتیبانی مولیر دست میکشد و او را در برابر دشمنانش که قصد جانش را کردهاند، تنها میگذارد.
این مترجم در توضیح بیشتر روایت بولگاکف از زندگی مولیر گفت: بولگاکف با تمرکز بر ریاکاری لویی چهاردهم عظمت ساختگی و متکبرانه او را زیر سؤال میبرد. لویی ابتدا از در لطف درمیآید تا مولیر را رام کند، اما تضاد میان آنها بسیار جدی است و با این ترفندها رنگ نمیبازد و از میان نمیرود. پادشاه لطف خود را از مولیر دریغ میکند، او را که بیمار و تنها شده، از طریق اسقف اعظم و پیروانش متوقف میکند، و مولیر، مأیوس و ناامید، در حالت نیمهدیوانگی، پادشاهی را که ولینعمتش بود، ترک میکند.
عزتی در بخش دیگری از این گفتوگو قلم نویسنده در نگارش نمایشنامه «مولیر» را قوی و بدون نقص توصیف کرد و ادامه داد: بولگاکف با زیبایی و رندی، سه قدرت صاحب نفوذ جامعه، یعنی دربار و کلیسا و هنر را رو در روی هم قرار میدهد. نتیجه این کشمکش، قربانی
شدن مولیر، نماد هنر و خلاقیت است. نمایشنامه «مولیر» دارای تیپهای متنوعی است که بولگاکف با حوصله و دقت آنها را ساخته و پرداخته است. این نمایشنامه همچنین طرح و توطئههای سرگرمکننده و جذابی دارد که تماشاگر را تا انتهای نمایش نگه میدارد. نقطه اوج نمایشنامه رویارویی مولیر با اسقف اعظم است. بولگاکف در اینجا با زیرکی دو نیروی اجتماعی را روبهروی هم قرار میدهد و مفهومی نمادین را به ذهن متبادر میسازد. این دو نیرو نه برای زندگی بخشیدن، بلکه به منظور نابود کردن رودرروی هم میایستند.
مترجم نمایشنامه «مولیر» همچنین به مشکلات بولگاکف در نظام استالینی و جلوههایی از نقد آن نظام در نمایشنامه «مولیر» اشاره کرد و گفت: بولگاکف از تراژدی نخبهکشی در جهت بذلهگویی سیاسی نیز استفاده میکند و مولیر نابغه را در برابر پادشاه خودرأی قرار میدهد و باعث میشود نبوغ او سرانجام نابودش کند. در دومین دهه از عمر اتحاد شوروی، که رهبریاش را استالین بهعهده گرفته بود و با نخبگان جامعه میانه خوبی نداشت و آنها را دستهدسته روانه سیبری میکرد، تراژدی نخبهکشی برای بولگاکف، که هرگز با نظام سوسیالیستی رابطه حسنه پیدا نکرد، اهمیت و مفهوم خاصی داشت، اما آنچه در نمایشنامه «مولیر» میبینیم افقی فراتر از شوروی تحت سلطه استالین را در نظر دارد. با این حال، روزنامه «پراودا» ارگان حزب کمونيست، پس از اولين اجرای اين نمايش نقدی بر آن نوشت که منجر به ابطال پروانه نمايش آن شد.
درباره مترجم
عباسعلی عزتی دکترای مدیریت فرهنگی دارد. او منابعی از دو زبان روسی و ایتالیایی را در حوزههای تاریخ و نظریههای هنر و همچنین نمایشنامه ترجمه کرده است. «جهان دوگانه مینیاتور ایرانی» نوشته ماییس نظرلی، «هنر تاریخی پنجکنت» نوشته الکساندر بلنیتسکی و «تاریخ و نظریه 6 مقام» نوشته اصلالدین نظامف، از ترجمههای منتشر شده او در حوزه تاریخ هنر است.
همچنین از میان ترجمههای منتشر شده عزتی در حوزه ادبیات نمایشی نیز میتوان به این موارد اشاره کرد: «عروس بینوا» نوشته الکساندر آستروفسکی، «دنکیشوت»، «ژوردن کم عقل» و «جنگ و صلح» هر سه نوشته میخاییل بولگاکف، «نوری در تاریکی میدرخشد و پتر خباز» و «قزاقها» هر دو اثر لف تالستوی، «قهوه خانه»، «مهمانخانهچی»، «ارباب»، «باد بزن» و «دعواهای کیتوزا و نوکر دو ارباب» همگی به قلم کارلو گولدونی و «قانون شکن» اثر پائولو جاکومتی.
لازم به توضیح است که ترجمه عزتی از نمایشنامه «دنکیشوت» اثر بولگاکف در هشتمین دوره انتخاب آثار برتر ادبیات نمایشی ایران در پاییز 1396 بهعنوان ترجمه برگزیده انتخاب شد.
نظر شما