جمعه ۱۰ فروردین ۱۳۹۷ - ۱۳:۱۰
داریوش شایگان و فهم فلسفی ما از شرق

بهمن ذکی‌پور از دانشگاه هوسو توکیو، در یادداشتی به داریوش شایگان پرداخته است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)_بهمن ذکی پور: اگر به تاریخ تفکر معاصر ایران نگاهی گذرا داشته باشیم، در همان گام اول در می‌یابیم که تفکر اسلامی و غربی دوشادوش هم در حرکت بوده اند و به آن‌ها همواره توجهی ویژه شده است. این توجه‌هات هم جدای از نزاع‌های فکری معمول میان «سنت» و «مدرنیته» نبوده است.

اما در میان نزاع‌های فکری در تاریخ معاصر ایران، به نظر می‌رسد که تفکر شرق از توجه چندانی برخوردار نبوده است. این عدم توجه را می‌توان در موارد زیر برشمرد:
1.  تمدن‌های شرقی خود در برابر غرب دچار بحران‌های فکری-فلسفی و معنوی شده بودند، بنابراین این تمدن‌هایی که خود مشکلاتی مشابه با ما داشتند نمی‌توانستند همراه یا الگوی خوبی برای مواجهه ما باغرب باشند.

2.  توجه به جنبه‌های روان شناسی شرق که در موضوعاتی مانند ذن و یوگا متجلی می شد، جنبه های فلسفی و فکری شرق را می‌پوشاند. البته باید توجه داشت که در این نوع نگاه هم ما از تاثیرات دنیای تجارت و ارائه یوگا و ذن به عنوان مارکتینگی برای کاهش استرس و لاغری و زیبایی بی بهره نبوده‌ایم.

3.  ضدیت با ادیان و فلسفه‌های شرقی به عنوان عرفانهای کاذب به دلایل سیاسی؛ که خود این امر کاهش شدید چاپ و نشر آثار در حوزه ادیان و مکتب‌های فلسفی شرق را در پی داشته است.

4.  فقدان زبانی روشن برای ارائه و ترجمه مفاهیم شرقی به جامعه فارسی زبان.

5.  عدم دسترسی به متون اصلی شرقی و بهره‌گیری از زبان‌های واسط به خصوص انگلیسی.

6.  فقدان تحلیل‌های فلسفی و توجه به تصحیح متون.

7.  نگاه صرفا تاریخی به ویژه در رابطه با هند با تاکید بر رابطه اسلام و زبان فارسی در هند.

8.  فقدان رشته‌های دانشگاهی تخصصی در زمینه فلسفه‌های شرقی و تربیت متخصص در آن.

تمام موارد بالا موجب شده است تا ادیان و مکتب‌های فلسفی شرق چندان که باید و شاید در تاریخ تفکر معاصر ایران جدی گرفته نشود. تحقیقات و آثار خوبی هم که در این حوزه تاکنون منتشر شده است کمتر بار فلسفی داشته‌اند و بیشتر بر روی زبان شناسی، روان شناسی، ادبیات و تاریخ تمرکز داشته‌اند. لذا، لنزی که بتواند بر اهمیت «فهم» مکاتب شرقی نوری بتاباند، تقریبا در تاریخ تفکر معاصر غیاب بوده است. از این رو دو اثر سترگ شایگان یعنی ادیان و مکتب‌های فلسفی هندو آئین هندو و عرفان اسلامی استثنا و بی‌رقیب اند. هر دو اثر دیدگاهی فلسفی دارند و می‌کوشند مفاهیم هندی را با رویکردی تطبیقی به ذهنیت ایرانی بسیار نزدیک کنند. این نزدیکی در ادیان و مکتب‌های فلسفی هند حتی بیشتر به چشم می‌آید. چرا که این اثر تالیف است (در نسبت با آئین هندو و عرفان اسلامی که ترجمه است) و نویسنده آن با به گفته خودش با تاسی از نثر محمد علی فروغی کوشیده تا متنی پیراسته به فارسی را در زمینه ادیان و مکتب‌های فلسفی هند عرضه کند. از این رو شاید بی جهت نباشد که ما این اثر را همسنگ با سیر حکمت در اروپا بدانیم منتهی در بعد و درون مایه‌ای شرقی.

علاوه بر زبان فارسی پیراسته این کتاب، ارجاع به متون اصلی و دست اول سانسکریت به خصوص در جلد اول کتاب که در خصوص شش مکتب اصلی فلسفی هند است، بسیار به غنای کار افزوده. در جلد دوم که اختصاص به مکاتب جین و بودا دارد شایگان به دلیل عدم آشنایی با  زبان‌های پراکریت، پالی و چینی و ژاپنی و تبتی ناگزیر از منابع انگلیسی، فرانسوی و آلمانی بهره برده، اما منابع و ارجاعات و انتخاب نویسندگان مرجع موجب شده است تا جلد دوم کتاب نیز اثری درخور درآید. همین زبان و رویکرد هم باعث شده تا این کتاب هنوز هم بعد از گذشت نزدیک به 50 سال از چاپش همچنان بی‌رقیب بماند.

نکته جالب در انتخاب منابع به زبان‌های اروپایی در  ادیان و مکتب‌های فلسفی هند در این است که شایگان سعی کرده از آثار کسانی بهره ببرد که علاوه بر پژوهش‌های صرفا آکادمیک دیدگاه‌های فلسفی و راه گشا داشته باشند. نمونه بارز آن توجه به آثار انگلیسی هاجیمه ناکامورا متفکر نامور ژاپنی و موسس «انجمن فلسفه تطبیقی ژاپن» است که ما رد تفکر او را حتی در آسیا در برابر غرب هم می‌توانیم ببینیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها