ارسلان فصیحی در همایش ویرایش گفت: صادق هدایت در «رقص بر آب» ناشرها را به سه دسته تقسیم میکند. خودش میگوید همانا کتابفروشهای امروز تهران بر سه طبقه هستند. اول، دو سه کتابفروش آبرومند و معتبر و نسبتا خوش معامله. دوم، ده دوازده کتابفروش نابکار که امان از دستشان. طبقه سوم اصلا قابل طبقهبندی نیستند، همش آداب مقال و کتاب نجاسات چاپ میکنند،طبقهبندی صادق هدایت هنوز اعتبارش را حفظ کرده است.
ارسلان فصیحی، مترجم و سرویراستار نشر ققنوس در مقدمه حقوق ماهیانه یک ویراستار کاربلد را حدود یک میلیون تومان برآورد کرد، آن را معادل پول اجاره خانه در ماه دانست و گفت: ما زمانی که یک فیلم را از تلویزیون یا روی پرده سینما تماشا میکنیم، فقط همان فیلم را میبینیم و پشت پرده آن را نمیبینیم. کتاب هم همینگونه است و پشت پرده دارد. صنعتی به نام صنعت نشر وجود دارد که میخواهم درباره آن با تاکید بر نقش ویراستار در این صنعت صحبت کنم. دریافت کلی من از صنعت نشر سه چهار جمله است که دنیای نشر دنیای ناامیدیها، سرخوردگیها، تلخکامیها و نامردیها است.
وی در ادامه یادداداشتی که چند روز قبل برای این مراسم آماده کرده بود را خواند که به شرح زیر است:
«از بداقبالی یا خوشاقبالیام بود که دبیرستان ما، دبیرستان اذر شماره2، سر نبش خیابان کمالالملک با خیابان صفیعلیشاه بود. از پنجره کلاسمان خانه کمالالملک را میدیدیم و از ایوان مدرسه وزارت فرهنگ و هنر، نویسندهها و شاعرها را که به آنجا میآمدندو میرفتند. هر روز باید از آنجا تا میدان مخبرالدوله میرفتم، یعنی کل خیابان شاهآباد آن زمان محل گشت و گذارم بود. خب معلوم است، خیابان شاهآباد در آن سالها، مرکز اصلی ناشران و کتابفروشان تهران بود. تماشای ویترینها از کتابفروشی صفیعلیشاه، سر نبش خیابان شاهآباد با خیابان صفیعلیشاه شروع میشد تا برسد به کتابفروشی اقبال و امیرکبیر و جاویدان و چه و چه. به این ترتیب از نوجوانی با بسیاری ناشران آشنا شدم و از همان سالها با بعضیشان کار کردم.
صادق هدایت در «رقص بر آب» ناشرها را به سه دسته تقسیم میکند. خودش میگوید همانا کتابفروشهای امروز تهران بر سه طبقه هستند. اول، دو سه کتابفروش آبرومند و معتبر و نسبتا خوش معامله. دوم، ده دوازده کتابفروش نابکار که امان از دستشان. طبقه سوم اصلا قابل طبقهبندی نیستند، همش آداب مقال و کتاب نجاسات چاپ میکنند، ما را با ایشان کاری نیست؛ اما آن طبقه دومیها. فقط شاید یک قاطرچی کهنهکار بتواند با این نمره دوها به جوال برود و سالم بیرون آید. الان هم با آنکه هفتاد هشتاد سال از آن روزگار میگذرد، طبقهبندی صادق هدایت هنوز اعتبارش را حفظ کرده. راستش شک ندارم، تلخترین خاطره همه شاعرها و نویسندگان و مترجمان و ویراستارها، خاطره برخوردشان با یکی از این ناشران یا به قول هدایت، کتابفروشهای نمره دو بوده است.»
فصیحی پس از قرائت یاداشت، بیان کرد: یک ناشر خیلی قدر خاطراتی در دو جلد مفصل چاپ کرده و آنجا یکی از چیزهایی که به آن افتخار میکند این است که میگوید با یک میلیون یا هشتصدهزار تومان به خانه عمید رفتم و از او خواستم که در ازای آن کتابش را برای چاپ به من دهد، که به نظر من این خود نامردی و مصداق زیرپا گذاشتن اخلاقیات است. میخواهم بگویم نشر، یک حرفه و صنعت تجاری، اقتصادی و تولیدی است که تمام قواعد حاکم بر صنایع تولیدی، تجاری و دلالی و قواعدی که در جوامع سرمایهداری حاکم است بر صنعت نشر هم حاکم است و حتی شاید اینجا با شدیدترین نحو آن حاکم است. صحبتهای من برای ناامید کردن نیست، بلکه برای آشناشدن با واقعیات است. کسانی که میخواهند در این وادی قدم بگذارند بدانند که نه به نام و نه به نانی میرسند و اندک کسانی در این حرفه موفق میشوند. البته این کار، کار فرهنگی هم هست، چون کالایی که تولید میکند، کالای فرهنگی است. منتها میخواهم این سوءتفاهم و این دریافت ناصحیح را تصحیح کنم که به اعتبار اینکه کار فرهنگی است، با پیشزمینههای ذهنی اشتباه سراغ ناشر نرویم که سرخورده شویم و آن تلخترین خاطره زندگیتان رقم میخورد، همانطور که برای خیلیها رقم خورده است.
سرویراستار نشر ققنوس ادامه داد: به هر حال این کسب و کار مانند همه کسب و کارها، تابع شرایط و وضعیت بازار است و مثل همه کسبو کارها میکوشد از هزینه تولید کم کند، یعنی اگر دست ناشر باشد، نه ویراستار، نه حروفچین و نه هیچ کس دیگری که حقوق دریافت کند، میخواهد. ناشر دوست دارد اثر را از دست تولید کننده که گریزی از آن نیست بگیرد، مستقیم و بدون هیچ واسطهای به دست چاپچی برساند. همان روشی که از زمان فتحعلیشاه تا زمان فرانکلین و حتی تا اواسط دهه هفتاد هم بود. اندک ناشرانی که بضاعت داشتند و احساس رقابت میکردند، پا پیش گذاشتند و از روی ناچاری بخشی به ویراستار تعلق گرفت که اگر این رقابت، این ناچاری نبود نه ویراستاری بود و نه ویراستارانشان. ناشر هم میداند اگر خودش را با وضعیت بازار تطبیق ندهد، از گردنه رقابت بازار خارج شده و حذف میشود. یکی از لوازم اولیه برای اینکه ناشر امروزی بتواند خودش را با شرایط بازار وفق دهد، این است که ویراستار داشته باشد و کتابهایش ویرایش شوند. یعنی رقابت یکی از عوامل تعیین کننده نوع سیاستگذاری در صنعت نشر است. همین رقابت باعث شده که امروزه ویرایش در نشر به اینجا برسد.
نظر شما