سه‌شنبه ۷ آذر ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۵
روایت‌های «جعفر شهری» صادقانه و آزار‌دهنده است/ تاریخ مرگ او را اشتباه ذکر کردند

نصرالله حدادی که از شاگردان مرحوم جعفر شهری است، سالروز مرگ این نویسنده و پژوهشگر تاریخی را 7 آذر ماه ذکر کرد و تاکید کرد که در بسیاری از منابع به اشتباه تاریخ مرگ او ششم آذر ذکر شده است. به گفته وی، مجموعه روایت‌های جعفر شهری از زندگی مردم بی‌نظیر است. او شاهد صادق زمانه خودش بود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)،جعفر شهری به پیشنهاد برنامه «فرهنگ مردم» سیدابوالقاسم انجوی شیرازی در رادیو تهران، به نوشتن آداب و رسوم مردم تهران در ماه مبارک رمضان پرداخت و بعدها با تشویق مرحوم انجوی شیرازی و برادر ناتنی‌اش ،مهدی بهره‌مند، مجموعه پنج جلدی «طهران قدیم» را نوشت و پس از آن‌که آمار و احصاییه بلدیه سال‌های 1302، 1312 و 18 به دستش رسید، بر مبنای آن مجموعه 6 جلدی «تهران در قرن سیزدهم» را نوشت که در برخی موارد با مجموعه «طهران قدیم» او هم قرینه‌هایی داشت.
 
نصرالله حدادی، تهران پژوه، با بیان مطلب فوق و اشاره به این نکته که در بسیاری از منابع اینترنتی به اشتباه تاریخ مرگ جعفر شهری  6 آذر ذکر شده است، گفت: مرحوم شهری، 7 آذر ماه 1378 در بیمارستان فرهنگیان از دنیا رفت. این در حالی بود که 15 روز آخر زندگی‌اش در کما بود و چشم‌هایش هم نمی‌دید. من اما در شانزده سال پایان زندگی‌ او به خلوتش راه داشتم و بسیار از او آموختم. در هنگام دفنش هم  اولین نفری بودم که بر کفنش خاک ریختم.

این مولف در ادامه با ذکر خاطراتی از شهری افزود: وی از نسلی بود که خودش آن را «تخم مستبد ـ مشروطه» می‌نامید. نسلی که دوره‌ پیش از مشروطه به دنیا آمده بود و نه به قانون مستبدانه ناصرالدین‌شاهی تن داده بود و نه بی‌قانونی بعد مشروطیت را به طور کامل پذیرفته بود و در نتیجه به نوعی «هرهری مسلک» بود.

این پژوهشگر بیان کرد: به طور کلی افکار آن نسل، بسیار «دایی جان ناپلئونی» بود. آن‌ها معتقد بودند که برگ از درخت نمی‌افتد؛ مگر به خواست انگلیس. جعفر شهری هم از این ویژگی مستثنا نبود. او به شدت به تئوری توطئه معتقد بود و می‌گفت: تمام اتفاقاتی که در دوره پهلوی افتاد، منشاء انگلیسی داشت. این نگاه در آثارش  هم دیده می‌شود. 
 

حدادی زندگی خصوصی «جعفر شهری» را در دوران طفولیت این طور توصیف کرد: او پدری نامهربان به نام میرزا داشت و مادری بسیار فداکار به نام کبرا و در نهایت فقر و فاقه زندگی می‌کرد و به همین دلیل، بیشتر از 2،3 کلاس به مدرسه نرفت. او در دوره کودکی به شدت، مورد تحقیر جامعه قرار گرفت. اما همه این‌ها بعدها منجر به شکوفایی او شد.
 
این تهران‌شناس ادامه داد: شهری در مجموعه سه جلدی گزنه، شکر تلخ و قلم سرنوشت، زندگی خودش را از طفولیت تا دوران پیری می‌نویسد.شاید به خاطر زندگی سختی که داشته در پیشانی نوشت کتاب «گزنه» نوشته؛ تقدیم به آنان که به من بد کردند و ستم روا داشتند. روزی از او علت این پیشانی نوشت را پرسیدم، گفت: اگر به من بد نمی‌کردند که من، جعفر شهری نمی‌شدم.

حدادی گفت: اگر جعفر شهری کتاب «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم» را نمی‌نوشت، ما امروز با بسیاری از مشاغل منقرض شده، آشنا نبودیم. ظرائفی که او از زندگی اجتماعی مردم روایت می‌کند، بی نظیر است. اما متاسفانه در ثبت و ضبط وقایع تاریخی دچار لغزش‌هایی شده است.

وی با اشاره به برخی اشتباهات تاریخی در آثار جعفر شهری بیان کرد: متاسفانه چون او در ثبت و ضبط وقایع تاریخی بیشتر به حافظه‌اش متکی بود، دچار لغزش‌هایی می‌شد. به عنوان مثال؛ ماجرای گلوله باران مقبره حضرت رضا (ع) در مشهد، توسط روس‌ها که در سال 1290 اتفاق افتاد را با ماجرای کشته‌ شدن صفیر آمریکا در ایران که در سال 1303 اتفاق افتاد را در یک تاریخ روایت می‌کند، در حالی که بین این دو واقعه، چندین سال فاصله وجود دارد. یا غلامرضا تختی که در ابن‌بابویه دفن شده و او مکان دفنش را در امامزاده عبدالله ذکر کرده است. اما با وجود این لغزش‌های تاریخی، اهمیت آثار جعفر شهری به لحاظ زبانی و حفظ لغات انکار ناپذیر است.

این پژوهشگر تصریح کرد: حسن انوری به هنگام تدوین «فرهنگ سخن» بسیاری از اساتید دانشگاه را جمع کرد تا به او در جمع‌آوری لغات مهجور کمک کنند. اما هیچ کس، به اندازه جعفر شهری به او کمک نکرد. شاید حتی صفحه‌ای از فرهنگ هشت جلدی سخن نباشد که نامی از جعفر شهری به خاطر کاربرد لغات کمتر استفاده شده و منقرض شده در آن نباشد.   
 
حدادی درباره ویژگی‌های مجموعه «طهران قدیم» گفت: به هر روی شهری، زندگی اجتماعی مردم را پیش روی مخاطب می‌گذارد که گاهی هم امکان دارد آزاردهنده باشد. یک بار که درباره‌ی نکبت‌باری برخی از صحنه‌های کتابش  از او پرسیدم، شهری گفت: «مردم باید از گذشته‌شان اطلاع کافی داشته باشند تا بتوانند آینده بهتری را بسازند.»

این تهران شناس بیان کرد: شهری ابعاد مختلف مشاغل را با تمام ریزه‌کاری‌ها در مقابل خواننده قرار می‌دهد تا مثلا خواننده بداند که کلاه‌فروشی و کلاه مالی دو شغل مجزا و در عین حال، مرتبط بودند. یا وقتی شغل «دیزی‌فروش» را معرفی می‌کند، حکایت «یک پا ناهارخور» را می‌آورد که تا حدودی حال به هم زن است. حکایت «یک پا ناهارخور»  از این قرار است؛  در قهوه‌خانه‌ها دیزی 4 نفره بار می‌گذاشتند و افراد، بدون آشنایی با هم، از مشاغل مختلف، برای خوردن دیزی به قهوه‌خانه می‌آمدند و اگر 3 نفر بودند، حق دست زدن به دیزی را نداشتند. شاگرد قهوه‌‌خانه‌دار، در حالی که یک لنگ قرمز به دست داشت، بیرون قهوه‌خانه، پا به زمین می‌کوبید و لنگ را تکان می‌داد و داد می‌زد؛ « یه پا ناهار خور!... یه پا ناهار خور!» یعنی که سه نفر منتظر نشسته‌اند و منتظر نفر چهارم هستند تا غذا را شروع کنند.

حدادی افزود: روایت شهری مربوط به دوران قاجار و اوایل پهلوی هست که تا 4،5 دهه پیش هنوز در محلات فرودست و جنوب شهر تهران همچنان به چشم می‌خورد و افراد با پول اندکی شکم خود را سیر می‌کردند. در حالی که امکان داشت به برخی از بیماری‌ها‌ی واگیردار دچار شوند.

این پژوهشگر درباره مجموعه 6 جلدی «تهران در قرن سیزدهم» توضیح داد: شهری در این مجموعه بی‌نظیر، بیش از هزار و صد شغل منقرض شده، در حال انقراض یا تغییر شکل داده را برای ما بازگو می‌کند. و به گونه‌ای می‌توان گفت که این مجموعه، تاریخ و فرهنگ  مشاغل در ایران است.
 
به گفته حدادی، شهری به خاطر شناخت بی‌واسطه‌ زندگی مردم، دیگر اعتمادش را به‌خیلی‌ها از دست داده بود. به عنوان مثال؛ یک بار مرا با خودش به بازار سید‌اسماعیل برد و نشان داد که چگونه دندان مصنوعی افرادی را که مرده بودند، از دهان‌شان بیرون می‌آوردند و در دهان دیگران می‌گذاشتند. به همین خاطر هم می‌گفت که نمی‌تواند به پزشک‌ها اعتماد کند؛ به همین خاطر خودش مواد اولیه دندان مصنوعی را گرفت و برای خودش دندان درست کرد. یا در دوره‌ جنگ تحمیلی که سوخت نبود؛ خانه‌ی او گازکشی بود ولی مشعل نداشت. به همین خاطر هم خودش دست‌به کار شد و مشعلی درست کرد.  ویژگی شهری این بود که حرفه‌های بسیاری را می‌دانست؛  آهنگری، نجاری، عطاری  از آن جمله است. در جوانی‌هایش تار هم می‌زد و به قمرالملوک وزیری هم ارادت بسیاری داشت. و البته دشمن خونی شعر نو و نیما یوشیج بود.

حدادی در پایان یادآور شد: با وجود تمام معایب و نواقص، مجموعه روایت‌های جعفر شهری از زندگی مردم بی‌نظیر است. او شاهد صادق زمانه خودش بود و با ویژگی‌های زبانی اصیلی که در کتابش آمده است و حفظ کلمات مهجور، به نوعی تاریخ زبان را با تاریخ مردم و فرهنگ پیوند داده و این کار بزرگی است.
 

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 4
  • نظرات غیرقابل انتشار: 1
  • محسن ۱۷:۵۳ - ۱۳۹۹/۰۵/۱۵
    سفیر رو با ص نوشتید!!!!!!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها