گزارش ایبنا از جمع خوانی «سایه تاریک کاجها» نوشته غلامرضا رضایی
ابوترب خسروی: نویسنده لحظه را زیبا میسازد و به فرم مسلط است
انجمن داستان شیراز عصر جمعه 26 آبان ماه میزبان غلامرضا رضایی نویسنده مجموعه داستان«سایه تاریک کاجها» با حضور امین فقیری، ابوتراب خسروی، حسین رحیمی، طیبه گوهری، محمدکشاورز، غلامحسین دهقان و ... بود.
معرفی نویسنده و آثارش:
غلامرضا رضایی پیش از «سایه تاریک کاجها»، سه مجموعه داستان به نامهای «نیمدری» و «دختری با طعم آدامس خروس نشان» و «عاشقانه مارها» و رمان «وقتی فاخته می خواند»در کارنامه خود دارد.
معرفی مجموعه داستان:
«سایه تاریک کاجها» در سال 1395 در نشر نیماژ به چاپ رسیده است. این مجموعه شامل هفت داستان کوتاه است که در شیوه روایی و فرم و همچنین درونمایه، با یکدیگر همپوشانی بالایی دارند. ویژگی اصلی داستانها، فضاسازیهای دقیق و تازه و بکری ست که پیش از این کمتر به آن پرداخته شده است. زبان مجموعه روان و خوانش داستانها ترس و ابهام خاصی را القا می کند.
گزارش جمع خوانی اعضای انجمن داستان شیراز:
در ابتدای نشست، نویسنده «داستان آوازهای آب» را قرائت کرد. که داستانی منتشرنشده از نویسنده بود که در مجموعه بعدی آورده خواهد شد.
بعد از داستان خوانی نویسنده، اعضا به بررسی مجموعه داستان پرداختند.
در ابتدا امین فقیری که نقد مکتوب خود را روز قبلش در موسسه پیرسوک ارائه کرده بود، گفت: به نظرم نویسنده قصد دارد معمایی طرح کند و وهم و ترسی را در جان خواننده بیاندازد.
حسین رحیمی، داستان نویس و منتقد هم درباره داستان های غلامرضایی گفت: غلامرضا رضایی نویسنده ای است که میداند میخواهد چکار کند. او فضاسازیهای تاثیرگذاری را ارائه می کند که شدت تاثیر فراوانی دارند. مشخصه اصلی کار ایجاز است. همه چیز در خدمت داستان است.
طیبه گوهری نویسنده رمان تحسین شده «بزگراه» نیز گفت: مجموعه قبلی نویسنده را مطالعه کرده ام و این مجموعه را یک سر و گردن بالاتر از مجموعه قبلی می دانم. ویژگیهایی که در داستان ها مرا جذب کرد، استفاده از طبیعت بود. در واقع طبیعت به مثابه شخصیتی در داستان ها حضور دارد و به پیشبرد داستان ها کمک می کند. فضایی که در داستانها به آن پرداخته میشود، تازه و نو است. از فضاهای دیگر داستانها کپی برداری نشده است. داستان ها اجرای سادهای دارند که در زیر بنا طرح پیچیدهای داشتند. شاید تنها نکته منفی داستانها این بود که شخصیتهای داستانها به طور مثال در مقابل قهر طبیعت منفعلاند و این مسئله در چند داستان تکرار میشود.
فتاح رنجبر دیگر منتقد جلسه گفت: جالب است که داستانها از زاویه دید اول شخص روایت میشود و همانطور که همه میدانیم این زاویه دید محدودیت هایی دارد،اما به طور مثال در داستان اول، راوی با استفاده از افعال گذشته و گذشته استمراری، کاری کرده که محدودیتهای این نوع روایت را کم کند. در داستانها، شخصیتها توسط عوامل طبیعی محاصره شدهاند و کاری از پیش نمیبرند. در واقع آدمها مورد هجوم طبیعت هستند. از آسمان کلاغ، از زمین، مار در خانه اجنه ها و در محل کار اشباح به آدمها هجوم میآورند. انسانها در داستانها در حال از دست دادن هستند. نه تنها هویت فردی و اجتماعیشان از دست میرود، بلکه هویت ملیشان نیز در خطر است. نگاه کنید به داستان دو هیچ که آنتن تلویزیون رو به عراق است! تقابل شادکامیها و تلخ کامیها در داستان زیباست. زبان داستانها ساده و واقعی ست اما وهم می آفریند. از دل یک وضعیت واقع گرایانه وهم را به وجود آوردن، کار هر کسی نیست.
غلامحسیندهقان نویسنده مجموعه داستان «عکس سلفی با مرده» در نقد «سایه تاریک کاجها» گفت: فضاسازیها فوق العاده است. یکی از ویژگیهای داستانها فضای وهم و ترس است. شخصیتها در تک تک داستانها نسبت به منبع ترس منفعل هستند. به نظرم میآید ای کاش شخصیتها بیشتر درگیر ماجرا میشدند. مثلا در داستان ضیافت شبانه، حتی در گفت و گوی زن و شوهر داستان، حرفی رد و بدل نمی شود که ما بدانیم دلیل این همه انفعال چیست. به نظر میرسد داستانها از خودشان عبور نکرده اند. البته برای عنوان این مطلب خودم نیز در لبه تردید قرار دارم. به جهت اینکه شاید این انفعال خودساخته باشد. مسئله دیگر اینکه نویسنده از فضا، شخصیت ساخته است و این مطلب مهم و ارزشمندی ست.
مجیدخادم نیز به مسئله ابهام در داستانها اشاره کرد و گفت: از خواندن داستانها لذت بردم. مسئله ابهام که به آن اشاره شد، در داستانها به گونهای است که ابهام در پایان داستان، شفافتر می شود. اما این ابهام در مثلا داستان صخرههای مرجانی، آنقدر زیاد می شود که گویا این داستان ناتمام می ماند. جنس ابهام در داستانها از حوادثی است که اتفاق می افتد. فرم روایی داستانها از یک الگو پیروی میکند و تکرار شده است. این مسئله برای من که توقع دارم در یک مجموعه (شاید توقع بی جایی باشد) داستانهای متنوعی بخوانم مهم است.
ابوترابخسروی داستاننویس پیشکسوت شیرازی هم گفت: مجموعه داستان سایه تاریک کاجها را نخواندم اما با توجه به اینکه پیشینه نویسنده را میشناسم، میتوانم بگویم نویسنده می داند چطور به داستان بسط و گسترش بدهد. او به فرم مسلط است. زیباییشناسی داستانهای این نویسنده، خاص خودش است. لحظه را زیبا میسازد. در داستانها به فضا و مکان و حس، شئیت میبخشد. ابهامی که در داستان ها است محصول ابهامی است که نویسنده وقتی در مقابل شرایطی قرار میگیرد، احساس میکند. در واقع ابهام، ذاتی داستانهاست. مصنوعی و ساختگی نیست.
احسان نعمت اللهی یکی دیگر از اعضای انجمن نیز به دو داستان خارج از مجموعه نویسنده اشاره کرد. ایشان به موقعیت و ویژگی های زنان در دو داستان پرداخت.
در پایان جلسه، نویسنده با تاکید به این موضوع که اعتقاد دارد نویسنده نباید به اثرش تکیه بزند و در مقام دفاع برآید، عنوان کرد: در ارتباط با مسئله انفعال در شخصیتها، باید بگویم به نظرم در داستان ضیافت شبانه شخصیتها منفعل نیستند. چرا که از خانه فرار میکنند و یا در داستان سایه تاریک کاجها، پیرمردی که قبلا در سلاخ خانه کار میکرده، منفعل نیست، دزدی می کند. در بقیه موارد که در صحبتها به آن اشاره شد،تامل خواهم کرد.
نظر شما