چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۰
روایت داستانی پندارینه، آفرینشگرانه و اسطوره‌ای از ایران باستان

کتاب «ویستا» (بانوی مینوسرشت ایران زمین) نوشته ناهید مشایخی رمانی تاریخی است که با سند و منبع چهره این بانوی ایرانی را بررسی کرده است. وی معتقد است که چهره بسیاری از زنان فرهیخته در تاریخ ایران باستان در پس پرده‌ای از ابهام و ناشناختگی مستور بوده و حتی نامی نیز از آن‌ها بر جای نمانده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «ویستا» (بانوی مینو سرشت ایران زمین) رمانی تاریخی است با سند و منابع که در آخر ذکرشده است. این کتاب در قالب رمان خواننده را با خود به گذشته دور سرزمینمان ایران می‌برد، دوران پیش از پیامبری زرتشت که کاهنان (پیشوایان بزرگ دین) در قالب مذهب به استثمار مردم می‌پرداختند.

در این کتاب خواننده بیش از بیش با  انواع جادوی سیاه و سفید و پیش گویی و ایزدان (مهر، آناهیتا، هانومن و...) زبان پهلوی، سروده‌های مذهبی، فرهنگ و آداب و رسوم آن زمان آشنا می‌شود.

«یانش ایزدی»، «وسوسه دیوان»، «مناسک مهر»، «افسون جادوگران»، «دادگاه اهریمنی»، «جلوه مهر»، «سرود عشق»، «شاهزاده بانوی ایرانی»، «مهاجرت مزداپرستان»، «توبه در پیشگاه ایزدمهر»، «راز کویر»، «سور و عهد آسمانی»، «کید اهریمن» و «گزایش جادو و مرگ»، فرجام نیک نام بخش‌های این رمان است. پایان‌بخش کتاب نیز به یادداشت‌ها، فرهنگ واژگان دشوار و منابع پرداخته است.

مغ اعظم(پیشوای بزرگ معبد) راگا (ری امروزی) از پیشوایان دروغین مهرپرستی است و سنت‌های اهریمنی را در میان مردم رواج می‌دهد. او وقتی از طریق جادوگران معبد متوجه می‌شود ویستا همان دختری است که از او فرزندی به دنیا می‌آید که یاری دهنده پیامبر راستین است در صدد بر می‌آید با او ازدواج کند تا بدین وسیله جلوی به دنیا آمدن نوزاد اهورایی را بگیرد و در این راستا به انواع شکنجه و آزار و زندان و تهمت و جادوی سیاه متوسل می‌شود، اما ویستا با شجاعت در برابرش می‌ایستد و با انواع جادو و آزار و اذیت مقابله می‌کند و با سخنرانی‌هایش در میان مردم در صدد افشاگری و برداشتن نقاب از چهره‌اش و معرفی دین راستین اهورایی بر می‌آید و تا آنجا پیش می‌رود که عده‌ای از مردم به او لقب زوت (پیشوای مذهبی) می‌دهند.

در نهایت پدرش هیربد برای حفظ جان دخترش به آذربایجان نزدیکی دریاچه چیچست مهاجرت می‌کند و مورد استقبال اقوامش پیتر سب پدر بزرگ زرتشت قرار می‌گیرد و پیترسب  وقتی پی به خردمندی و هوش و توانایی ویستا می‌برد او را به عقد پسرش آراستی برادر پوروشسب و پدر زرتشت در می‌آورد و ثمره این ازدواج به دنیا آمدن میدیوماه برادرزاده زرتشت است که نخستین پیرو و یاری‌دهنده زرتشت است.

گزیده‌ای از رمان
«تو باید تنها باشی و به تنهائی و دوری که سخت‌ترین چیزهاست خو کنی، این کیفر گناه دیدن خورشید است.
پسر اشاره به معبد بالای کوه کرد و گفت: آیا درست است خدایان در معبد خودشان به آرامی زندگی کنند و از هر گونه گزند و آسیب در امان باشند ولی ما با یک باد و باران همه چیز خود را از دست بدهیم.

در سپیده روز پنجم ویستا با آوای خنده زنان معبد از جا برخاست کرکس‌ها تک تک از خواندن و پرواز ماندند و رفتند زنان وقتی نگاهشان به آب زلال و گوارای حوضچه غار افتاد پی به همه چیز بردند.

در حیاط پیرزنی را دید که زنبیلی در دست دارد و به طرف دروازه ورودی معبد می‌رود وقتی خوب به چشمان شرورش خیره شد فهمید این همان پیرزنی است که در چشمه ایلی دیده بود او مانند قبل بسیار از این چشمان ترسید و با سرعت به طرف اقامتگاهش دوید غافل از آن که این بار پیرزن استخوان دوستش ارنواز را برای شست و شو به چشمه ایلی می‌برد.
ویستا برآشفت و گفت: متاسفم برای هم کیشانم که اجازه می‌دهند کاهنان دروغین که جز به منافع خود نمی‌اندیشند بر ما مسلط شوند.»

نویسنده در مقدمه کتاب نوشته است که بر پایه آنچه داستان بر اساس آن بیان و پردازش شده است لازم می‌بیند دو نکته را یادآور شود: «پیش از زرتشت پیامبر باستانی ایران (دست‌کم 6 قرن پیش از میلاد و یا بیشتر) ایرانیان دینی چند ایزدی داشتند و میترا، گران‌قدرترین ایزد آنان شمرده می‌شد. او خدای پیمان و تعهد و سرسپردگی متقابل بود و در لوحی متعلق به پانزده قرن پیش از میلاد که شامل پیمان‌نامه‌ای بین هیتی‌ا و میتانی‌هاست به میترا سوگند یاد شده است.

مهرپرستی یا میتراییسم از دین‌های باستانی ایرانیان بوده است که بر پایه ایزد ایرانی‌ مهر و دیگر ایزدان ایرانی بنیان نهاده شده است و الهه مشترک میان هندویان و ایرانیان بوده است. پرستندگان مهر یا متیرا در ستایش او و خدایانی دیگر که در گرد اویند، یشت‌ها را می‌سرایند و این همان سروده‌هایی است که نمونه‌هایی چند از آن که با اصول دین زرتشتی تطبیق شده در قسمت موشوم به بخش جدید اوستان تا امروز برای ما محفوظ مانده است. مهرپرستی پیرامون سده‌های نخستین یا دومین پی از زایش مسیح در سرزمین‌های ایرانی پدید آمد و از سده نخست میلادی به شاهنشاهی روم رخنه کرد. این دین در سده‌های سوم و چهارم میلادی به اوج خود رسید، پس از فرمان تئودوس که طی آن همه کیش‌ها و آیین‌های غیرمسیحی ممنوع اعلام شد، آیین مهرپرستی نیز در مغرب زمین از رواج افتاد.
در دین مزدیسنی که اعتقادات زرتشت بر آن نهاده شده است، زن و مرد هر دو از یک ریشه تکوین می‌یابند، با هم از زمین سربرمی‌دارند و یکسان رشد می‌کنند و اهورامزدا با آنان به یکسان و با یک زبان سخن می‌راند و دستور واحدی برایشان مقرر می‌فرماید و شش امشاسپند ضمیر مذکر و سه امشاسپند ضمیر مؤنث دارند.

مهر سروش ایزد، از ایزدان مذکر و رَشَن از ایزدان مؤنث است. همچنین ایزد دئنا که به معنی وجدان و دین است با رَشَن ایزد دادگری همکاری دارد. ایزد چیستا که به معنی دانش و خرد است و ایزد اَشی که فرشته دَهش و بخشایش و آسایش است نیز مؤنث هستند. در تاریخ باستان زنان و مردان از حقوقی برابر باهم برخوردار بودند و حتی زنان فرهیخته به‌عنوان چاشیداران (آموزگاران) دین به مقام زاوتا که مقام روحانیت مقدس و یا مقام مدیر تشریفاتی جشن مذهبی و اداره امور کشور بود، می‌رسیدند که قهرمان داستان ما در این رسته قرار دارد.
جادو نیز در میان ایرانیان باستان به شکل‌های گوناگون وجود داشته است. بسیاری از آنها بر فرهنگ ایرانی تأثیرگذاشتند و بسیاری نیز برگرفته از آداب ایران بودند.

در این دوران پیشگویی، نهان‌گویی، اخترشماری، گونه‌های فال، شگون و خواب‌گزاری بسیار معمول بودند. نام مغان نیز از دوران دور با جادو آمیخته است. در آثار پژوهندگان غربی از مغان به عنوان نخستین جادوگران یاد شده است و آنان را پیشوای جادوان جهان به شمار آورده‌اند و مغان از دیرباز با این دانش‌های نهانی زیسته‌اند. کاربردهای جادو در ایران کهن، همانند تمدن پیشین گوناگون و متفاوت بوده و هر دو نوع جادوی سیاه و سفید و جادوپزشکی و جادودرمانی رواج داشته است. باورهای جادویی کهن هنوز هم به شکل پیشین یا صورتی نوین در جای‌جای این بوم سترگ و کهن پدیدارند.

«از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست» (حافظ)

شخصیت اصلی داستان پندارینه و آفرینشگرانه و اسطوره‌ای است؛ زیرا شخصیت‌های اسطوره‌ای را موجودات مافوق‌طبیعی تشکیل می‌دهند و همواره هاله‌ای از تقدس قهرمانان مثبت آن را فراگرفته است. حوادثی که در اسطوره نقل می‌شوند همچون داستان واقعی به شمار می‌آیند؛ زیرا به واقعیت‌ها برگشت داده می‌شوند و همیشه منطقی را دنبال می‌کنند. آنچه از اساطیر کهن ایرانی امروز باقی مانده است، بیشتر به اوستا بازمی‌گردد. با این وجود در بخش‌های متأخر اوستا مانند یشتها، عقاید و باورهای پیش از زرتشت ایرانیان بیان شده که به عنوان منبع و منشأ شناخت اساطیر ایرانی به کار می‌رود.

این اساطیر مبتنی بر دوبن‌گرایی و مظاهر خوب و بد بوده و تاریخ روایی خاصی دارند که از تاریخ ثبت شده سرزمین ایران متفاوت است. از نگاهی فراخ در ساختار و پیکره و چگونگی داستان این مهم بیشترین سهم را در نگارش داشته است، و از طرفی سعی کرده‌ام برای حفظ فضای تاریخی داستان در گویش روایی از واژه‌های پهلوی بهره ببرم و در بیان حوادث و رخدادها و آیین‌ها، نیایش‌ها، مناسک، آداب و رسوم از منابع موجود در این زمینه استفاده کنم تا خواننده در بطن داستان با گوشه‌ای از تاریخ ایران باستان آشنا شود.

«ای اهوارمزدا! زنان این سرزمین را می‌ستاییم و زنانی که از آیین‌ راستی و نیکی برخوردارند.»

«ویستا» (بانوی مینوسرشت ایران زمین) در 224 صفحه، شمارگان یک‌هزار نسخه و بهای 13 هزار تومان از سوی نشر آرنا منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها