جایگاه متون کهن در ادبیات کودک و نوجوان / 10
برآبادی: بازآفرینیهای خلاق نمیتوانند جای بازنویسیهای خوب را بگیرند / بیشتر بازنویسیهای موجود تکراری و پیش پا افتادهاند
محمود برآبادی، نویسنده و منتقد ادبی گفت: بازآفرینیهای خلاق نمیتوانند جای بازنویسیهای خوب را بگیرند و ما پیش از آنکه نیاز به بازآفرینی خلاق داشته باشیم، نیاز به بازنویسی خوب داریم.
این نویسنده و منتقد ادبی ادامه داد: اما نوجوانان ما اصلا متون قدیمی را مطالعه نکردهاند و با آن آشنا نیستند و بنابراین وقتی ما بازنویسی متون کهن را در اختیار آنها میگذاریم، باز هم به این وسیله با این متون آشنا نمیشوند و فقط گوشههایی از آن را میبینند و با متن داستان بازآفرینی شده جدید ارتباط برقرار میکنند.
وی با بیان اینکه ما هنوز هم به بازنویسیهایی که وفادار به متن اصلی باشند، نیاز داریم، گفت: ما بازنویسیهای خلاقی میخواهیم که با متن اصلی ارتباط برقرار کنند و هنوز جای اینگونه بازنویسیها در ادبیات ما خالی است. حتی گروههای بازنویسی در جشنوارهها که کتابها را بررسی میکنند، این مساله را در نظر نمیگیرند و در رسیدگی فقط دیدگاه خودشان را مدنظر قرار میدهند که مثلا بارها شاهنامه یا فلان متن کهن را خواندهاند و دیگر نیازی به بازنویسی نمیبینند؛ اما به نیاز مخاطبان در گروه سنی کودک و نوجوان که آشنایی با متون کهن ندارند توجهی نمیکنند. هنوز هم بازنویسیهایی مانند آثار مهرداد بهار که بسیار ساده است و تغییرات چندانی در متن اصلی ایجاد نکرده و با زبانی تمیز و ساده داستانهای شاهنامه را به ترتیب اولویت روایت کرده، بسیار ارزشمند است و سبب آشنایی مخاطبان با متون کهن میشود؛ ما به اینگونه بازنویسیهای خوب نیاز داریم.
بیشتر بازنویسیهای موجود تکراری و پیش پا افتادهاند
به گفته برآبادی، بیشتر بازنویسیهای موجود تکراری و پیشپا افتادهاند و حتی در چارچوب بازنویسیهای ساده هم قرار نمیگیرند؛ ما پیش از آنکه نیاز به بازآفرینی خلاق داشته باشیم، نیاز به بازنویسی خوب داریم و بازآفرینیهای خلاق نمیتوانند جای بازنویسیهای خوب را بگیرند.
وی درباره معیارهای لازم برای بازنویسی آثار توضیح داد: اصولا سه دسته بازنویسی داریم؛ دسته اول بازنویسی ساده که وفادار به متن است و برخی از حوادث و موضوعهای غیرلازم را حذف میکنند و از نظر زبانی هم واژههای دشوار را ساده میکنند. دسته دوم بازآفرینی است که تغییرات عمدهای در اثر ایجاد میکنند و اثری تازه خلق میکنند. دسته سوم برداشت از ایده یک اثر است که گاهی منتهی به تغییر ساختار داستان اصلی میشود و نویسنده فقط از آن ایده میگیرد و بهطور کلی در بسیاری از آثار بازنویسیهای ساده و آثاری که بازآفرینی میشود، معیارهای لازم دیده نمیشود و کمتر میبینیم اثری منتشر شود که هم وفادار به متن باشد و هم امروزی و قابل فهم مخاطب امروزی.
نتوانستهایم لذت مطالعه را در بچهها ایجاد کنیم
نویسنده «آبگیر و مرغابیها» در ادامه بیان کرد: ما شخصیتهای اسطورهای فراوانی داریم که زمینهای برای خلق آثار جدید در نظم و نثر محسوب میشوند؛ آثاری که امروزه بیشتر درباره آنها کار شده و بسیار مشهور و معروفند. اما آثار گمنامی هم داریم که هنوز بازنویسی نشدهاند، زیرا در دورههای خاصی نوشته شدهاند و خواندن آنها بسیار دشوار است. ما ملتی هستیم که در دورانهای مختلف مورد تهاجم ملتهای گوناگونی قرار گرفتهایم و آنها بر فرهنگ و آثار ما تاثیرگذار بودهاند. متونی که در این دورانها تولید شدهاند، نیاز به بازنگری و اصلاح دارند و بعد از اصلاح این نویسندگان میتوانند این متون را مطالعه و بازنویسی کنند.
وی درباره تلاش برای ایجاد لذت خواندن بوسیله متون کهن در بچهها نیز گفت: قرار نیست بازنویسی، جای ژانرهای مورد علاقه بچهها مانند ژانر وحشت یا علمی- تخیلی را بگیرد. مهم این است که در ژانر بازنویسی، آثار قابل دفاعی عرضه کنیم اگر کارهای جدی و اصولی صورت گیرد، اینها هم میتوانند مخاطب خود را داشته باشند. واقعیت این است که کارهای قابل دفاع در این حوزه کم داریم و نتوانستهایم آنطور که باید لذت مطالعه را در بچهها ایجاد کنیم. باید ببینیم بازنویسی با چه هدفی صورت میگیرد آیا هدف ما سرگرمکردن مخاطب است یا آشناییاش با متون کهن؟ متاسفانه بسیاری از نویسندگان نوقلم ما کار بازنویسی ادبیات کهن را ساده میگیرند و فکر میکنند متن آمادهای وجود دارد و آنها فقط باید تغییراتی در آن ایجاد کنند، اما بازنویس باید بتواند فضایی که داستان در آن رخ میدهد را به مخاطب امروزی منتقل کند.
لزوم ایجاد شناخت در مخاطبان نسبت به آثار بیکیفیت
این منتقد ادبی همچنین به لزوم ایجاد شناخت نسبت به آثار باکیفیت پرداخت و عنوان کرد: باید در مخاطبان نسبت به آثار بیکیفیت و فاخر این حوزه آگاهی ایجاد شود تا آنها با مطالعه کتابهای بیکیفیت دلزده نشوند. معمولا تشخیص اینکه کتابهای کودک و نوجوان تا چه اندازه برای بچهها خوب و مفیدند، باید از سوی والدین و مربیان آنها صورت گیرد و یا از طریق دوستانی که کتابها را خواندهاند. البته لیستهایی که از سوی نهادهای دستاندرکار ادبیات کهن مانند شورای کتاب کودک، کانون پرورش فکری کودک و نوجوان و فهرست لاکپشت پرنده ارائه میشود نیز میتواند آثار خوب و موفق در این حوزه را به مخاطبان معرفی کند.
برآبادی با اشاره به آثاری که دراین زمینه تولید کرده، گفت: در حوزه ادبیات کهن آثار متفاوتی دارم که از آنجمله میتوانم به مجموعه دوجلدی داستانهای تاریخی اشاره کنم. یک عنوان از آن «عاقبت لوطی صالح» نام دارد که درباره فردی است که در زمان آقامحمدخان قاجار زندگی میکند و نوعی بازآفرینی است. ویژگی داستانهای تاریخی این است که با اینکه قابل استناد نیستند، اما نباید تحریف تاریخی در آنها صورت گیرد.
درباره برآبادی
محمود برآبادی، نویسنده پیشکسوت و منتقد ادبیات کودک و نوجوان، در سال 1331 در سبزوار به دنیا آمد. وی تا به حال آثار زیادی را برای کودکان و نوجوانان تالیف و بازنویسی کرده است. از جمله آثار برآبادی میتوان به «آغاز»، «داستان گل سرخ»، «آبنبات چوبی»، «بهاری دیگر»، «یادهای کودکی»، «مشهدی حسن آسیابان ماست»، «راز باغ متروک»، «آن کس که حقیقت را میداند»، «فرفره کاغذی»، «کاسه چینی مادربزرگ»، «کیف احمد»، «دوچرخهسواری در خیابان»، «بازی خطرناک»، »آبگیر و مرغابیها» و «دنیای کوچک جوجه تنبل» اشاره کرد. وی در حال حاضر نایبرئیس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان است.
نظر شما