هیئت داوران بخش ترجمه هفتمین جایزه ادبی پروین اعتصامی، فهرست نامزدهای این بخش را اعلام کرد.
هیئت داورانِ هفتمین دوره جایزه ادبی پروین اعتصامی در بخش ترجمه، 5 اثر را به عنوان کاندیدای دریافت جایزه معرفی کرد.
رمانهای «بابای پرندهی من» ترجمه ریحانه جعفری، «بیرون ذهن من» ترجمه آنیتا یارمحمدی، «تعطیلات با ابوقراضه» ترجمه معصومه رستمزاد، «فرهنگ لغات چینی به انگلیسی برای عشاق» ترجمه ریحانه وادیدار و «کایرا» ترجمه ژیلا فرهنگی، توسط هیئت داوران به عنوان نامزدهای نهایی بخش ترجمه معرفی شدند که در این بین، دو «رمان بابای پرنده من» و «تعطیلات با ابوقراضه» برای رده سنی کودک و نوجوان نوشته شده است و سه کتاب دیگر مربوط به رده سنی بزرگسال است.نام داوران این بخش به زودی اعلام خواهد شد.
روز گذشته داوران بخش کودک و نوجوان هفتمین جایزه ادبی پروین اعتصامی، «تخم مرغ شانسی» نوشته سپیده خلیلی و «گوانجی و 360 درجه جادویی» نوشته الهام مزارعی، دو اثر داستانی هستند که به عنوان نامزدهای این بخش معرفی شدند. همچنین مجموعه شعر «آب و تاب» سروده سعیده موسویزاده، «پرنده باران» سروده مهدیه نظری و «یک شعر بیطاقت» سروده افسانه شعباننژاد را نامزدهای این بخش معرفی کرده بود.
اختتامیه هفتمین جایزه ادبی پروین اعتصامی، کمتر از دو هفته دیگر برگزار میشود و طی مراسمی، برندگان این جایزه با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی معرفی خواهند شد.
این 5 کتاب و خالقان آنها را بهتر بشناسید:
1- «فرهنگ فشرده لغات چینی به انگلیسی برای عشاق»
عشق به سبک چینی
«فرهنگ فشرده لغات چینی به انگلیسی برای عشاق» عنوان عجیب کتابی است از نویسندهای چینی، اما ساکن لندن به نام «گوئوشیائولو». این کتاب روایتگر سفر یک دختر جوان چینی است به لندن برای تحصیل؛ سفری که شخصیت اول آن به نام «چیائو شیائو تسوانگ» در آن با ماجرایی عشقی روبرو میشود که در انتها با سفر دختر به پکن نافرجام میماند.
«فرهنگ فشرده لغات چینی به انگلیسی برای عشاق» عنوان عجیبی دارد؛ عنوانی که در عین عجیب بودن بر جذابیت کتاب هم افزوده است. البته نویسنده در کتاب و از زبان شخصیت زن درباره عنوان توضیح میدهد. ساختار این رمان هم به نوبه خودش جالب است. فصلها بر اساس ماههای میلادی و در یک بازه زمانی یک ساله یعنی از فوریه تا فوریه سال بعد را روایت میکند و در هر فصل داستان با واژهای انگلیسی که دختر با آن روبرو میشود پیش میرود.
این رمان از تضادهایی میگوید که فرهنگهای مختلف با آن روبرو هستند. دختر راوی داستان از فرهنگی وارد دنیای غرب میشود که تجملات و زرق و برقهای زندگی اروپایی در آن وجود ندارد. در کنار این موضوع او زبان انگلیسی متوجه نمیشود و همین موضوع، زندگی کردن را برای او در آنجا با مشکل روبرو میکند. حالا به این اتفاقات عشق را هم اضافه کنید. این جاست که «چیائو شیائو تسوانگ» متوجه میشود مفهوم انسانیای مانند عشق که مرز نمیشناسد، باز هم درگیر مفهومی به نام تضاد فرهنگی است که منشعب از تفاوت جغرافیای زندگی آدمهاست. او متوجه میشود که میتواند عاشق باشد و تمام لغات فرهنگنامهای که همیشه همراهش هست را یاد بگیرد؛ ولی درک مشخصی از یکدیگر نداشته باشند.
شخصیت اصلی داستان در طول روایت با مفهوم هویت آشنا میشود. سرگشتگی او در سرزمین غریبی که قرار است در آن درس بخواند و سوالات متعدد او درباره تفاوت فرهنگی بین ملتها، هویت را به وطن متصل میکند و «چیائو شیائو تسوانگ» بعد از یک سال تصمیم میگیرد که به جایی که به آن تعلق دارد بازگردد.
ریحانه وادیدار
چیزی که از یک تحقیق میدانی به دست آمد، این بود که «فرهنگ فشرده لغات چینی به انگلیسی برای عشاق» اولین تجربه ترجمه وادیدار است. انتخابی مشکل به خاطر نثری شلخته که از زبان راوی روایت میشود. ترجمه به شکلی خوب صورت گرفته است و مترجم تمام تلاش خودش را برای حفظ اصالت اثر کرده است. انتخاب این کتاب با ساختار پیچیدهاش برای اولین ترجمه حرفهای کاملا جسورانه و قابل تحسین است.
2- «بیرون ذهن من»
من معلول نیستم
«بیرون ذهن من» عنوان کتابی است از شارون ام. دریپر، نویسنده زن انگلیسی که روایتگر دختر نوجوانی است که دچار معلولیت است. ملودی علاوه بر اینکه نمیتواند راه برود، صحبت هم نمیتواند بکند. به همین دلیل اطرافیانش فکر میکنند که او عقب افتاده است و کسی نمیتواند او را درک کند؛ اما ملودی باهوش است و تمام دنیای اطرافش را کاملا درک میکند. هرچند که در حصار معلولیت گیر کرده است. با این حال، او روایت میکند؛ با اینکه حتی نمیتواند یک کلمه هم بگوید.
نویسنده در این کتاب به بهترین شکل ممکن مشکلات و کمبودهای معلولان را روایت میکند، اما سعی میکند تا ملودی را نماینده این جامعه معرفی نکند. تمام سعی نویسنده این است که از ملودی شخصیتی مستقل بسازد؛ شخصیتی که با مشکلات زندگی درگیر میشود و تمام تلاشش این است که در مسیر مشخصی حرکت کند. دقیقا مانند همه انسانهای دیگر. شاید دلیل این روایت دقیق آن باشد که نویسنده خودش هم فرزندی معلول داشته و به همین دلیل توانسته با کنکاش ذهن دختر خودش و البته تجربیاتی که از تحقیقات میدانی داشته، شخصیت ملودی را خلق کند.
ملودی در این مسیر تنها نیست. شخصیت خانم وی هم همراه اوست. خانم وی بر عکس پدر و مادر ملودی میتواند او را درک کند، کنارش باشد چون میداند که ملودی هم مانند بقیه افراد است و حق زندگی کردن دارد.
بستری که در آن روایت پیش میرود به غیر از خانه و اتاق ملودی، مدرسه است. نویسنده به بهترین شکل ممکن توانسته رابطه بچههای دیگر با ملودی را در این بستر روایت کند. او خودسانسوری نمیکند. او بچهها را همانطور که هستند، روایت میکند. بسیاری از همکلاسیهایش او را مسخره میکنند و او از این اتفاق ناراحت میشود. انگار این داستان، برشی از واقعیت و زندگی معمول انسانهاست و البته نوع رابطه انسانهای سالم با یک انسان معلول.
آنیتا یارمحمدی
یار محمدی قبل از ترجمه این کتاب تجربه بازگردان رمانهایی مانند «کوچک اندازه قبلی» «نیروی برتر لاکی»، «دردسرهای تام و اژدهایش»، «تام و شوالیه تاریکی» و «تام و محاصره قلعه» را در کارنامه کاری خودش داشته است و با استفاده از آن تجربهها توانسته به بهترین شکل ممکن این کتاب را ترجمه کند. شاید یکی از دلایل ترجمه خوب این کتاب به غیر از تجربه قبلی ترجمه، به این باز میگردد که یارمحمدی قبل از این تجربه نوشتن داستان و رمان را هم داشته. رمانهایی مانند «اینجا نرسیده به پل» و «بازدم» و البته یک مجموعه داستان و یک کتاب کودک.
3- «تعطیلات با ابوقراضه»
ویلیام و ملیسا به تعطیلات میروند
«تعطیلات با ابوقراضه» رمانی است برای نوجوانان و به قلم جوی کاولی، نویسنده سرشناس نیوزلندی که آثارش جز پرفروشترین کتابهای کودک و نوجوان جهان است. داستان این کتاب درباره خواهر و برادری است به نامهای ویلیام و ملیسا که برنامه تعطیلاتشان به هم میخورد و آنها مجبور میشوند برای همراهی با پدر و مادربزرگشان راهی کلبهای ساحلی شوند تا به آنها در مرتب کردن آن کمک کنند. این سفر قرار بود یک هفتهای باشد و بچهها برای پایان آن روزشماری میکردند؛ اما افتادن پدربزرگ از روی بشکه و شکستن دستش و همچنین علاقه ویلیام و ملیسا به آن منطقه باعث میشود آنها سه هفته در آن کلبه ساحلی در کنار مادر بزرگ و پدربزرگشان بمانند.
داستان از زاویه دید یک پسر 11 ساله و یک دختر 14 ساله روایت میشود. روایتی با مختصات سنی و جنسی هر کدام از شخصیتها و البته با تمام دغدغهها و علایق شخصی هرکدام. این داستان در بطن خودش بچهها را به سفری میبرد که رابطه آنها را با دنیای پرهیاهوی شهری قطع میکند. مکانی که در آن خبری از تلفن همراه و حتی برق نیست. بچهها مجبور هستند در کنار مادربزرگ و پدربزرگشان کارهای جاری این کلبه ساحلی دورافتاده را انجام دهند. حتی پدربزرگ به ویلیام یاد میدهد تا با ماشینی که به آن ابوقراضه میگویند برخلاف مقررات رانندگی کند. رانندگیای که در پایان داستان باعث نجات پدربزرگ میشود.
نویسنده در رمان «تعطیلات با ابوقراضه» دنیای نوجوانان را به طبیعت ربط میدهد و در اثنای آن به آنها میآموزد که چگونه میتوان در مسیر بزرگ شدن حرکت کنند. داستان، بسیار ساده است و اتفاقات خاصی در آن نمیافتد؛ ولی روایت بهگونهای پیش میرود که مخاطب اصلاً خسته نمیشود و تا پایان داستان همراه شخصیتها میرود.
معصومه رستمزاد
معصومه رستمزاد، مترجم تازهکاری است که «تعطیلات با ابوقراضه» اولین تجربه حرفهای او به شمار میرود. با اینحال دقت مترجم در بازگردان داستان و حفظ لحن و فضای داستان به درستی در تمام رمان رعایت شده است. ترجمه کاملاً روان است و البته به نثر معیار فارسی هم نزدیک است. رستمزاد همچنین یک کتاب دیگر به نام «ماجراهای بزی پرستار» را هم ترجمه کرده است.
4- «بابای پرنده من»
رویای پرواز پدر و دختر
«بابای پرنده من» داستانی از دیوید آلموند، نویسنده معروف انگلیسی است که تاکنون جوایز زیادی را در جشنوارهها و فستیوالهای ادبیات کودک و نوجوان گرفته است. این رمان کودکانه داستان دختر و پدری را روایت میکند که پدر در سودای پرواز است و برای این منظور قصد دارد در مسابقه بزرگ آدمهای پرنده شرکت کند. او برای این کار شروع میکند به ساختن بالهایی و خودش را شبیه کلاغ میکند. دختر هم به شیوه پدر، همین راه را انتخاب میکند و هر دو در مسابقه ثبتنام میکنند؛ اما عمه داستان، مخالف حضور آنها در مسابقه است. ولی به هر حال هر دوی اینها در مسابقه شرکت میکنند.
«بابای پرنده من» بیشتر از اینکه درباره دختر کوچولوی توی داستان بگوید از پدری روایت میکند که انگار کودک درونش به تازگی به دنیا آمده است. پدری که مانند کودکان در رویای پرواز است و برای این کار دخترش را هم همراه خود میکند. شخصیتها کاملا فضای کودکانه دارند.
نویسنده در این اثر، گویا دارد رویاهای کودکی خودش را برای کودکان مینویسد؛ رویایی که در قالب پدر داستان خودش را نشان میدهد. در این بین، عمه داستان هم نقش بزرگترها را ایفا میکند و با نگاهی بزرگسالانه به برادر و برادرزادهاش برخورد میکند؛ اما عمه داستان هم در پایان رمان همراه پدر و دختر میشود و او هم در مسیر پریدن قرار میگیرد و تجربه پرواز را به دست میآورد.
نکتهای که در این رمان کودکانه نمود جدی دارد، تزریق روح شادی به مخاطبان است. تمام لحظات رمان، شاد هستند، شخصیتها شاد هستند و این شادی عنصری است که بر جذابیت اثر برای کودکان افزوده است.
این رمان با اینکه در فضایی کاملا رئال روایت میشود، اما مخاطب انگار دارد رمانی تخیلی میخواند. کارها و رویاهای پدر و همچنین تلاش او برای رسیدن به هدفش به شکلی در مسیر داستان قرار گرفته که گویی مخاطب در اتمسفری سوررئال قرار دارد.
ریحانه جعفری
نویسنده و مترجم حوزه کودک و نوجوان است و این کتاب، چندمین تجربه این مترجم پرکار است. جعفری در ترجمه این کتاب بسیار سعی کرده تا ترجمه روانی داشته باشد. او روند قصه و دیالوگها و فضای کودکانه اثر را به بهترین شکل ممکن حفظ کرده است. از آثار این مترجم حوزه کودک و نوجوان میتوان به مجموعه كتابهاي «جونی بی جونز»، «قصه و رازهای الف تا ی»، «کارآگاهان دانشمند» و ... اشاره کرد.
5- «کایرا»
انقلاب یک دختر در برابر کمونیسم
«کایرا» با نام اصلی «We The Living» نام رمانی از «آین رند» رماننویس و نمایشنامه نویس روسی آمریکایی است که جز آثار پرفروش و معروف این نویسنده است. این رمان 680 صفحهای داستان دختری جوان به نام کایرا را روایت میکند که در سودای مهندس شدن است. این رمان به غیر از شخصیت اول که کایرا است، دو شخصیت دیگر به نامهای لئو که یک اشرافزاده است و آندره که یک کمونیست است را هم شامل میشود.
تمام داستان این رمان در شوروی و درست در زمان حکومت بلشویکها و قحطی اتفاق میافتد. تمام اتفاقات حول این سه شخصیت روایت میشود و اساسا «آین رند» با این رمان تصویری نزدیگ به واقع از شوروی کمونیستی برای مخاطب خود را به قلم میآورد.
کایرا داستانی سیاسی و حتی داستانی در نقد کمونیست نیست؛ بلکه روایتی است از افرادی که باید زیر پرچم داس و چکش کمونیستها شعار بدهند و برای ادامه زندگی خود مبارزه کنند. اینکه شعارهای کمونیستها چه تاثیری روی افراد و درون آنها دارد و اینکه چه زنان و مردانی در این فضا میتوانند تنفس کنند و برندگان واقعی چه کسانی، وجه دیگر این درام نسبتا بلند است.
مخاطب با خواندن این رمان به درون ایدئولوژیای میرود که در اوایل قرن بیستم، بیشترین تعداد مردمان دنیا را مبهوت و مجذوب خود کرده بود و پوستههای مختلف آن را برای مخاطب خود باز میکند. او در «کایرا» به وجوه بیرحم کمونیستها هم اشاره دارد و در روایت خود درباره زنان و مردانی که مخالف این ایدئولوژی هستند، سخن میگویند و از بلاهایی که سر آنها میآید، داستانسرایی میکند. در کل کایرا داستان کشمکشی بین درون و طغیان درونی افراد و یک انقلاب سیاسی در جامعهای است که مردم آن با قحطی دست و پنجه نرم میکنند.
شخصیت اصلی این رمان در راه طغیان درونیاش و در مرز و روی برفها در حالی که به وسیله سربازان ارتش سرخ زخمی شده لبخند میزند و میداند که این آخرین لبخند اوست؛ ولی او همچنان به این عقیده داشت که زندگی شکستناپذیر است، هرچند او میدانست که این لحظات آخرین لحظات عمرش هستند.
ژیلا فرهنگی
مترجمی است که برای اولین تجربه حرفهایاش یکی از سختترین آثار کلاسیک ادبیات را انتخاب کرده؛ انتخابی جسورانه به واسطه سختی زبان و توصیفات. با این حال، ترجمه روان است؛ ولی در برخی از جاها و بهخصوص در دیالوگها، کمی تپق زبانی دیده میشود.
نظر شما