سه‌شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۹:۱۳
ختم غائله قیام خونین با نیروهای شعبان بی‌مخ/ برگ هايي از كتاب آيت الله رفسنجاني

کتاب «زندگی و زمانه آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی از 1313 تا 1394» را که ورق می‌زنید می‌توانید به خردادماه سال 1342 نیم نگاهی داشته باشید و احوالات آن روز را در خاطرات مبارزانی که در نهضت امام خمینی(ره) نقش داشتند، دریابید.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب‌های بسیاری درباره 15 خرداد 1342 به نگارش درآمده که گوشه‌هایی از تاریخ آن را روشن کرده و همچنان برخی زوایای این نقطه عطف نهضت انقلاب اسلامی مکتوم مانده است که جا دارد با پیگیری نهادهای فرهنگی روایت ناتمام آن کامل شود تا آیندگان بدانند 15 خرداد چرا در دل تاریخ جاودان مانده است؟

نگاهی به خاطرات سیاسیون دیروز و مقامات سیاسی امروز می‌تواند برخی از سطور تاریخ نهفته 15 خرداد را برای نسل امروز روشن کند. سیاسیونی که در آن روز چهره‌های جوان و انقلابی بودند و در کنار مقتدای خود جوانه‌های یک مبارزه و نهضت انقلابی را کاشتند تا در بهمن 57 به ثمر بنشیند.

کتاب «زندگی و زمانه آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی از 1313 تا 1394» گردآوری جعفر شیرعلی نیا یکی از جدیدترین آثاری است که صفحاتی از آن می‌تواند ما را به 53 سال پیش ببرد تا از ورای سطور این کتاب دریابیم، رئیس مجمع تشخیص مصلحت در کجای این نهضت ایفای نقش کرده و از آن روزها چه اتفاقاتی را در حافظه تاریخی ثبت کرده است.

خبر مهمی در پیش است

در سطوری از این کتاب با اشاره به «پانزدهمین روز خرداد 1342» آمده است: پادگان باغ شاه محل استقرار واحد چترباز و گارد شاه بود و مهم‌ترین پادگان در مواقع بحران. اکبر هاشمی: «شب پانزدهم خرداد که امام را دستگیر کردند متوجه شدیم خبر مهمی در پیش است. نمی‌دانستیم که بناست امام را بگیرند اما می‌دانستیم وضع خیلی غیرعادی است، شبیه کودتا. سختگیری‌های زیادی می‌شد. نگذاشتند نگهبانی بدهیم. از رفتن نزدیک آشپزخانه، پمپ بنزین و زاغه‌ها ممنوع شدیم و حرکت‌هایمان به شدت زیر نظر بود.»

در پادگان، شیخ اکبر و دیگر طلبه‌ها حدس می‌زدند اتفاقی افتاده باشد اما نمی‌دانستند ماجرا چیست. صبح پانزدهم خرداد که سربازان و افسران از سرکوب اعتراضات برگشتند ماجرا را گفتند؛ «یکی از واحدها جریان میدان حسن‌آباد را شرح می‌داد، دیگری از میدان ارک برگشته بود. می‌گفتند به ما دستور تیراندازی دادند، به ماشین‌ها هم دستور داده بودند بوق بزنند تا صدای شیون مردم را نشنویم. درجه‌داری گفت در چهارراه که ماشین مستقر بود، از چهار طرف تیراندازی می‌کردیم. بعضی از مردم در پشت بام بودند و به سمت پشت بام هم تیراندازی می‌کردیم.»
 
ختم غائله با نیروهای شعبان بی‌مخ

تشریح وضعیت تهران در روز 15 خرداد از زبان آیت‌الله هاشمی شنیدنی است. وی در این رابطه می‌نویسد: «حکومت از اعتراض مردم تهران غافلگیر شده بود و به قدری سراسیمه که طلبه‌های پادگان باغ شاه را هم برای سرکوب مردم مسلح کردند. یکی از افسران سخنرانی کوتاهی کرد و گفت: «اینها به نام دین دارند مردم را فریب می‌دهند و آشوب راه انداخته‌اند. دستور آماده‌باش داد و حرکت. ما تفنگ‌هایمان را خشاب‌گذاری کردیم. بچه‌ها به من مراجعه کردند که باید چه بکنیم. گفتم بعید است ما را ببرند توی شهر اما اگر بردند و دستور تیر دادند باید خود اینها را بزنیم. هر کس را دیدید مردم را می‌زند، او را بزنید.

لحظه حساسی بود و تصمیم خطرناکی گرفتیم اما اگر می‌بردند، چاره‌ای نداشتیم. ما را تا بیرون درب باغ شاه آورند. یک دفعه صحنه عوض شد. ما را برگرداندند. تفنگ‌هایمان را گرفتند و به شدت محدودمان کردند. تقریبا در محاصره.» از فردای 15 خرداد نیروهای شعبان جعفری (شعبان بی‌مخ) که اسم خودشان را «جمعیت جوانمردان جانباز» گذاشته بودند و از لات و لوت‌های طرفدار شاه بودند برای ختم غائله به خیابان‌ها آمدند و به تدریج اعتراضات سرکوب شد.»
 
وقایع 15 خرداد و سنگین‌تر شدن حساسیت رژیم

مولف در روایت خود از هاشمی رفسنجانی با نام شیخ‌ اکبر یاد می‌کند و درباره احتمال دستگیریش آورده است: «افسری از آشنایان آقای فلسفی که سفارش کرده بودند و هوای شیخ اکبر را داشته باشد به او گفت برایش پرونده‌سازی کرده‌اند و همین روزهاست که دستگیر شود. پرونده‌اش سنگین بود و با وقایع 15 خرداد و حساسیت رژیم سنگین‌تر هم شد. به فکر رفتن افتاد. رفت پیش افسر دیگری که او هم هوایش را داشت و گفت بچه‌ام مریض است؛ «یکی از بچه‌ها فلج اطفال داشت که در ملاقات‌های گذشته من گاهی آمده بود و اینها اطلاع داشتند.

مریضی بچه‌ها را بهانه کردم و گفتم الان خانواده من نگران است. هر طوری هست برایم یک مرخصی بگیرد. او برای من مرخصی گرفت. آماده شدم. به طلبه هم نگفتم که تصمیم برگشتن ندارم. فکر می‌کنم 21 خرداد بود.» تصمیم گرفته بود پس از این مرخصی به پادگان برنگردد. وسایلش را جمع کرد. گروهبان مسئول درب پادگان که وسایلش را دید گفت مثل اینکه می‌خواهی دیگر برنگردی؟ رفت و دیگر برنگشت.»

نگاهی به برخی از خاطرات مبارزانی که در نهضت امام خمینی (ره) ایفای نقش کردند، حاکی از آن است که با حضور در واقعه 15 خرداد به عرصه آمدند و تا پیروزی انقلاب اسلامی نقش حساسی ایفا کردند و این نقش گاه تا به امروز نیز ادامه داشته است. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی یکی از آن مبارزانی است که تا به امروز با ثبت خاطرات گذشته تلاش کرده همچنان نقش پویایی در نهضت امام خمینی (ره) داشته باشد. اگرچه وی خاطراتش را پس از پیروزی انقلاب به نگارش درآورده است.

کتاب «زندگی و زمانه آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی از 1313 تا 1394» که برگ‌هایی از آن به حضور این سیاستمدار به قبل از انقلاب اسلامی اختصاص دارد، تلاشی است برای بیان حضور وی در عرصه مبارزه و سیاست که با تکیه به مطالب منتشر شده در برخی کتاب‌ها و روزنامه از سوی جعفر شیرعلی‌نیا گردآوری شده و از طرف انتشارات سایان منتشر شده است. این کتاب پس از کتاب «زندگی و زمانه حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای از 1318 تا کنون» به قلم جعفر شیرعلی نیا از سوی انتشارات سایان منتشر شده و در ادامه پروژه شخصیت‌های جمهوری اسلامی است که ظاهرا ادامه‌دار خواهد بود.

کتاب «روایتی از زندگی و زمانه آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی (1313 تا 1394)» در یک‌هزار صفحه به قیمت 160 هزار تومان از سوی نشر سایان در قطع رحلی منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها