روزهای پایانی سال زمان مناسبی است تا همه به عملکرد، موفقیتها و ناکامیهای سال گذشته خود نگاهی دوباره داشته باشیم؛ مراکز فرهنگی به ویژه نهادهای مرتبط با کتاب از این موضوع مستثنی نیستند و با توجه به اهمیتی که دارند چنین بازبینیای میتواند راهنمایی امیدبخش برای سال آینده باشد. با همین انگیزه سراغ علیرضا مختارپور، دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور رفتهایم تا در گفتوگوی مفصلی که در دو بخش ارائه میشود، عملکرد و اقدامات صورت گرفته در دوره 20 ماهه مدیریت وی را بررسی کنیم. در ادامه، بخش دوم از گفتوگوی ایبنا با دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور را میخوانید.
یکی از موضوعاتی که شما از ابتدای حضورتان در نهاد اعلام کردید این بود که قصد دارید به سمتی بروید که نهاد را به یک ساختمان شیشهای تبدیل کنید و در دوازدهمین سالگرد تأسیس نهاد نیز اعلام شد که این موضوع تا حد بسیار زیادی محقق شده است. ابتدا میخواهم تعریف شما از تشبیه نهاد به ساختمان شیشهای را بدانم.
ساختمان شیشهای اصطلاحی است که گاهی اوقات در مسائل مدیریتی بهکار رفته است. سازمانهایی که خدمات عمومی ارائه میدهند و کارهای آنها جنبه طبقهبندی ندارد، نباید چیزی برای پنهان کردن داشته باشند و اصلاً نمیتوانند پنهان کنند. مثلا فرض کنید اعلام نکنیم که از کدام ناشر چه کتابهایی خریدهایم، در نهایت کتابهای خریده شده به کتابخانهها میرود و با یک مراجعه به کتابخانه میتوانید از کتابهای خریداری و ارسال شده در 6 ماه گذشته مطلع شوید.
شاید این امکان وجود نداشته باشد که به همه کتابخانههای سراسر کشور برویم و از این موضوع مطلع شویم.
درست است، اما میخواهم بگویم که بالاخره نتیجه عینی آن وجود دارد و قابل ارزیابی است؛ یعنی حتی اگر من اعلام نکنیم که چه مجلاتی خریداری میشود، وقتی شما به چهار کتابخانه مراجعه کنید، مطلع میشوید که چه مجلاتی میخریم. بنابراین وقتی نتیجه کار ما خود اعلام عمومی است، چرا باید در اعلام این موارد پنهان کاری کنم؟ به این دلیل میگویم که این مسائل اصلاً قابل پنهان کردن نیست.
مثلاً در اسفند 93 کتاب کمی خریده بودیم، چرا که تا پایان 93 با مشکلات مالی رو به رو بودیم. همان مقدار کتابهایی که خریدیم در سایت نهاد اعلام کردیم.
در صحبتهایی که با برخی ناشران داشتهام، همواره میشنوم که یکی از دلایل استقبال نکردن مردم از کتابخانههای عمومی به روز نبودن منابع و خرید نکردن نهاد از آثار منتشر شده این ناشران میدانند.
خرید ما با خرید ارشاد فرق میکند و این موضوع کاملاً طبیعی است. به دلیل آن که ارشاد در واقع از ناشر حمایت میکند و 100 یا 200 جلد از برخی کتابها خریداری میکند و اسامی آنها را هم منتشر میکند که البته گاهی محل بحث و دعوا هم میشود. در سال حدوداً 70 هزار عنوان کتاب در کشور چاپ میشود که تقریبا نیمی از آنها تجدید چاپ و 35 هزار عنوان چاپ اول است و اگر برخی کتابسازیها را نیز از این تعداد کنار بگذاریم، سالیانه حدود 20 هزار عنوان کتاب چاپ اول در کشور منتشر میشود؛ حالا فرض کنید اگر متوسط قیمت کتاب را 10 هزار تومان درنظر بگیریم، تنها خرید یک دوره از آنها 200 میلیون تومان هزینه دارد.
ما در 3400 کتابخانه نهادی و مشارکتی داریم که اگر بخواهیم از هرکدام یک دوره به این کتابخانهها بدهیم، به چه عددی میرسیم؟ وزارت فرهنگ و ارشاد چنین بودجهای ندارد، چه برسد به ما. پس باید توجه داشته باشیم که اولاً از لحاظ مالی خرید کتابهای منتشر شده برای همه کتابخانهها امکان ندارد. ثانیاً 90 درصد کتابخانههای نهاد جای این تعداد کتاب را ندارد! علاوه بر این سیستمی که بخواهد این 20 هزار عنوان در سال را به صورت ماهیانه یا هفتگی به کتابخانهها ارسال کند وجود ندارد؛ بنابراین میبینیم که امکان تهیه این کتابها و امکان ارسال آنها وجود ندارد از اینرو ملزم به گزینش هستیم و باید ملاحظاتی را رعایت کنیم. به ویژه اینکه باید تناسب کتابها با کتابخانهها را درنظر بگیرم. بر فرض یک کتابخانه کودک و نوجوان باید کتابهای متناسب با این رده سنی داشته باشد و در کتابخانهای که در کنار دانشگاه است و محل رفت و آمد دانشجویان باید کتابهای تخصصیتر قرار گیرد. جایی هم ممکن است محل مراجعه خانمهای خانهدار با سطح سواد متوسط باشد.
این انتخاب چگونه انجام میشود؟
در گذشته خیلی از کتابها با شمارگان 3000 جلد برای تعداد کتابخانهها خریداری میشد. امروز ما کتابهای اندکی داریم که به این تعداد برای همه کتابخانهها خریداری و ارسال شود. در نهاد 10 عدد برای خرید کتاب داریم. مثلاً خرید 6 جلدی داریم که شامل منابع بسیار تخصصی و کتابهای مرجع است که برای 6 کتابخانه مرکزی بزرگ نهاد ارسال میشود، ودر حالی که ممکن است یک کتاب لغتنامه فارسی به فارسی خوب را که بسیار برجسته است و به همه کتابخانهها ارسال کنیم، بنابراین 3000 جلد از آن خریداری میشود.
در این میان برخی ناشران هستند که انتظار دارند به جای 30 جلد 3000 جلد از آنها خرید کنیم. اما اگر آن ناشر خود را از جزو بدنه نشر کشور بداند، میداند که این منطق باعث میشود که ما از ناشران بیشتری خرید و حمایت کنیم. این نیست که بگوییم این کتاب چون تخصصی است و ما کتابخانه عمومی هستیم، اصلاً نمیخریم و آن یکی را 2000 نسخه میخریم.
پس بگذارید اینجا پاسخی روشن برای برخی از سوء تفاهمها داشته باشیم؛ آیا سیستم خرید نهاد مانند آن سیستمی که در گذشته حزبی و جناحی خوانده میشد، عمل میکند؟
نه. اصلاً این طور نیست البته حرف من به این معنی نیست که من میگویم در دوره گذشته جناحی و حزبی عمل میشده، بلکه باید به آمار نگاه کرد و این موضوع را مورد بررسی قرار داد. من میگویم که کتابخانههای ما عمومی هستند؛ نه کتابخانههای تخصصیاند و نه کتابخانههای اختصاصی. کتابخانه عمومی مورد استفاده عمومی مردم است. بنابراین برای من مهم است که این کتابی که در قفسهها قرار میگیرد، مورد استفاده باشد. اگر من امروز کتابی بخرم و سه سال در کتابخانهها مورد استفاده قرار نگیرد، این نشان از انتخاب اشتباه من بوده، نه انتخاب ناشر.
موضوعی که در این میان وجود دارد و خود شما هم در بخشی از گفتههایتان به آن اشاره داشتید، حمایت و بقاء ناشران (البته ناشران خصوصی) است. مثلاً ممکن است نهاد از ناشری مثل سوره مهر که ناشری دولتی است و بودجه و درآمد خود را دارد، با خرید کتاب حمایت کند، ولی این حمایت از بسیاری از ناشران خصوصی که با سختیهای فراوان در حال فعالیت هستند، صورت نمیگیرد.
این درست است اما من برای آن پاسخ دارم. بارها در جلسه با اتحادیه ناشران، انجمن ناشران انقلاب اسلامی، انجمن ناشران کودک و تعاونی ناشران از حاضران خواهش کردهام که بروند و به کتابخانههای عمومی سر بزنند و من هم به کتابداران اعلام میکنم که شما هر اطلاعاتی که ایشان خواستند در اختیارشان بگذارند. خواهش کردم که آنجا بنشینند و از اعضا بپرسند که چرا این کتاب را انتخاب کردند. بروند در قفسهها و ببینند که کتابهایی که از فرط خواندن فرسوده شده در چه ردهای هستند. بالاخره باید نیازسنجی و بازاریابی هم انجام شود. ناشران باید ببینند که مردم چه میخوانند.
مثلاً در این شرایط خبرنگاری آمده بود و از من پرسیده بود که آیا کتابهای صادق هدایت در کتابخانهها وجود دارد؟ من به او پاسخ دادم که مساله من امروز کتاب صادق هدایت نیست؛ چرا که اولاً کتابهای صادق هدایت چاپ جدید ندارد، ثانیا این کتابها هم که به وفور در سالهای گذشته چاپ شده و امروز هم با امکانات الکترونیک و فضای مجازی تقریباً همگان به این آثار دسترسی دارند. ثالثا برخی از این کتابها هم به دلیل اینکه با فرهنگ دینی و ایرانی مغایرت داشته، مجوز دریافت نکرده است.
تمام کارشناسان وزارت ارشاد، خانه کتاب و نهاد کتابخانههای عمومی میگویند که توجه عمومی غیر از رمان به کتابهای روانشناسی عامه پسند با مضمون امید و انرژی است. بنابراین کتابهای صادق هدایت در کجای این میدان قرار میگیرد. برای من کتاب صادق هدایت اولویت ندارد، اما معنی این حرف این نیست که این کتابها در کتابخانهها نیست؛ البته در برخی کتابخانهها هم خود این کتابها و هم نقد و تحلیل این کتابها وجود دارد و در برخی از کتابخانهها هم نیست.
حمایت از ناشران همواره درنظر ما بوده، حتی یکی از کارهای مهمی که در اصلاح سیستم نهاد انجام دادیم این بود که نهاد برای طرح 600 ایستگاه مطالعه خود، در طول دو سال 90 عنوان کتاب را در 14 میلیون جلد چاپ کرده بود؛ یعنی خودش ناشر شده بود. من در هفتههای ابتدایی حضورم این بخش کتاب و نشر را تعطیل کردم که مورد استقبال بسیاری از ناشران هم واقع شد؛ چراکه معتقدم نهاد مثل ارشاد باید از ناشران حمایت کند تا ناشر زنده بماند، نه اینکه کتابی که من میخواهم خودم بروم چاپ کنم.
اما ما در انتخاب کتاب طی درخواستی که در دو مرحله در سال 94 از کتابدارانمان داشتیم، از آنها خواستیم که بگویند چه کتابهایی نیاز دارند تا از محل صرفهجویی در حضور نیافتن در نمایشگاه کتاب، این منابع را برای کتابخانهها تهیه کنیم.
آیا این کتابداران اطلاع مناسبی از تازههای نشر دارند که بتوانند نظر مناسبی در این زمینه ارائه کنند؟
ما در همان ایام کتابهایی را که در نمایشگاه کتاب عرضه شده بود در سایت نهاد قرار دادیم تا کتابداران از روی این فهرست کتابها را انتخاب کنند. در عید فطر نیز تمام کتابهای چاپ اول سه سال اخیر را در اختیار آنها قرار دادیم و آنها انتخاب کردند و الان در مراحل خرید و ارسال است. اما ما با یک مشکل درونی نیز مواجه هستیم و آن این است که دورههای مشاوره کتابدار و مدرسه خواندن را دقیقاً برای برطرف کردن آن مشکل مطرح کردیم. مهمترین هدف من از ارتقاء سطح آگاهی کتابدار این است که چگونه کتابدار ما بتواند بدون اینکه به یک کتاب به صورت تخصصی مسلط باشد، بتواند کتاب را بشناسد و بشناساند. این یک مهارت است که زمانی در گذشته کتابفروشان ما مجهز به آن بودند، اما متأسفانه الان بسیاری از کتابداران ما این مهارت را ندارند که باید آن را ایجاد کنیم.
از طرفی ناشران ما هم باید بدانند که این کتابی که تولید میکنند چقدر مخاطب دارد. اگر 200 نفر مخاطب دارد 200 نسخه از آن را چاپ کنند، نه اینکه انبارهای خود را از این کتابها پر کنند و کاغذ مملکت را اینگونه مصرف کنند و بعد بیایند به من بگویند که ما حاضریم کتابهایمان را با 50 درصد قیمت به شما بدهیم و اگر نخرید مجبوریم آنها را خمیر کنیم! تصور میکنید من چند بار این جمله را از ناشران مختلف شنیدهام؟
جواب شما به این ناشران چه بوده؟
من گفتهام که کتاب را بدهید تا کارشناسان ما بررسی کنند و اگر کتاب قابل خواندنی در بین آنها وجود داشته باشد که ناشر نتوانسته به خوبی آن را توزیع و یا تبلیغ کرده باشد، آن را بخرند. مساله مهم تبلیغ است. متأسفانه امروز ناشر کتابش را چاپ میکند و بعد به ارشاد و نهاد و آموزش و پرورش فشار میآورد که بیایید کتاب من را بخرید! چرا این کار را میکنید ناشر عزیز؟ شما بیایید کتاب خودتان را آنقدر در جامعه خوب معرفی کنید که مردم بیایند این کتاب را از این نهادها بخواهند، اصلاً چرا بخواهند؟ بروند بخرند. نمیشود که ناشر بیاید کتاب را چاپ کند و کاری به محتوا، ویراستاری و حفظ زبان فارسی و کیفیت جلد و متن و غیره نداشته باشد و بعد انتظار حمایت داشته باشد؟
چه شده که ما به این سمت رفتهایم؛ در مراسم کتاب سال هم شاهد بودیم که هم آقای مهدوی راد و هم آقای جلیسه، از کیفیت کتابها در سال گذشته اظهار تأسف کردند، حتی آقای مهدوی در جلسهای خصوصی به بنده گفتند که آثار برگزیده را با تسامح انتخاب کردیم و در بسیاری از رشتههای هیچ کتاب قابل توجهی منتشر نشده بود. بیش از نیمی از رشتههای کتاب سال امسال برگزیده نداشته است.
بسیاری از ناشران میگویند که در گذشته وقتی ما کتاب چاپ میکردیم، از همان ابتدا روی خرید ارشاد حساب میکردیم.
بله این تصور درست است؟ بسیاری کاملاً مخالف این دیدگاه هستند و میگویند ناشر باید حرفهای باشد. اصلاً همین تفکر در فضای نشر ما باعث شده که تعداد ناشران به بیش از 12 هزار عدد برسد. ببینید در کشورهای پیشرفته اروپایی و آمریکایی چه تعداد ناشر وجود دارد، لطفاً آمار آن را منتشر کنید. من اطمینان میدهم که در هیچ یک از این کشورها 12 هزار ناشر وجود ندارد. حالا بیایید شمارگان کتاب آنها را با شمارگان کتاب ما مقایسه کنید. زمانی بود که ارشاد کاغذ و وام میداد و پروانه نشر هم به راحتی صادر میشد و این باعث شد موجی ایجاد شود که پروانه نشر بگیرند. در زمانی پیش از سال 74 نمونهای دیده بودم و ناشرانی میشناختم که سواد نداشتند و زیر فرم خود انگشت میزدند. بعد، از آن طرف ارشاد توقع دارد که ناشر خودش بررسی محتوایی آثارش را برعهده بگیرد. این انتظار، انتظار درستی است، اما با این شرایط عملی نیست. البته امروز اوضاع بهتری حاکم است و شرایط بهتر شده است.
از این موضوع که بگذریم، پیش از حضور شما در نهاد زمینهایی در سراسر کشور به صورت وقفی یا اهدایی به کتابخانه اختصاص داده میشد، که معمولاً کلنگ میخوردند و رها میشدند.
بله، ما امروز 359 قطعه زمین کلنگ خورده و 419 قطعه زمین کلنگ نخورده داریم. ما فعلاً «کلنگزنی» رو در نهاد ممنوع کردیم، مگر اینکه هزینههای ساخت اول تا آخر آن کجاست مشخص باشد. زمینهای بسیاری به ساخت کتابخانه اختصاص گرفت که مالکیتهای آن انواع مختلفی دارد؛ مالکیت مجهول، مالکیت اختلافی، مالکیت اوقاف، مالکیت وزارت مسکن، مالکیت ارشاد و حتی مالکیت نهاد هم دارد که افراد واقف و اهدا کننده زحمات بسیاری کشیدهاند. اما از آنجا که بودجه عمرانی برای ساخت این کتابخانهها در اختیار نهاد وجود ندارد، به دنبال جذب امکانات خیرین برای ساخت این زمینها هستیم.
امسال اولویت ما این بوده که با کمک خیرین بتوانیم پروژههایی را که بیش از 85 درصد پیشرفت داشته را تمام کنیم تا پیش از اینکه سازهها خراب و فرسوده شود، آن را تمام کنیم. حتی مواردی بوده که چنین ساختمانهایی بعد از سالهایی که رها شدند، بالاجبار تخریب و از ابتدا ساخته شدند که این اتلاف بیتالمال، بودجه عمومی و حتی بودجه شخصی است.
مثلاً همین اواخر موسسه قلمچی تکمیل حدود 30 کتابخانه کوچک در شهرها و روستاهای مختلف کشور را برعهده گرفت که تا در خرداد سال آینده تحویل ما بدهد که معمولاً هرکدام از این کتابخانهها با مبلغی حدود 50 تا 60 میلیون تکمیل میشوند. خیرین دیگر نیز به اشکال دیگر در حال فعالیت هستند و انشاءالله در سال آینده اقدام مهمی در جلب خیرین برای ساخت این کتابخانهها انجام خواهیم داد.
اولویت ما باید این باشد که کتابخانههای نیمهساز را تکمیل کنیم، بعد سراغ زمینها برویم. ابتدا باید تکلیف سندهای این زمینها مشخص شود و این گونه نباشد که ما روی زمین هزینه کنیم و بعد به مشکل بخوریم. 359 پروژه و 419 قطعه زمین در نهاد وجود دارد که در جداولی که تهیه شده مشخص است که تمام این کتابخانهها و اراضی در چه وضعیتی هستند، چقدر پیشرفت داشتهاند و چه نیازهایی دارند.
نظر شما