مجموعه داستان «قاش» نوشته مهین بنیطالب دهکردی از سوی نشر پوینده انتشار یافت.
دیگر داستانهای این مجموعه «الو اینجا منزل امیریه؟»، «نگفتی حالا چی هست؟»، «آلزایمر»، «حیدر آقا»، «تردید»، «فامیل دور»، «ما هم بَردهایم»، «خانم اجازه؟» و «قاش» نام دارد.
در بخشی از داستان قاش میخوانیم: «دوستان عزیز خسته نباشید. ببخشید امروز یهقدری راهپیمایی طولانی شد که برای بعضی بر فرض مثال مشکل بود. اما نگران نباشید. بعد از این همه زحمت که کشیدید و تا اینجا آمدید، در عوض دو، سه ماهی همینجا به آسودگی سر خواهید کرد. بعد از حرف عرض شود که اینجایی که ملاحظه میفرمایید قاش است، محل استراحت شما. شبها هم همینجا استراحت میکنید. البته شما بچههای مرتبی هستید، برای شما نیست که میگویم، تنها یادآوری است که ممکن است خطری هم پیش آید چون حالا خستهاید یک بار مفصل در این باره صحبت میکنم.
اما من امروز تصمیم دارم همینجا یک آغل هم بنا کنم. چوبهایش را هم آوردهام. نگاه کنید آنجا و با انگشت اشاره به خردیزه(الاغ طوسی رنگ) کرد که خسته و کلافه زیر بار مانده بود و چوبهای دراز از دو طرف بدنش روی زمین کشیده میشد و افزود شما شبها از بیم حیوانات وحشی باید در آغل بخوابید.»
قاش در این کتاب به معنی، کاس و کاسه آمده است. نویسنده در توضیح این واژه نوشته است: «در فلات مرکزی و در خراسان گاش به زمینی گفته میشود که از سه طرف محصور به ارتفاعات و دامنه پایینی آن رها باشد. این مکان برای مراقبت گله از دست دزدان انتخاب میشود.»
در بخش دیگری از داستان «یه وقت برداشت بد نکنید!» آمده است: «سودابه خانم در عرض دو هفته گذشته دایم با خودش درگیر بود. خیلی عصبی بود و احساس رنجیدگی میکرد. هر لحظه به خودش میگفت تا دیر نشده باید یه کاری بکنم. اتفاقاً میدانست که باید چه کار کند. فقط نمیدانست چطور شروع کند. برای همین با خود کلنجار میرفت. چند بار فکر کرد با مادر و خواهرش در میان بگذارد شاید رودابه خواهرش در این مورد فکری داشته باشد، ولی زود منصرف شد. گفت ولش کن. رودابه همه چیز را صاف میگذارد کف دست علی آقا شوهرش. هر چند هم سفارش کنم که به علی آقا نگو قول میدهد، اما علی آقا مارمولکی است، معلوم نیست چطور از زیر زبانش میکشد و پیش خودش نگه میدارد و یک وقت میبینی چند ماه یا سال دیگر صاف میگذارد توی کاسه آدم که تو فلان وقت این را گفتی. اون وقت نه راه پس داری نه راه پیش. مادرم هم خیلی رفیق خوب و راز نگهداری بود اما از وقتی سکته کرده یا به کلی فراموش میکند یا آنقدر در ذهنش نگه میدارد که برای همه چند بار تعریف میکند و تا به خودت بجنبی حرفت سر بازار است. قبلاً خیلی خوب بود مرا نصیحت میکرد و میگفت آدم نباید اسرار را سر بازار جار بزند. مردم سوء استفاده میکنند. با این حساب من باید خودم به تنهایی یه فکری بکنم.»
مجموعه داستان «قاش» در 146 صفحه با شمارگان هزار نسخه به بهای 10 هزار تومان به تازگی از سوی نشر پوینده منتشر شده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید:
نظر شما