«جیمز اسمیت»، رماننویس و محقق ادبی انگلستان با تحلیل آثار «استفن کینگ» 10 نکته برای نوشتن یک رمان را از این استاد کتابهای دلهرهآور یادآور شده است.
1 – هر آنچه دلتان میخواهد بنویسید
«کینگ» به عنوان نویسنده داستانهای دلهرهآور شناخته شده است اما، حقیقت این است که وی در هر گونه ادبی که فکرش را بکنید اثری دارد. داستانهای هیجانانگیزی چون «بیچارگی» (Misery) و «بازی جرالد»، رمانهای ادبی چون «کیسه استخوانها» و «فصول مختلف»، داستانهای دادگاههای جنایی مانند «آقای مرسدس»، روایتهای آخرالزمانی چون «ایستگاه» (The Stand)، قصههای فانتزی چون «چشمان اژدها» و مجموعه برج تاریک» و ... او همچنین یکی از بهترین داستانهای جوانان را به رشته تحریر درآورده است؛ داستانی با نام «پیادهروی طولانی». شاید بتوان گفت تنها گونهای که «کینگ» تجربه نکرده است گونه «کمدی» باشد؛ هرچند بیشتر آثار او دارای لحظاتی هستند که نبوغ او را در طنز نشان میدهند. روشن است که این نویسنده معاصر هر آنچه و در هر زمانی که میخواسته انجام داده است. او خوانندگان خود را هر جا که خواسته دنبال خود برده است.
2 – ترسناکترین چیز الزاما چیزی نیست که در زیر تخت پنهان است
«وحشت» چیزی کنجکاوی برانگیز است. چیزی که شخصی را وحشتزده کند لزوما دیگری را نمیترساند. در داستانهای «کینگ»، هنگامی که لحظات دلهرهآور فرا میرسد، وحشت حقیقی آنی است که به خود ذات بشریت مربوط است. ارواح انسانها را به جنون میکشانند، دخترکان کنترل ذهن (Telekinetic) با قدرت خود تمامی شهرها را ویران میکنند و دلقکها نقطه پایانی خونین هستند. با وجود این، مهمترین توانایی «کینگ» در وحشتآوری، یافتن چیزی است که بهواقع خوانندگان از آن بیم دارند و نمایاندن آن. اگر میخواهید داستانی دلهرهآور بنویسید، تنها به این فکر نکنید که چه چیزی در تاریکی نهفته است؛ به این فکر کنید که مردم پس از یک رخداد چه میکنند.
3 – از شفافیت نهراسید
یکی از نکات جالب درباره مجموعه داستانهای کوتاه این استاد رمانهای دلهرهآور این است که نکات مهمی درباره هر قصهای که روی کاغذ میآورد وجود دارد؛ تاریخچه هرکدام، پسزمینه هر ایده و چگونگی روند نگارش. اینها موارد پرارزشی برای ایجاد انگیزه در نویسندگان هستند اما همین موارد قطعات درخشانی درون خود نویسنده قرار دارند. برخی ممکن است فکر کنند که برای خواندن یک اثر بهتر است هیچ چیزی درباره نویسنده آن ندانند اما درباره «کینگ»، او تمامی احساسات خود را در کف دست قرار داده است. او در آخرین مجموعه خود با نام «بازار رویاهای شکسته» بیش از همیشه شفافیت بهخرج داده و بهگونهای صادقانه درباره آنچه انگیزه نوشتن داستانها شده سخن گفته است؛ نکتهای که دیگر نویسندگان آن را تا کنون بر کاغذ نیاوردهاند.
4 – درباره چیزی بنویسید که دربارهاش میدانید
نوشتن درباره چیزی که میدانید معمولترین نکته درباره قلمزدن است. یاوهسرایی است که فکر کنیم نویسندهای با خیره شدن به بیرون از قاب یک پنجره به ایدهای برای نوشتن میرسد. «کینگ» فهمیده است که تجربه چیزی است که میتوان به کار شما بیاید و باید از هر فرصتی استفاده کرد. وجوه مختلف زندگی او، آموزش، تصادف نزدیک به مرگ، موسیقی راکاندرول، گذران عمر، در جابهجای آثار وی دیده میشود؛ بهگونهای که آشکار نیست اما اغلب به پیشبرد داستان کمک میکند. و این چیزی است که هر نویسندهای باید از آن سود ببرد زیرا در خلال این حقایق است که احساسات واقعی روی کاغذ گسترش پیدا میکند.
5 – اهداف بزرگ یا کوچک
«کینگ» کتابهای بزرگی نوشته است که اغلب درباره چیزهای بزرگ هستند. «ایستگاه» خوانندگان را به آخرالزمان میبرد؛ این داستان با هراسی مرتبط است که گروهی از آدمها دو بار در زندگیشان با آن مواجه هستند و به ما نشان میدهد که چگونه سالیان سال تجربه میتواند مردم را دگرگون کند. و «برج تاریک» یک مجموعه هفت قسمتی است که در گونههای مختلف ادبی نوشته شده است. هدف «کینگ» هر زمان که لازم باشد واقعا بزرگ است و برخی اوقات این همان چیزی است که برای بیان یک داستان لازم است. برخی داستانهای بزرگ او چون «ریتا هاوورت و رستگاری در شاوشنگ» یا «مه» (The Mist) از داستانهای کوتاه خود او برآمدهاند. او گروههای از شخصیتها را در یک مکان واحد به دام میاندازد و اجازه میدهد تا خود داستان آنگونه که میخواهد ادامه پیدا کند. درازای داستانی که میخواهید روایت کنید باید اندازه کتابتان را تعیین کند؛ مهم نیست که داستان شما 40 هزار کلمه باشد یا 200 تا. «کینگ» واژگان را هدر نمیدهد.
6 – همیشه بنویسید و زیاد
«کینگ» تا کنون 55 رمان، 11 مجموعه داستان کوتاه، 5 اثر غیرداستانی و 9 اثر مصور منتشر کرده است. تمامی اینها در طول 41 سال انجام شده است؛ بهعبارتی بهطور متوسط دو اثر در یک سال که تعداد قابل توجهی است. او بهندرت به خود استراحت داده است. همین امسال «کینگ» سه کتاب برای انتشار دارد. بسیاری از نویسندگان اگر بخواهند به پای او برسند باید یک قرن تلاش کنند.
7 – آوا به همان اندازه متن اهمیت دارد
«کینگ» نویسندهای است که میفهمد که یک داستان پیش از آن که بیان شود باید آغاز شده باشد؛ اینکه اول شخص روایت شود و یا سوم شخص؟ از نگاه راویان مختلف بیان شود و یا تنها یک نفر؟ او در اینکه یک داستان برای چه و به چه طریقی باید روایت شود استاد است. البته او باید آن را به روشی ساده آرایش کند. خود داستان آوایی را که لازم دارد پیدا میکند یا بر عکس. با وجود این؛ از خلال داستانهای او میتوان دید که «کینگ» تقریبا هر چیزی را میآزماید و میتوان دلیل هر آوایی را در هر داستانی که روایت میکند مشاهده کرد.
8 – ساختار به همان اندازه آوا مهم است
«کینگ» در حقیقت یک رماننویس تجربی نیست. برخی از محبوبترین رمانهای او با ساختارهایی شایان توجه به رشته تحریر درآمدهاند. در برخی از آنها شخصیتهایی واحد در موقعیتهای مختلف تصویر شدهاند. بیشتر رمانهای او بهگونهای عالی، مدیوم روایی خود را دارند.
9 – نباید خودت باشی
برخی از مهمترین آثار «کینگ» در دوران آغازین حرفه نویسندگیاش توسط خود او منتشر نشدهاند. او در آن زمان با نام «ریچارد بچمن» آثار خود را مینوشت. «پیادهروی طولانی»، «نازکتر» (Thinner) و «مرد دونده» از جمله کتابهایی هستند که روی زنندهتری از آنچه که به «کینگ» نسبت داده میشوند مرتبط هستند. چرا؟ شاید به این دلیل که داشتن ابزاری که اجازه دهد تاریکی واقعی ماهدور از هر قضاوتی بیرون بریزد، خوب است.
10 – «درباره نوشتن» را بخوانید
این مهمترین نکته در این فهرست است. در سال 2000 میلادی «کینگ» کتاب «درباره نوشتن» (On Writing) را منتشر کرد؛ کتابی که میان خودآموز نویسندگی و زندگینامه در نوسان است. این اثر پر است از جزئیاتی درباره اینکه چگونه مینویسد و چگونه با چالشهای پیش رویش مواجه شده است. «درباره نوشتن» یکی از نادر کتابهایی از این نوع است که ارزش خواندن دارد زیرا میدانیم مطالب آن تجربیات شخصی است که برای خواننده ممکن است مفید باشد. برای نوشتن هیچ حقیقت جهانی وجود ندارد. برخی سالها تلاش میکنند تا نخستین اثر کامل خود را خلق کنند، برخی در 6 هفته اثری را خلق میکنند و یک سال بعد از آن را صرف خراب کردن و نوسازی آن میکنند. «درباره نوشتن» به ما میگوید که «کینگ» چه کرده است و کمک میکند تا راه خودمان را بیابیم.
نظر شما