«کنکاشی بر زندگی و اندیشه زرتشت» پژوهش و نگارش موبد دکتر کورش نیکنام دارای یک «سرآغاز» است که سخن مؤلف را در بر میگیرد. از آن پس بخشهای کتاب اغاز میشوند که ترکیبی خاص خود دارند. شیوه نویسنده بر این مبنا شکل گرفته است که در هر مدخل با یک پیشگفتار با عنوان «اشاره» به کمک مخاطب میآید تا با توجهی ویژه و با روشی نو و مستقیم به موضوع بپردازد. آن گاه نقل قولهایی مستقیم از اندیشمندان گوناگون در کتابهایشان میآورد که بدنه اصلی بخش و زیربخش را تشکیل میدهند. در پایان برخی بخشها و زیربخشها نیز دیدگاههای خود را در قالب عنوان «برداشت» میآورد.
عناوین بخشهای اصلی این کتاب عبارتاند از: «گزیده و چکیده پیشگفتارها»، «زرتشت»، «اوستا»، «گاتها»، «اندیشه زرتشت» و «سرگذشت دین زرتشت پس از پیامبر».
«سرآغاز» کتاب
کتاب با «سرآغاز»ی اینچنین آغاز میشود: «انسان در زندگی تکراری خود ناخواسته و گاهی ناآگاه در زمان حال به سر میبرد. او اندکی نگران و پریشان از نیک و بدِ سرنوشت آینده خویش است؛ بنابراین تلاش میکند تا برای داشتن زندگی بهتر، برنامهریزی خردمندانه داشته باشد. گاهی نیز به روزگار گذشته نیاکان خویش، با تمام فرازو فرودهایی که پشت سر گذاشته میاندیشد و بیگمان بایستی از رویدادهایی که در روزگاران گذشتهاش تجربه شده، درس بهزیستی بگیرد. برای بسیاری از رویدادهای سرنوشتساز در تاریخ گذشته، بر خود بالیده، افتخار میکند، و بر آن است تا راه سازنده و بهتری را برگزیند. و گاهی نیز با افسردگی درس عبرت میآموزد و چنانچه دانا و خردمند باشد، تجربهی تلخ زندگی گذشتگان را از آن پس تکرار نخواهد کرد.» (ص 11)
نویسنده سپس با اشاره به تاریخ زندگی هر اجتماع و ارتباط آن با تاریخ اندیشه و جایگاه آن و نیز مفاهیم نهفته در بخشی از فلسفه و حکمت که ابزاری برای شناخت بهتر و درک از جهان و هستی به دست انسان میدهد، یادآور میشود که ابزار فلسفه، افق نگاه انسان را در رویدادها روشن میکند و در گذار تاریخی خود و در فرآیند بستر خویش به سیر تکامل اندیشه و باورهای گذشتگان میانجامد.
وی میافزاید که تاریخ جوامع انسانی را میتوان بر مبنای فلسفه زندگی، مورد پژوهش تاریخی در شیوه زندگی و چیستایی گذشتگان قرار داد. آن گاه نتیجه میگیرد، اگر بپذیریم تاریخ به زندگی گذشتگان میپردازد و فلسفه نیز ابزاری برای شناخت جهان و زندگی انسان است، بنابراین با نگرش به این نکات میتوان یادآور شد که تاریخ همواره به بینشها، اندیشهها و فلسفه آن نیازمند است و زندگی مردم بدون شناخت فلسفه، جایگاهی کمارزش دارد.
نویسنده یادآور میشود که چون سرگذشت زندگی هر ملت، بیانگر هویت مردم آن سرزمین در روزگاران گذشته است، از این رو بررسی زندگی، اندیشه و بینش بزرگان و اندیشمندان اثرگذار هر دوران، بر نحوه نگرش و زندگی انسان امروز اثر خواهد نهاد و به هدفمندی، استواری و ثمربخشی در آینده خواهد انجامید.
او در این میان این نکته را روشن میسازد که گرچه در گذر تاریخ ایران، فرهیختگانی بسیار، نقشی سازنده و مؤثر در زندگی مردم زمان خود داشتهاند اما تنها چند اندیشمند برجسته دارای این شایستگی بودهاند که با فلسفه خویش، بینش و رفتار جهانیان را دگرگونی سازند. وی زرتشت پیامآور، کوروش هخامنشی و فردوسی توسی را از این دسته برمیشمارد و اشاره میکند که اینان هر یک به شیوههایی گوناگون، در فلسفه، تمدن و فرهنگ ایران نقش داشتهاند.
کوروش نیکنام در این کتاب یادآور است که: زرتشت در اندیشه و فلسفه خویش، بنیانگذار نگرش یکتاپرستانه در جهان است و آفریننده را خدایی دانا و توانا معرفی میکند که سراسر، خرد و سرچشمه آفرینش است.
او میگوید که چون روزگاری دراز از زمان زندگی زرتشت گذشته است، بنابراین بیش از هر اندیشمند و پیامبری در شکلهای متفاوت به نام و خاندان، زادروز، زمان زندگی، فلسفه و بینش زرتشت اشاره شده است. او این تفاوت بیان را معلول تاریخ پرفرازونشیب سرزمین ایران در تاختوتازها، آتش کشیدنها و ... میداند و بخشی را نیز منتج از غرضورزی و حسادت تاریخی و سیاسی جهانگردان و تاریخنگاران برمیشمارد.
نویسنده میگوید: برخی حکومتهای پس از زرتشت و رهبران دینی نیز در آن روزگاران تأثیرهایی بر جایگاه اصلی اندیشه و فلسفه راستین زرتشت داشتهاند. آنان ادبیات اوستایی و نوشتههای برجایمانده از دانش و اخلاق ایرانیان روزگاران کهنتر را وارد دین و اندیشهی زرتشتی کردهاند و گاه به خرافه نیز آمیختهاند به گونهای که جداسازی حقیقت اصلی و آن چه به آن افزوده شده است، امروزه کاری دشوار به نظر میرسد.
نویسنده کوشیده است در این پژوهش، پس از سه هزار و هفتصد و پنجاه سال از تاریخ یکتاپرستی ایرانیان که با اندیشه زرتشت آغاز شده است، به سراغ محققان، تاریخنگاران و اندیشمندانی برود که تاکنون در فرهنگ ایران باستان و فلسفه زرتشت پژوهش کردهاند. وی گزارش آنها را مادهای اولیه برای بهتر و سادهتر کردن فهم گفتهها و نوشتهها برای پژوهشگر تازهوارد جهت بررسی، مقایسه و انتخاب میداند. او در این راه سرودهای از زرتشت را که دارای پیام «آزادی گزینش پس از شنیدن گفتهها» است، سرمشق خود برای تدوین این کتاب قرار داده است:
«بهترین گفتهها را به گوش بشنوید
با اندیشه روشن به آن بنگرید
سپس هر مرد و زن از شما
راه نیک و بد را
با اختیار برگزیند
پیش از فرارسیدن روز واپسین
همه به پا خیزید
و در گسترش آیین راستی بکوشید.
از این رو نویسنده، نگارش خود را بر نقل موضوعهای پژوهششده از سوی اندیشمندان و پژوهشگران دورههای متفاوت تاریخی بنا نهاده است و این امکان را به خواننده میدهد که از حاصل پژوهش دیگران بهره گیرد و خود به حقیقت و کنه راستین دین عاری و پالایششده زرتشت دست یابد.
گزیده و چکیده پیشگفتارها
نخستین فصل، «گزیده و چکیده پیشگفتارها» عنوان گرفته است که گزیده و چکیده مقدمه مهمترین کتابهای مرتبط با دین زرتشت از 1310 تا 1390 خورشیدی را شامل میشود. پیش از آن، نوشتهای با عنوان «اشاره» و پس از آن «پیشگفتار»ی به قلم مؤلف آمده است.
نویسنده در این بخش، مطالعه گزیده پیشگفتارهای بسیاری از کتابهای ارزشمند و آگاهیبخش را که قادر به جذب مخاطب بودهاند، به طور یکجا امکانپذیر کرده است. وی با استناد به کتابهای برخی پژوهشگران و اندیشمندان ایرانی و خارجی به کمک خواننده میآید تا از مدخل چکیده پیشگفتارهایشان ورودی به پیشگفتار اصلی کتاب داشته باشند؛ پیشگفتارهای پژوهشگران و اندیشمندانی نظیر: ابراهیم پورداوود، در « خرده اوستا» و «یشتها: جلد دوم»؛ محمدجواد مشکور، در «دینکرد»؛ پرویز رجبی، در «هزارههای گمشده»؛ هانری ماسه، در «فردوسی و حماسه ملی»؛ مری بویس، در «تاریخ کیش زرتشت»؛ گئو ویدن گرن، در «دینهای ایران»؛ آر. سی. زنر، در «طلوع و غروب زردشتیگری»؛ مراد اورنگ، در «همبستگی در اوستا»؛ و برخی موبدان زرتشتی مانند: موبد اردشیر آذرگشسب، در «مقام زن در ایران باستان»؛ موبد فیروز آذرگشسب، در «گاتها یا سرودهای آسمانی زرتشت»؛ موبد دکتر اردشیر خورشیدیان، در «جهانبینی اشوزرتشت (پیامآور ایرانی)»؛ موبد رستم شهزادی، در «زرتشتیان یکتاپرست هستند»؛ موبد دکتر جهانگیر اشیدری، در «دین و آموزشهای اشوزرتشت»؛ کوروش نیکنام، در «آیین اختیار، گفتاری پیرامون فرهنگ و فلسفه زرتشت» و ... .
او از طریق برخی دیگر از تاریخنگاران و افرادی که تأثیری ماندگار در تاریخ داشتهاند و با آوردن جملات قصار از آنان، نگاهی کلی به ایران، اخلاق و آداب ایرانی و دانش ایرانیان دارد؛ مشاهيري مانند: هرودت، دینون، استرابو، گزنفون، امیان، نیکولاس، فیثاغورث، پلوتارک، کریستنسن، جوزفس، مهاتما گاندی، سقراط، ابنخلدون و ... .
وي ادامه میدهد که کنکاشی بر زندگی، بینش و فلسفه زرتشت، گامی کوتاه ولی راهگشا برای رهروان راه دراز و پرثمر حقیقتجویی خواهد بود.
از آنجا كه واژه «كنكاش» ــ به خلاف استعمال نادرست آن ــ به معني «مشورت» و «رايزني» است، نويسنده خاطرنشان میسازد که در این کنکاش بزرگ، از نتیجه پژوهش، چکیده سخن و یافتههای پژوهشگران و گزارشهای تاریخی و باورهای سنتی دوستداران و پیروان دین زرتشتی بهره میجوید و باور آنها را به شکلی که با یکدیگر گفتوگو میکنند، در کنار هم یا روبهروی هم قرار ميدهد و با این شیوه به رایزنی (کنکاش) میپردازد. (ص 86)
بخش «زرتشت» در اين كتاب شامل فصلها يا زيربخشهايي با عنوانهاي «زرتشت كيست؟»، «زندگي زرتشت»، «زرتشت از نگاه انديشمندان»، «نام زرتشت»، «زادگاه زرتشت» و «زمان زندگي زرتشت» است.
نویسنده در حد مختصر به موضوع «زرتشت کیست؟» در اين فصل «اشاره» دارد. در بخشی از نوشته او میخوانیم که تفسیر و برداشت گوناگون از گفتار، اندیشه و فلسفه زرتشت یکی از چالشهای فکری در گذر زمان بوده است. خاندان او، زادگاهش، زمان زاده شدنش، اندیشه و حتی نام وی را چند گونه بیان کردهاند و نوعی سردرگمی برای پژوهندگان پدید آوردهاند.
اما نویسنده نتیجه میگیرد که از بندهایی از سرودههای زرتشت چنین برمیآید که او از گروه اشراف و روحانی نبوده و ادبیات اوستایی و پهلوی نشان میدهد که زرتشت به تیرههای متوسط آریایی که زندگی چادرنشینی و ایلی داشتهاند، تعلق دارد و با استناد به همان سرودهها، کاوی، کرپنها و اوسیجها را دشمنان اندیشه زردشت میداند.
او به موضوع «زندگی زرتشت» این گونه میپردازد که وی در دوران جهل و خرافه، ساحری و باورهای نادرست اجتماعی رشد کرد و از چیستیهای زندگی درس گرفت تا آن که سالها بعد از جانب خدا به پیامبری برگزیده شد تا با ابزار اندیشه، گفتار و کردار نیک و با نگاهی پکتاپرستانه، به راهنمایی انسان آن دوران بپردازد.
سپس نویسنده به کمک برخی صاحبقلمانی ــ مانند: ابوالقاسم فردوسی، موبد جهانگیر اشیدری، علیاکبر جعفری، بهرام فرهوشی و ... ــ که در باره زندگی زرتشت اشاراتی دارند به برداشتی اینچنین دست مییابد که مبهمات و داستانهای تخیلی درباره زرتشت با اندیشه وی ــ که ضد خرافه و پندارهای نادرست است ــ از آغاز در تقابل قرار دارد.
آن گاه در فصل بعد ــ «زرتشت از نگاه اندیشمندان» ــ گزیده دیدگاه برخی پژوهشگران را به ترتیب حروف الفبا ذکر میکند؛ پژوهشگرانی مانند: آدلر، آذینیفر، اسلامی ندوشن، اشتینز، اینسلر و ... .
نام «زرتشت»، «زادگاه زرتشت» و «زمان زندگی زرتشت» نیز بخشهایی دیگر از این اثر نیکناماند که با شواهدی از نوشتههای دیگران همراه شدهاند.
بخش «اوستا» شامل زیربخشهایی چون: «اوستا چه کتابی است؟»، «پژوهش در اوستا»، «گردآوری اوستا» و «اوستا و زرتشت» میشود.
نیکنام در زیربخش «اوستا چه کتابی است؟» ضمن رد باور عمومی که اوستا کتابی مقدس از عالم غیب است، میگوید که این کتاب به شکلی که امروزه «اوستا» نامیده شده، در پنج بخش از گذشتهها به یادگار مانده است که «یسنا»، «یشتها»، «ویسپرد»، «وندیداد» و «خرده اوستا» نام دارد. آن گاه به توصیف هر یک میپردازد و متذکر میشود که از زمان شکلگیری زبان پهلوی در ایران، نوشتههای فراوانی وارد متون دین زرتشتی شد که برخی از آنها با پیام راستین زرتشت هماهنگی ندارند و به باورهای زروانی، مانوی و وندیدادی منتسباند. سپس به ذکر برخی از آنها چون اردایویرافنامه، دینکرد، دادستان دینیک، بندهشن، مینوخرد، زرتشتنامه و ... می پردازد. نویسنده در اینجا ضمن یادآوری جایگاه نوشتهها به نام اوستا در فرهنگ و ادبیات دینی از زبان مورخانی چون طبری، ثعالبی، مسعودی، بلعمی، ابوریحان بیرونی، کومون، محمدجواد مشکور، رستم شهزادی و ... مطالبی کوتاه آورده است.
در زیربخش «پژوهش در اوستا»، بخشی مربوط به پیشینه، سرآغاز و سرانجام کار پژوهش در ادبیات اوستا را از زبان پژوهندگانی چون دکتر آبتین ساسانفر، توماس هاید (Thomas hyde)، آنکتیل دوپرون (Anquetill duperron) و ... میخوانیم.
آن گاه، در زیربخش «گردآوری اوستا»، از دکتر محمدجواد مشکور به نقل از آبه فرانسوانو ــ کشیش و خاورشناس فرانسوی ــ یادآوری میکند که تا اواسط قرن هفتم میلادی اوستا سینهبهسینه حفظ میشده است و زرتشتیان تا سالهای آخر ساسانی کتابهای مذهبی نوشتهشدهای نداشتهاند.
سپس در زیربخش «اوستا و زرتشت» نقلهایی از پژوهشگران متعدد میآورد و در آنها از همخویش بودن زبان کتاب زرتشت با زبان سانسکریت ــ که کتاب ریگ ودا و سایر نوشتههای مذهبی هند در حدود 1200 سال پیش از میلاد مسیح با آن نوشته شده بودند ــ میگوید و نتیجه میگیرد که چگونه بعد از یک و نیم قرن پژوهش، اهمیت و ارزش «اوستا» توسط پژوهندگان شناخته شد.
بخش «گاتها» در این کتاب زیربخشهای «گاتها کدام است» و «جایگاه زرتشت در گاتها» را شامل میشود:
نويسنده در زيربخش «گاتها کدام است» ميگويد كه گاتها، از کهنترین بخشهای اوستاست، یادگار زرتشت پیامبر است، پنج بخش دارد و چون نگینی در میان هفتادودو هات یسنا جای داده شده است. آن گاه گاتهای پنجگانه را این گونه برمیشمارد: اهنود، اشتود، سپنتمند، وهوخشتر و وهیشتوایشت.
سپس از گفتوگوهای اندیشمندان و پژوهشگرانی چون: اسلامی ندوشن، اورنگ، بیآزار شیرازی، رستم پارکی، پورداوود، پروفسور رمیه، زنر، موبد شیرزادی و ... بهره ميگيرد و از اهمیت گاتها در ادبیات دینی و فرهنگی ایران یاد میکند.
در زیربخش «جایگاه زرتشت در گاتها»، نویسنده، از زبان زرتشت، بندهایی از گاتها انتخاب کرده است. و با ذکر نمونههایی از آن به ارزش و جایگاه زرتشت میپردازد.
بخش «اندیشه زرتشت» دارای بیشترین زیربخش اصلی و فرعی در این کتاب است و این زیربخشها را شامل میشود: «فلسفه و اندیشه زرتشت»، «اهورامزدا، پروردگار، خداوند»، «جایگاه اهورامزدا»، «نقش خدا در هستی»، «وابستگی انسان با پروردگار»، «دین، کیش، وجدان آگاه»، «دو گوهر همزاد و متضاد، زاینده نیکی و بدی»، ...، «اشا، راستي، هنجار درست» و ... .
مؤلف در زیربخش «فلسفه و اندیشه زرتشت»، به گزینههای بنیادی فلسفی و دینی در بینش و اندیشه زرتشت میپردازد. او مبنا را بر سرودههای زرتشت میگذارد و با استناد به نوشتههای پژوهشگران و دانشمندان، مخاطب را به کنکاش در این حوزه دعوت میکند.
زیربخش «اهورامزدا، پروردگار، خداوند» دارای زیربخشهایی فرعی است. نیکنام در زیربخش فرعی «جایگاه اهورامزدا»، این موضع را میگیرد که خداوند هستی مورد ستایش بسیاری از انسانها در روزگار بوده و همچنان خداپرستی و یکتاپرستی از اندیشههای فراگیر و چشمگیر جهان است. همچنین به باور بسیاری از ادیان، خداوند، یکتا دانسته و نامیده شده است و رقیبی ندارد ولی در هر قوم و ملت، نام خداوند و رابطه او با انسان متفاوت است. او سپس نتیجه میگیرد که به باور برخی، خداوند در آسمان جای دارد و در آنجا در جستوجوی اویند و در جایی دیگر او را در زمین و در جهان مادی دنبال میکنند و از او حاجت میخواهند. گروهی نیز برای خدایان خود تندیسهایی میسازند که به سان انساناند و در معابدی که برای این مجسمهها ساختهاند آنها را ستایش میکنند و از آنها حاجت میطلبند. سپس نویسنده از نیایش سنتی زرتشتیان به گویش اوستایی مدد میجوید که در آن به جایگاه خداوند در فلسفه زرتشت میپردازند؛ خدایی که در گاتها و سرودههای زرتشت به صورت «مزدا»، «اهورا» و گاهی «اهورامزدا» بیان شده است.
نويسنده در زیربخشهاي «نقش خدا در هستی» و «وابستگی انسان به پروردگار» از برگردانهای سرودههای زرتشت توسط اندیشمندان کمک میگیرد و با آوردن سرودههایی از آن به نقش خداوند در هستی و رابطهاش با انسان میپردازد.
ادامه اين زيربخشها مجموعه باورهاي زرتشتي را در قالب عناويني متعدد پوشش ميدهد. هر زيربخش با يك «اشاره» از سوي نويسنده آغاز ميشود و با يك «برداشت» كلي از مجموعه آراي پژوهندگان پایان ميپذيرد.
بخش «سرگذشت دین زرتشت پس از پیامبر»، زیربخشهای «دین زرتشت در دوره ماد»، «دین زرتشت در دوره هخامنشی»، «دین زرتشت در دوره اشکانی»، «دین زرتشت در دوره ساسانی» و «دین زرتشت پس از ساسانیان» را در خود جای داده است. نویسنده روند رو به گسترش دین زرتشت پس از درگذشت زرتشت را در دورههای تاریخی مختلف و تداوم آن توسط مغان در ایران، برمیشمارد. آن گاه ادامه حیات دین زرتشت و تأثیر حکومتها بر این دین در دورههای تاریخی ــ نظیر مادها، هخامنشی، اشکانی، ساسانی و پس از ساسانی ــ را بازگو میکند. چگونگی زندگی زرتشتیان در دورانهای پس از ساسانی در ایران از زبان پژوهندگان، پایانگر این بخش از کتاب است.
در صفحات پایانی کتاب، نام پژوهشگران و اندیشمندان ایرانی و خارجی مورد استناد در «کنکاشی بر زندگی و اندیشه زرتشت» به صورت فهرستوار، آمده است. ذکر منابع، پایانبخش کتاب است.
کتاب «کنکاشی بر زندگی و اندیشه زرتشت» در 492 صفحه از سوی انتشارات بهجت در سال 1393 با شمارگان 2000 و بهای 30000 تومان روانه بازار شده است.
نظر شما