گفتوگو با عباس رمضانی، نویسنده دو کتاب درباره سید جمالالدین اسدآبادی
کتابهای درسی به ذکر چند سطر درباره شخصیتهای تاریخی اکتفا میکنند/ هنر سیدجمال همراه کردن فعالیتهای سیاسی با مبانی دینی بود
عباس رمضانی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ که دو کتاب درباره سید جمالالدین اسدآبادی برای کودکان، نوجوانان و جوانان نوشته معتقد است در کتابهای درسی تاریخی، ساز و کار مناسبی که دانشآموزان را با شخصیتهایی مانند سید جمالالدین اسدآبادی آشنا کند، پیشبینی نشده است و عموما در این نوع کتابها به ذکر نام این شخصیت و حداکثر چند سطر توضیح درباره وی اکتفا شده است.
آقای رمضانی چرا در میان شخصیتهای تاریخی سراغ نوشتن کتابی درباره سید جمالالدین اسدآبادی رفتید؟
در طول تاریخ شخصیتهای بزرگی بودهاند که زندگی آنها در همه ابعاد نه تنها برای مردم همان عصر بلکه برای همه کسانی که بعد از آن و در آینده میآیند و زندگی خواهند کرد، الگو بوده و هست و نام و یادشان همواره بر سر زبانها و در ذهن و خاطر مردم باقی خواهد ماند. علل مختلفی باعث شد تا از میان شخصیتهای تاریخی، درباره سید جمالالدین اسدآبادی بنویسم. مطالعه زندگی این مرد بزرگ نشان میدهد که او انسان صبور، سختکوش، پیگیر و دارای انگیزه بسیار بالا برای خدمت به مردم بوده است. برای آرمانها و اهدافی که در نظر داشت، زمان و مکان نمیشناخت و هیچ کدام از تیرهای تهمت و غیبت و آزار و اذیتی که دشمنان به صورت مستمر چه در داخل ایران و چه در خارج از آن به سمت او شلیک میکردند، وی را خسته نکرد و از پای ننشست. در جریان امتیاز انحصاری رژی که ناصرالدین شاه قاجار به تالبوت انگلیسی واگذار کرد، تاثیرگذاری کلام سید جمالالدین اسدآبادی در صدور حکم فتوای آیتالله میرزا حسن شیرازی را نمیتوان نادیده گرفت، زیرا سید جمال از وی خواست تا از قدرت مرجعیت خود برای لغو قرار داد بهره گیری کند.
شک نباید کرد که امضا و صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه قاجار، جرات پیدا کردن روشنفکران برای انتقاد از سلطه و استبداد حکومت قاجار و پیامدهای ناگوار نفوذ بیگانگان، تظاهرات مردم، پایهریزی برخی تجمعها، جنبشها و خیزشهای پنهان و آشکار در گوشه و کنار ایران، ایستادگی در برابر برخی قوانین دیکته شده از سوی غربیها، افشا و مقابله با زیاده خواهیها و خیانتهای حکومت قاجاریه، راهاندازی تظاهرات در تهران و بعضی از شهرها، مهاجرت گروهی از مردم و علما از تهران به حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی (ع) در شهرری که به مهاجرت صغری معروف شد، همچنین تصمیم آنها برای هجرت به کربلای معلا و نجف اشرف که تا قم ادامه یافت و به مهاجرت کبری شهرت یافت و موارد دیگر، نشان از اثربخشی افکار و عقاید سید جمالالدین اسدآبادی در بین مردم داشته و دارد و در واقع این همه نکات مثبت در زندگی او سبب شد تا درباره او کتاب بنویسم.
انگیزه شما از نوشتن چنین کتابی برای کودکان و نوجوانان چه بود؟
معرفی شخصیتهای تاریخی برای کودکان و نوجوانان یک ضرورت غیر قابل انکار است. این الزام درباره آن دسته از چهرههای تاریخی که مطالعه زندگی، افکار، عقاید و خدمات و فعالیتهای آنها میتواند در کودکان و نوجوانان اثر مثبت باقی بگذارد، دو چندان خواهد بود و سید جمالالدین اسدآبادی یکی از همین چهرههای مثبت و قابل اطمینان و اعتناست. اسدآبادی کسی است که در تحصیل علم و دانش، آن هم در ابعاد وسیع و متنوع سر از پا نمیشناخت. دانستن نحوه زندگی او به عنوان شخصیتی که در دوران کودکی و نوجوانی همراه با یادگیری زبان فارسی، عربی و حتی ترکی، با قرآن کریم انس و الفت داشت، برای هر کودک و نوجوانی لازم است. نکته حائز اهمیت دیگری که دانستن آن برای کودکان و نوجوانان ضرورت دارد، تلاش و کوشش بسیار او باوجود داشتن مشکلات فراوان در طول زندگی بود. دیدن این خصلتهای مهم در زندگی سید جمالالدین اسدآبادی سبب شد تا من در حد توان خود درباره او کتابی برای کودکان و نوجوانان بنویسم.
ویژگی دو کتابی که درباره سیدجمالالدین اسدآبادی نوشتهاید، چیست و به چه بخشهایی از زندگی او بیشتر پرداخته شده است؟
من درباره سید جمالالدین اسدآبادی دو کتاب نوشتهام. یکی از آنها مصور و برای گروه سنی کودک و نوجوان است که در آن برخی ابعاد شاخص زندگی او را در قالب نُه داستان کوتاه تصویری برای این گروه سنی ارائه میدهد که در همه آنها ویژگیهای شخصیتی او در قالب داستان و به زبان ساده و روان بازگو شده و خوشبختانه مورد استقبال مخاطبان هم قرار گرفته است. کتاب دوم برای گروه سنی جوانان است و در آن علاوه بر طرح ویژگیهای شخصیتی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی سید جمالالدین، اهداف اندیشهها و اقدامات فرهنگی که در راستای مقاصد خود انجام داده به همراه سفرهایی که داشته، مورد بررسی قرار گرفته است اما در همه این زمینهها، دیدگاهها و برنامههای مبارزاتی او پر رنگ دیده شده است زیرا به اعتقاد من سید جمالالدین اسدآبادی همه برنامههای مبارزاتی خود را بر چند اصل: آگاه کردن مردم، افشای توطئههای شوم بیگانگان، مبارزه با استبداد داخلی، تشویق و ترغیب مردم به سوی اسلام تنظیم کرده بود؛ اصولی که برگرفته از متون دینی و اسلامی بودند.
تا چه میزان توانستهایم سید جمالالدین اسدآبادی را در کتابها معرفی کنیم؟
اسدآبادی هم مانند یکی از صدها چهره تاریخی و مذهبی است که درباره او کم و بیش آثاری تالیف و چاپ شده و طبیعی است اگر کسی خواهان مطالعه پیرامون زندگی و شخصیت سید جمالالدین باشد، با دستیابی به یکی از این کتابها میتواند اطلاعاتی درباره وی کسب کند اما طرف دیگر ماجرا این است که با مطالعه یک کتاب نمیتوان همه ابعاد زندگی یک شخصیت را شناخت. بدون تردید، نگاه هر نویسنده، قلم او و محتوای کتابها به گونهای است که گاهی یک نفر علاقهمند نسبت به یک چهره تاریخی و مذهبی باید چند کتاب مطالعه کند تا بتواند اطلاعات جامعتری درباره او به دست آورد. واقعیت این است که کارهای انجام شده و کتابهای موجود درباره سید جمال کافی نیست و به نظر من هنوز جای کار فراوانی وجود دارد. پیشنهاد تشکیل و ایجاد بنیاد سید جمالالدین اسدآبادی در اسد آباد همدان که زادگاه اوست و اخیرا خبر آن از سوی مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان همدان مطرح و در خبرگزاری کتاب هم منتشر شد، میتواند در شناساندن بیشتر و بهتر او در سطح ایران و جهان، گامهای موثرتر و بهتری بردارد.
آیا دانش آموزان ما به خوبی با چنین شخصیتی که داعیه بیداری اسلامی داشته است، در کتابهای درسی آشنا میشوند؟
در کتابهای درسی تاریخی، ساز و کار مناسبی که دانشآموزان را با شخصیتهایی مانند سید جمالالدین اسدآبادی آشنا کند، پیشبینی نشده است. این نقص بزرگ، اختصاص به زمان فعلی ندارد و اساس و بنیان آن در دورههای قبل گذاشته شده است البته این بدان معنا نیست که بخواهیم به دنبال مقصر بگردیم، بلکه اصل ماجرا کمرنگ بودن و نادیده گرفته شدن حق برخی چهرههای تاریخی و از جمله سید جمالالدین اسدآبادی در کتابهای درسی است. عموما در کتابهای درسی دانش آموزان به ذکر نام این شخصیت و حداکثر چند سطر توضیح درباره وی اکتفا شده است.
آیا اندیشه بیداری اسلامی را که سید جمالالدین اسدآبادی برای اولین بار مطرح کرد میتوانیم منشاء جریان بیداری اسلامی که در سالهای اخیر در کشورهای عربی اتفاق افتاده، دانست؟
در دوره اختناق و استبداد نظام قاجاریه و زمانی که استعمارگران و استثمارگران بیگانه در ایران نفوذ کرده بودند یا برای ورود به کشور ما برای یکدیگر خط و نشان میکشیدند و دنبال راهی برای نفوذ خود بودند، سید جمالالدین اسدآبادی اولین کسی بود که نقش و پیامدهای خطر حضور آنان را به گوش مسلمانان در نقاط مختلف جهان رساند. این پدیده که در آن زمان به شیوه خاصی ظهور و بروز کرد، برای مردم شناخته شده نبود. استعمارگران نقشهها و اندیشههای خود را با زرق و برق ظاهری به ملتها میشناساندند و مدعی بودند که برای رفاه حال مردم و پیشرفت و ترقی کشورشان آمدهاند. سیاستهای آنها در روش و نوع اجرا برای مردم ناشناخته بود و اگر افرادی از آن آگاهی داشتند، از ابعاد گوناگون و به اصطلاح تو در توی آن اطلاعی نداشتند.
سید جمالالدین اسدآبادی سیاستهای خصمانه و گام به گام غرب را برای مردم مسلمان بازگو کرد و به آنها فهماند سلطه استعماری قدم به قدم جلو میآید و ظاهر فریبندهای دارد و آرمانها و ارزشهای دینی را نشانه میرود، زیرا میداند اگر بتواند آن را از مردم مسلمان بگیرد، به اهداف استعماریش خواهد رسید. بیدلیل نیست که شهید مرتضی مطهری او را سلسله جُنبان نهضتهای اسلامی میداند. قطعا سید جمالالدین را باید آغازگر حرکتها، جنبشها و خیزشهای اصلاحی در میان مسلمانان و عامل ایجاد تحول و بیداری در جوامع اسلامی دانست. او اولین کسی است که بازگشت به اسلام راستین را در دوران خفقان آن زمان مطرح کرد. بذرهایی که سید جمالالدین برای بیداری اسلامی در زمان حیات خود پاشید، بعد از او در عرصههای مختلف تاریخی خود را نشان داد. آن چه امروز در برخی از کشورهای عربی میبینیم، بی تاثیر از اندیشههای سید جمالالدین اسدآبادی نیست، اما تاثیرپذیری آنها از انقلاب اسلامی ایران بیشتر است، زیرا انقلابی که در سال 1357 در ایران نظام طاغوتی را کنار زد و حدود چهار دهه فراز و نشیبهای گوناگون و فراوان را در سختترین و بحرانیترین دورانها پشت سر گذاشت، بسیار جامعتر و کاملتر از حرکتهای اصلاحی قبل از آن بود.
آقای رمضانی به عنوان سوال پایانی بگویید آیا سید جمالالدین توانست به عقیدهاش که همان اتحاد جامعه اسلام بود، جامه عمل بپوشاند؟
سید جمالالدین اسدآبادی ایده اتحاد جامعه اسلامی را بر اساس مکتب حیات بخش اسلام مطرح کرد. هنر وی همراه کردن فعالیتهای سیاسی با مبانی دینی بود. از دیدگاه او، حفظ دین یک اولویت اساسی بود و ایده اتحاد اسلام، نتیجه سالها زحمت سید جمال بود. او در سفر به هندوستان و در دوران اقامت در کلکته آن را علنی کرد و در صدد تشکیل اتحاد اسلامی برآمد، در حالی که مخالفتهای پیدا و پنهان حکومت هند، مانع این کار شد. سید جمال بعدها اهداف و منویات خود در رابطه با اتحاد اسلامی را در مجله عروهالوثقی که در پاریس چاپ میشد، منعکس کرد و تعدادی از آنها در مصر و هندوستان هم پخش شد. اما به زودی از سوی سردمداران حکومت این کشورها راه ورود مجلات مسدود شد. از سوی دیگر، سلطان عبدالحمید عثمانی که دنبال منافع خود بود، سید را به اسلامبول دعوت کرد تا بتواند در پرتو اتحاد اسلام، به اهدافش برسد. او قول داد همراهیهای لازم را در راه اتحاد اسلام انجام دهد اما دیری نگذشت که در بعد خارجی، نقشههای شیطانی و زیرکانه و منفعتطلبانه سلطان عبدالحمید در حمایت از اتحاد اسلام مشخص شد و رو در روی سید جمال قرار گرفت. در بعد داخلی هم دربار ناصرالدین شاه که قبلا طعم تلخ لغو قرارداد رژی را با فتوای آیتالله میرزا حسن شیرازی تجربه کرده بود، با سید جمالالدین به مخالفت برخاست و در مراودات آشکار و پنهانی که با عثمانی داشت، سید جمال تحت نظر حکومت عثمانی قرار گرفت و سرانجام از دنیا رفت و اهدافی که از اتحاد اسلام داشت جامه عمل نپوشید.
نظر شما