کتابهای گفتوگو محور با سینماگران مشهور و مؤلف یکی از سنتهای کتاب نویسی در حوزه سینماست. فیلمساز مؤلف خود یک کتاب است که فیلمها و حرفهایش میتواند به تجربههای مکتوبی بدل شود که نسلهای حال و آینده از آن بیاموزند. این کتابها یکی از کاربردیترین سبکهای کتاب نویسی است البته به شرطی که دو طرف گفتوگو یعنی مصاحبهکننده و مصاحبهشونده، حرفی برای گفتن داشته باشند. در مطلب پیش روی شما یکی از آخرین کتاب های منتشر شده از این گونه، نقد و تحلیل شده است.
«فرهادی شناسی» مکتوب
کتاب رودررو با اصغر فرهادی درواقع یک نوع فرهادی شناسی است که هم خواننده را با سبک و سیاق فیلمسازی او آشنا میکند و هم اطلاعات جالب و جزیی از پشتصحنهها فیلمها ارائه میدهد و هم درواقع یک نوع فیلم شناسی فرهادی است. میهندوست هرکدام از فیلمهای فرهادی را در فصلهای جداگانه با شکل موردی بررسی کرده و کتاب گفتوگو با فرهادی از رقص در غبار تا جدایی نادر از سیمین را دربرمی گیرد.
میهندوست در نامگذاری کتاب از عنوان رودررو بهجای گفتوگو یا مصاحبه استفاده میکند که میتوان آن را در سه ساحت نشانهشناسی کرد؛ یکی به دلیل تنوع و تازگی در نامگذاری، دوم اینکه میتواند نشانه و نمادی از یک گفتوگوی چالشی و مناظره باشد نه مصاحبه تعریف و تمجیدی یا صرفاً خاطره گویی و سوم اینکه کلمه رودررو واجد ظرفیت تصویری و بصری است و موقعیت گفتوگو محورانه را در ذهن مخاطب ترسیم کرده که واژه و عنوان سینماییتری است.
بااینحال این کتاب را میتوان پیوند موقعیت تصویری سینما و موقعیت مکتوب کتاب دانست؛ نوعی آشتی بین تصویر و کلمه. ضمن اینکه رودررو با اصغر فرهادی تبدیل کردن یک مونوگ به دیالوگ است. طبیعتاً اسماعیل میهندوست بهعنوان یک منتقد و پژوهشگر سینمایی میتوانست شخصاً به تحلیل سینمایی فرهادی در قالب یک کتاب بپردازد اما او روانشناسی مخاطب ایرانی را خوب تشخیص داده و از طریق مونوگ به دیالوگ، تعداد بیشتری از خوانندگان را به مطالعه این کتاب تشویق کرده است.
سینمایی که از دل کتاب بیرون میآید
برخی سینماگران مثل اصغر فرهادی در کنار سینمایشان به کتابشناسی هم نیاز دارند. کتابهایی که میتواند بخشهای پنهانی و رازهای مگو و حرفهای ناگفته را بازگو کند؛ بهعبارتدیگر برخی فیلمها به چندین کتاب نیاز دارند تا فهمیده شوند یا بهتر فهمیده شوند بهویژه کارگردانهایی مثل اصغر فرهادی که به جریان سازی در سینمای ایران دست زدند. فرهادی امسال فیلمی نساخت اما دو کتاب درباره او منتشر شد؛ یکی کتاب فیلمنامههایش که توسط نشر چشمه روانه بازار شد و دیگری رودررو با اصغر فرهادی که توسط انشارات روشنگران عرضهشده است. کتاب هم میتواند مقدمه سینما باشد هم ادامه آن. هم سینما از دل کتاب بیرون میآید هم کتاب از دل سینما و تعامل این دو محصول فرهنگی، هم بازار کتاب را رونق میبخشد و هم گیشه سینما را. وقتی مخاطبان آگاه تربیت شوند هم کتابفروشیها شلوغ میشوند و هم سالنهای سینما و این کتاب به نوع رو درویی کتاب و سینما و تصویر و کلمه بود تا این همنشینی دلنشین به یکخرده فرهنگ بدل شده و نشان دهد که رونق بازار فرهنگ جز با خود فرهنگ و ابزارهای آن ممکن نیست.
گفتوگوهایی خواندنی با فیلمسازان
این سنت نوشتاری در نشر کتابهای سینمایی به میهن دوست محدود نمیشود و کتابهای دیگری نیز در همین فضا و بستر منتشرشده است. مثلاً در سینمای ایران بعد از انقلاب افرادی مانند غلام حیدری گفتوگویی طولانی با ساموئل خاچیکیان داشت. همچنین احمد طالبی نژاد نیز با ناصر تقوایی، و رضا درستکار با بهمن فرمان آرا مصاحبه داشتهاند. همچنین نوشابه امیری در تجربهای با عنوان «جدال با جهل» با بهرام بیضایی به گفتوگو نشست.
این جنس از کتابها را میتوان یک نوع کارگردان شناسی نیز دانست که خواننده را با دیدگاهها و زیروبم افکار و اندیشههای یک سینماگر آشنا میکند و درنهایت به فهم بهتر سینمای او منجر میشود. ضمن اینکه مخاطب ایرانی اساساً واجد یک نوع فرهنگ گفتاری و شنیداری است و مثلاً گفتوگو و مباحثه درباره یک فیلمساز یا یک فیلم بیش از تحلیلهای فیلم وسبک سینمایی آن فیلمساز برایش جذابیت دارد از اینرو انتشار چنین کتابهایی میتواند ضعف کتابخوانیهای تحلیلی/ انتقادی را جبران کرده و با بهرهگیری از مدیومهای رسانهای/ ژورنالیستی به معرفی و تبیین اندیشههای یک فیلمساز به شکل مکتوب کمک کند. خواندن این کتابها برای آن دسته از افرادی که حوصله کتابهای تئوریک را ندارند یا اساساً خیلی اهل کتاب نیستند بسیار مفید بوده و میتواند آنها را به مطالعه کتاب ترغیب کند.
نظر شما