چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۷
«ایزدبانوان در فرهنگ و اساطیر ایران و جهان»/ کشف رازهای بزرگ زنانه از تندیس‌هایی کوچک

بررسی جایگاه ایزدبانوان در جوامع مختلف و به‌ویژه ایران از رهگذر شناخت باستان‌شناسانه پیکرک‌های زنانه، بهانه نگارش کتابی با عنوان «ایزدبانوان در فرهنگ و اساطیر ایران و جهان» به قلم صدرالدین طاهری شده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) «ایزدبانوان در فرهنگ و اساطیر ایران و جهان» عنوان اثری تازه از صدرالدین طاهری است که می‌کوشد با بررسی تندیس‌های زنانه بازمانده از تمدن‌های کهن، راهی به فهم جایگاه ایزدبانوان در میان این جوامع بیابد و مخاطب خود را با مفاهیمی گوناگون که پژوهش‌های مختلف درمورد این پیکرک‌ها به آن دست یافته‌اند، آشنا سازد.

صدرالدین طاهری ــ نویسنده کتاب «ایزدبانوان در فرهنگ و اساطیر ایران و جهان» ــ در مقدمه این اثر ضمن ارائه شرحی از باورهای کهن و صورت مناسکی آنها، به تبیین باور بشر در مورد زنان و ویژگی‌های زنانه پرداخته است و بیان می‌کند که بسیاری از باورها، جشن‌ها و مراسم دینی که در ارتباط با نیازهای اقتصادی بشر شکل گرفته‌اند، با برکت‌خیزی و باروری تأمین می‌شوند؛ نیازهایی نظیر: نیاز به محصول و رمه بیشتر برای سیر ماندن و فرزند افزون‌تر برای یاری در کاشت، حراست از زمین و نیرو بخشیدن به خانواده و قبیله در هنگام جنگ.

طاهری ادامه می‌دهد که بخشی از این مناسک در میان تمدن‌های باستانی، مشترک‌اند. رقص غله که در هنگام کاشتن بذر با افشاندن خون قربانی حیوانی یا حتی انسانی و دفن جسد او در زمین بایر انجام می‌گیرد یا تقدیم اولین محصول نوبر از میوه یا غله یا فرزند به خدایان یا پرستش گاو نر و بز ماده و دیگر جانوران و مراسم نمایشی ازدواج خدایان با ایزدبانوان حاصل‌خیزی که به وسیله هنرپیشگان صورت می‌گیرد؛ همگی بخش‌هایی از این دست مناسک‌اند.

مادر؛ کهن‌ترین سوژه هنری بشر
کتاب «ایزدبانوان در فرهنگ و اساطیر ایران و جهان»، مادر را کهن‌ترین سوژه هنری انسان می‌داند و برای اثبات این ادعا، از نمونه آثار فراوان در کاوش محوطه‌های پیشاتاریخی یاد می‌کند که مشتمل بر پیکرک‌های گلی یا سنگی با اندام‌های تجریدی یا واقع‌گراست که با تکیه بر ویژگی‌های زنانه ساخته شده‌اند. باستان‌شناسان، زمانی این تندیس‌ها را ونوس می‌نامیدند، سپس از آن‌جایی که خدایی رومی نمی‌توانست گویای همه ویژگی‌های این دست‌ساخته‌های رازپوشیده باشد، آنها بیشتر با عنوان کلی ایزدبانوی باروری، شناخته شدند. بررسی‌های نو، با تاکید بر تفاوت‌ها و تمرکز بر معنا و کاربرد متفاوت این پیکرک‌ها در مکان‌ها و زمان‌های گوناگون، نور تازه‌ای از دانش را بر تحلیل معنایی این آثار تابانده است؛ به طوری که برخی از این تندیس‌ها را می‌توان به سبب اثرگذاری و بیانگری ژرف، در زمره آثار درخشان تاریخ هنر به شمار آورد. با این حال به‌سختی می‌توان باور کرد که آنها به عنوان اشیایی تزئینی ساخته شده باشند. در این تندیس‌ها، زیبایی به سلیقه امروزی ما کمتر دیده می‌شود؛ با وجود این دور از حقیقت نیست اگر این آثار را از نگاه سازندگانشان زیبا بدانیم. بسیاری از آنها فاقد چهره هستند ولی بر اندام‌های زنانه‌شان تاکید شده است.

کتاب بر این فرض تاکید می‌کند که مردمان پیش از تاریخ با هدف نزدیکی به سرچشمه‌های نیروی باروری ــ که بیشتر در چارچوب ایزدبانوان تجسم می‌شدند ــ یا برای به دست‌ آوردن خشنودی و همکاریشان، تندیس‌هایی از آنان ساخته‌اند و به نیایشگاه‌ها هدیه یا در کنار مردگانشان دفن کرده‌اند. این رسم در دوران تاریخی نیز با وجود پایه‌ریزی ادیان و آداب نو به‌گونه‌ای آراسته‌تر ادامه یافته است.

همچنین این اثر به پیکرک‌های باروری نیز اشاره دارد و آنها را نمونه زمینی ایزدبانوی مورد پرستش در هر منطقه برمی‌شمرد که بیشتر، نگاهبان زمین و آب‌ها و در ارتباط با عشق، باروری و حاصل‌خیزی هستند و حتی ممکن است در آیین‌های باروری زمین، دام  و انسان، آیین‌های بلوغ، درمان‌بخشی زنان سترون و یاری بانوان به هنگام زایمان نیز از آنها استفاده شده باشد.

زن و زمین؛ مرد و آسمان؛ تفکری همبسته
به این ترتیب نویسنده کتاب «ایزدبانوان در فرهنگ و اساطیر ایران و جهان» نتیجه می‌گیرد که گروه‌های ابتدایی انسان‌ها همواره تلاش کرده‌اند هر آن‌چه در طبیعت را که سکوتش برایشان سیمایی رمزآلود و ناشناخته دارد و خشمش هراس آنان را برمی‌انگیزد، به یاری آیین‌ها،‌ رقص‌ها، بازی‌ها و گردهمایی‌های اساطیری رام کنند و خشنود سازند و نیروهایش را به خدمت بگیرند. از این رو باور به همبسته‌بودن زنان با نیروی آسمانی پر رمز و راز برکت‌بخش، چنان با اندیشه مردمان جوامع کهن سرشته بوده است که هنوز در میان بسیاری از دسته‌های کوچ‌رو یا روستاهای کمتر تماس‌یافته با زندگی مدرن، کشاورزی، ویژه زنان دانسته می‌شود زیرا زنان توانا بر کنترل قوای بارور‌کننده‌اند و راه سبزکردن گیاهان و ثمر برآوردن از زمین را بهتر می‌دانند. همبستگی باروری زمین با بارگیری زنان را در میان تمام جوامع برزگر می‌توان پی گرفت. آسمان در این میان بیشتر نقش نیروی بارور سازنده مردانه را دارد.

کتاب «ایزدبانوان در فرهنگ و اساطیر ایران و جهان» همچنین برخی از نظریه‌های مردم‌شناسی را نیز برای تبیین ویژگی‌های جوامعی که پیکرک‌ها از آنها به دست آمده، مورد نظر قرار می‌دهد و مدعی است، این پیکرک‌ها، شواهدی از مادرمرکزی در برخی فرهنگ‌های ایرانی به دست می‌دهند. نویسنده، بهترین نمونه در این زمینه را شهرسوخته معرفی می‌کند؛ چرا که در گورهای زنانه شهرسوخته مهرهای سنگی و فلزی در کنار مچ دست، بازو یا گردن زنان یافت می‌شود که نشان می‌دهد، زنان برای نمایاندن جایگاه اجتماعی‌شدن آنها را به دست یا گردن خویش می‌آویخته‌اند؛ در حالی که مهرهای انگشت‌شماری از گورهای مردانه به دست آمده است. از آنجایی که این مهرها در جامعه عصر مفرغ کاربردهای اداری یا تجاری داشته‌اند، می‌توان اندیشید که حکومت و اقتصاد شهرسوخته را این بانوان صاحب مهر در دست داشته‌اند. همچنین بیشترین شمار عصاهای مفرغی با سرهای تزئینی به نشانه اقتدار و برتری اجتماعی از گورهای زنان به دست آمده است. یافتن مهره‌های زینتی، زیورآلات و لوازم آرایش که گاه در کنار هم درون کیف‌های حصیری قرار دارند، نشان از توانگری زنان شهرسوخته نیز دارد.



کتاب بر اهمیت زنان در دوره‌های دیگر تاریخ باستان نیز اشاره دارد و متذکر می‌شود، کتیبه‌های به‌دست‌آمده از شوش، شاهد حضور زنان در امور تجاری و حقوقی است؛ به‌گونه‌ای که گاه تمام دارایی شخص به دختر یا همسرش ارث رسیده است. همچنین در ایلام میانه، مشروعیت پادشاهی از طریق شاخه زن به دست می‌آمد و تداوم می‌یافت و نام خاندانی مادر بر کودک نهاده می‌شد. اسناد بایگانی هخامنشی هم نشان می‌دهند که زنان، سهمی در کارگاه‌ها داشته‌اند و حتی با بانوانی مواجهیم که در کنار دستمزد برابر با مردان می‌توانستند ساعات کار کمتر یا نیمه‌وقت داشته باشند. علاوه بر این در میان مالیات‌دهندگان نیز به نام بانوانی برمی‌خوریم که صاحب گله یا ملک شخصی بوده‌اند. لذا این داده‌های باستان‌شاختی که با کاوش‌های تازه بر شمارشان افزوده می‌شود، می‌توانند رشته‌هایی باشند که ما را به دوران مادرمرکزی در ایران پیش از تاریخ ارتباط می‌دهند.

همچنین کتاب در تببین جایگاه زنان به استناد پیکرک‌های کشف‌شده از تمدن ایلام باستان مدعی است:
«دانسته‌های ما درباره ایلامیان به سبب خوانده شدن خط آنان بیش از دیگر اقوام ایرانی است. آنان چندین ایزدبانو را پرستیده‌اند که بزرگ‌ترین و یکی از کهن‌ترین آنها در هزاره سوم پ.م. «پی‌نی‌گیر»، مادر همه خدایان است. نام او در نخستین کتیبه همبسته با مذهب ایلامیان (قرارداد هیتا پادشاه اوان با نارام‌سین در 2270 پ.م.) در رأس مجمع خدایان قرار دارد و پرستشش تا پایان دوران ایلامی ادامه یافته است. شاهان بسیاری او را ستوده و برایش نیایش‌گاه برپا داشته‌اند.» (صفحه 78)

همچنین در مورد ایزدبانوان اوستایی در این کتاب می‌خوانیم:
«آغاز پرستش این ایزدبانوان به هنگامه گردآمدن ادبیات اوستایی نیست و باید آنها را خدایان کهن‌بومی فلات ایران دانست که در دین زرتشت پذیرفته شده و به دوران تاریخی گام نهاده‌اند. از این رو، هر یک از این پیکره‌ها، شاید تصویرگر ایزدبانوی مورد پرستش در خاستگاه خود بوده‌اند. برخی تندیس‌ها شاید نه یک ایزدبانو که بانوان توانگر یا درباری را تصویر می‌کنند، به ویژه آنهایی که جامه بر تن دارند، زیرا برهنگی ایزدبانوان نشانی از پاکی و بی‌آلایشی آسمانی آنهاست. نبود نوشتار سبب ناتوانی ما در شناخت آنها گردیده است. اما به هر رو، گرد آمدن همه این بازنمایی‌ها در کنار یکدیگر، هنگامه‌ای برای بازاندیشی در جایگاه بلند، کهن و ریشه‌مند زن ایرانی است.» (صفحه 83)

آن‌چه به طور خلاصه می‌توان درباره کتاب «ایزدبانوان در فرهنگ و اساطیر ایران و جهان» گفت آن است که این اثر ضمن معرفی پیکرک‌های مختلف در ایران و جهان، به نُه اندیشه رایج درباره کارکرد این آثار می پردازد: عروسک، دارنده و نگهدارنده نیروی جادویی؛ مادرخدا؛ اشیایی برای خدمت به مردگان؛ نماد آرزوهای مردمان؛ نمادهای ابتدایی ارتباط اجتماعی؛ خدایان کهن مرتبط با چرخه زندگی؛ چهره مردگان و نیاکان؛ شناسه افراد، بهره‌گیری در داد و ستد؛ نمادی از قربانی انسانی غیرخونین برای خاک.

کتاب «ایزدبانوان در فرهنگ و اساطیر ایران و جهان» نوشته «صدرالدین طاهری» در سال 93 از سوی انتشارات روشنگران و مطالعات زنان در هزار نسخه و به بهای 120 هزار ریال، روانه بازار کتاب شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها