پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۰
نقیب‌زاده: سرخوردگی‌های سیاسی مرا به خواندن کتاب‌های «هانری کوربن» علاقه‌مند کرد

احمد نقیب‌زاده، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در پنجمین جلسه گپ‌وگفت با پیشکسوتان دانش سیاست در ایران ضمن بیان خاطراتی از دوران تحصیلش در فرانسه گفت: با سرخوردگی‌های سیاسی در فرانسه به عرفان اسلامی و ایرانی علاقه‌مند شدم و به مطالعه کتاب‌های «هانری کوربن» روی آوردم و بخش زیادی از مطالعاتم را روی این حوزه گذاشتم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) کارگروه علوم سیاسی خانه اندیشمندان علوم انسانی با همکاری انجمن علوم سیاسی ایران، پنجمین جلسه گپ‌وگفت با پیشکسوتان دانش سیاست در ایران را با حضور احمد نقیب‌زاده، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، چهارشنبه (26 آذرماه) در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار کرد.
 
در این جلسه نقیب‌زاده به ذکر خاطرات دوران تحصیلش در فرانسه و انتقال تجربیات خود پرداخت و سخنانش را این‌گونه آغاز کرد: نمی‌دانم افکار انسان کی و چگونه شکل می‌گیرد که من از زمان کودکی دائما ایران را با سایر کشورها مقایسه می‌کردم و همین تفکر، انگیزه‌ ورودم به رشته علوم سیاسی شد تا بتوانم از این طریق، برای کشورم ایران کاری انجام دهم. حتی زمانی‌ که در دوران کودکی تاریخ می‌خواندم، به دوره عظمت هخامنشیان غبطه می‌خوردم که چرا نباید ایران کنونی، شکوه و عظمت گذشته خود را داشته باشد.

وی ادامه داد: اما مثل همه دوستانی که وارد این رشته می‌شوند، در آغاز، خواندن این رشته چنگی به دلم نزد. به ویژه که دانشکده حقوق تهران در آن زمان در شیوه تدریس دانشجویان از سبک فرانسوی استفاده می‌کرد و بیشتر تاریخ و کمتر علوم سیاسی تدریس می‌شد.

شیوه تدریس فرانسوی برای رشته علوم سیاسی

نقیب‌زاده در ادامه خاطراتش از دوران تحصیل گفت: از آن‌جا که همیشه کشور فرانسه عرصه روشنفکری بوده و هست و روشنفکران زیادی را در خود پرورش می‌دهد، در زمانی‌که مشغول به تحصیل بودم، اندیشه رفتن به فرانسه در من قوت گرفت. از این‌رو پس از گرفتن فوق لیسانس از دانشگاه تهران به فرانسه مهاجرت کردم و شاید تاثیرگذارترین دوران زندگیم هم همان هفت سالی بود که در فرانسه به سر بردم؛ چراکه آن زمان، مقارن با تحولات زیادی در  ایران (وقوع انقلاب اسلامی و جنگ ایران و عراق) و جهان بود.

این استاد پیشکسوت علوم سیاسی بیان کرد: در واقع، من با این اندیشه که باید از ایران رفت و از اروپاییان چیزهای زیادی کشف و آموخت، مهاجرت کردم اما در آنجا چنان با وضعیت سختی روبه‌رو شدم که تصور آن نیز برایم دشوار بود؛ چراکه در آن روزها دایما از تلویزیون فرانسه، صحنه‌های جنگ ایران و عراق را می‌دیدم و اگرچه پیشرفت‌های ایران در جنگ به ایرانیان روحیه می‌داد اما پذیرفتن این‌که کشوری مانند عراق وارد حمله با ایران شود، برایم قابل پذیرش نبود.

تصمیم گرفتم برای همیشه با سیاست عملی وداع کنم

نقیب‌زاده ادامه داد: در این دوران من به عنوان یک دانشجوی دکترای علوم سیاسی بسیار شرمنده بودم از اینکه نمی‌توانستم تحلیل درستی از انقلاب ایران داشته باشم. به همین دلیل به دنبال آن بودم تا بتوانم با آموختن از آنها تحلیلی ارائه دهم. اما دیری نپایید که بسیار زود سرخورده شدم ؛چرا که دریافتم آنها نیز مثل ما نه تنها تحلیلی ندارند بلکه خیلی از چیزهای دیگر هم ندارند.

وی تصریح کرد: من در طول سال‌هایی که در اروپا بودم، چیزهایی را دیدم و لمس کردم که تصمیم گرفتم برای همیشه با زندگی سیاسی عملی وداع کنم و هرگز وارد هیچ سیاست عملی نشوم. دیدن وابستگی‌ها و نحوه رفتار گروه‌های مختلف از دلایل عمده این تصمیم بود.

نقیب‌زاده در این‌باره به ایراد خاطره‌ از  یکی از همشاگردی‌هایش پرداخت و گفت: مثلا در آن دوران، کسی به عنوان ایدئولوگ‌مارکسیست ‌شناخته می‌شد که هیچ‌گونه اشراف و احاطه کاملی بر افکار سیاسی‌اش نداشت و حتی برای گذراندن درس نظریه‌های مارکسیستی، دختر خانمی را به جای خودش برای امتحان فرستاد. حتی وقتی در آن زمان با گروه‌های سایر کشورها از جمله الجزایر، مراکش و دیگر کشورهای آفریقایی هم روبه‌رو شدم، به این نکته پی بردم که همه آنها آنقدر ضعیف هستند که یا وابسته و یا به زودی وابسته می‌شوند. از این رو بدبینی من به همه گروه‌های سیاسی و تصمیم بر وارد نشدنم به سیاست عملی در آنجا شکل گرفت و در من پایدار ماند.

علاقه به عرفان اسلامی و خواندن کتاب‌های «هانری کوربن»

وی تصریح کرد: کم‌کم با ایجاد چنین شرایط و سرخوردگی‌هایی بود که به عرفان اسلامی و ایرانی علاقه‌مند شدم و شروع به خواندن کتاب‌های «هانری کوربن» کردم. وی انصافا نحله‌های مختلف فکری را به زبان آکادمیک و فرانسوی به وضوح و زیبایی، توضیح داده و زمانی‌که من با این اندیشه‌ها آشنا شدم قسمت زیادی از مطالعاتم را روی این حوزه گذاشتم.

نقیب‌زاده در ادامه به خاطره دیگری از دوران تحصیل خود پرداخت و گفت: به یاد دارم که من در دوره  فوق لیسانس در ایران درس احزاب سیاسی را گذرانده بودم و زمانی که در فرانسه این واحد را می‌بایست بگذرانم به رغم اصرار زیاد نتوانستم از این درس معاف شوم. از این‌رو وقتی نزد یک پروفسور آمریکایی مجبور به دوباره‌خواندن آن شدم، بسیار خوشحال شدم که من را وادار به گذراندن دوباره این درس کرد؛ چراکه این استاد به قدری تئوریک و سیستماتیک تدریس می‌کرد که من به یک‌باره فهمیدم که ما در ایران در خیلی از جاها عقب هستیم.

وی ادامه داد: نکته دیگری که در دوران تحصیلم در فرانسه آموختم، روش تدریس استادان آنجا بود. آنها یکسال تدریس می‌کردند و یکسال تحقیق. سپس نتیجه تحقیقاتشان را ارائه و به صورت کتاب در می‌آورند. این شیوه از نظر من بسیار آموختنی و خوب است.

نقیب‌زاده بیان کرد: در مدت زمانی که در فرانسه بودم به واسطه استادان درجه یکی که داشتم توانستم در سه چهار حوزه از جمله احزاب سیاسی، روابط بین‌الملل و جامعه‌شناسی سیاسی نکات بسیاری را از آنها بیاموزم.

این پژوهشگر علوم سیاسی ادامه داد: من در آن زمان در دانشگاه سوربون فرانسه هم ثبت نام کردم اما با وجود اسم و شهرتی که این دانشگاه به هم زده است، دروسی که در آنجا تدریس می‌شد (مثل تدریس نهادهای حقوقی در رم باستان یا نقش کنسول در جمهوری رم) قدیمی بودند. به همین دلیل جز دروس اندیشه سیاسی و جامعه‌شناسی که در آنجا گذراندم و بسیار ارزشمند بود، در کل آن دانشگاه مورد رضایت من واقع نشد و سرانجام آنجا را رها کرده و مدرک دکترایم را از دانشگاه نان تر فرانسه اخذ کردم.

نقیب‌زاده گفت: در هر صورت ماندن در کشور فرانسه این نکته را به من آموخت که تحصیل در این کشورها دو چیز خوب بیشتر ندارد؛ یکی آموختن زبان که به شما اجازه می‌دهد به منابع دسترسی پیدا کنید و دیگری یادگرفتن روش و متدلوژیک. وگرنه حجم درسی که در دانشگاه‌های ایران داده می‌شود چه بسا خیلی بیشتر از آنجاست.

حجم مطالب درسی دانشگاه‌های ایران بیشتر از اروپاست

وی در توضیح این نکته گفت: تجربه من در دانشگاه فرانسه این بود که در دانشگاه همه چیز تدریس نمی‌شود بلکه آنها فقط سرنخ‌هایی به دانشجویان می‌دهند تا خود به دنبال مسایل مورد علاقه‌شان روند. اما برعکس در آنجا موسسات بسیاری وجود دارد که با ارائه سخنرانی‌ها و جلسات متعدد، تکمیل‌کننده دانش دانشجویان هستند. مثلا سخنرانی‌هایی که میشل فوکو در توضیح نظریاتش انجام می‌داد به رغم ثقیل‌بودن مطالبش، از طریق پرسش و پاسخ‌های فراوان، این امکان فراهم می‌شد که به بسیاری از نظریاتش پی برد و آنها را فهمید.

نقیب‌زاده در توضیح وضعیت دانشگاه فرانسه در دورانی که در آنجا مشغول تحصیل بود، ادامه داد: بعد از مه سال 1968 میلادی شرایط دانشگاه‌های فرانسه متفاوت شد. به نحوی‌ که روی دانشگاه‌ها شماره می‌گذاشتند و در آن زمان تقسیم‌بندی‌های ایدئولوژیکی در دانشگاه‌ها صورت گرفت. مثلا در دانشگاهی که من درس خواندم همه سوسیالیست بودند. دست‌راستی‌ها در دانشگاه پاریس 2 شماره بودند. در پاریس شماره 8 (در حومه پاریس) نیز کمونیست‌ها بودند و چون دولت سرمایه‌داری در آن دوران بر فرانسه حاکم بود و دولت نسبت به کمونیست‌ها روی خوشی نداشت، هیچ نظارتی هم بر این دانشگاه صورت نمی‌گرفت. از این‌رو، روشنفکران طراز اول فرانسه مانند میشل فوکو، لیوتار و غیره در آنجا شکل گرفتند و اندیشه‌هایشان پرورش یافت.

هر جا که نظارت دولتی بر دانشگاه‌ها نباشد، اندیشه‌های بزرگی خلق می‌شوند

وی افزود: درس بزرگی که من در آن روزها آموختم این نکته بود که در جاهایی که نظارت دولت نیست و بختک دولت‌ها روی دانشگاه‌ها نباشد، افکار و اندیشه‌های بزرگی پدیدار می‌شوند و پیشرفت حاصل می‌شود.

نقیب‌زاده به بیان خاطره‌ای پرداخت که در نهایت، تصمیمش را بر بازگشتن به ایران مصصم کرد و به تردید ماندن یا نماندنش در فرانسه پایان داد.

وی گفت: در مدت 7 سالی که در این کشور بودم، می‌توانستم بعد از 6 ماه یک اقامت 10 ساله بگیرم و بعد از آن برای همیشه ماندگار شوم. اما این سوال که بمانم یا نه، با روی دادن ماجرایی پایان یافت و من را به پاسخ و تصمیم نهایی مبنی بر بازگشت به ایران راهنمایی کرد.

این نویسنده کتاب‌های سیاسی بیان کرد: این ماجرا زمانی اتفاق افتاد که نقطه ضعفی که در قانون اساسی فرانسه وجود داشت و به ندرت خودش را نشان می‌داد بالاخره نمایان شد و آن، دوره 7 ساله ریاست جمهوری و دوره 5 ساله مجلس فرانسه بود که در این صورت با مقارن‌شدن انتخابات آن دو، ممکن بود مجلس و نخست وزیر از یک سو و رئیس‌جمهوری از سویی دیگر از دو حزب مخالف باشند و باهم اختلاف پیدا کنند. چنانکه در سال 1986 و 1988این اتفاق در فرانسه افتاد. به طوری‌که رئیس‌جمهوری فرانسه از حزب سوسیالیست و نخست وزیر آن از حزب دست‌راستی بود.

تحقیر صاحب یک رستوران، دلیل بازگشتم به ایران شد

نقیب‌زاده در ادامه گفت: با به وجود آمدن چنینی شرایطی در فرانسه، تضاد سطوح بالا بر پایین جامعه مشکلات بسیاری را به وجود آورد و اوضاع سیاسی در فرانسه بسیار ناآرام و ایستگاه‌های تلفن شکسته شده بودند و ما برای یک تلفن زدن ناگزیر بودیم به کافه‌ای برویم که در آنجا با گرفتن ژتون تلفن، امکان زنگ‌زدن برایمان میسر می‌شد.

وی ادامه داد: برای همین منظور، روزی در آن کافه برای گرفتن ژتون تلفن حاضر  و با بازشدن بحث درباره اوضاع سیاسی فرانسه و اظهار نظری برخلاف عقاید آنها، صاحب رستوران شروع به تحقیر کردن من کرد. او صریحا به من گفت: شما به عنوان یک خارجی فقط حق نفس‌کشیدن و غذا خوردن دارید و نه حق اظهار نظر و اعتراض نسبت به اوضاع فرانسه.

نقیب‌زاده افزود: در اینجا بود که من متوجه این نکته شدم که تا هر زمان که این‌جا بمانم، برخورد آن‌ها با من چنین خواهد بود و من به عنوان شهروند درجه دوم محسوب خواهم شد. ازاین‌رو تصمیمم را یکسره کردم تا به ایران ولو با شرایط نامناسبش بازگردم و زندگی کنم و برای پیشرفت آن بکوشم و اکنون هم بسیار متاسف می‌شوم برای جوانانی که تمام سعی خود را به رفتن از کشور ایران می‌کنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها