در آغاز کتاب «دو پادشاه، بختنصر و کورش» خواننده با پیشگفتاری کوتاه، ادبی، غير متعارف و البته تأمل برانگیز مواجه میشود. «پس از اشعیا و میکاه نبی، انبیاء به مدت 70 سال خاموشی گزیدند/ در طی این مدت که ترک شریعت موسی همه گیر شده بود / و به خاطر اجرای سیاستهای حکومت وقت که امپراطوری آشور بود / مردم را به ستایش آیینهای آشوری تشویق میکردند / درحالی که به نظر میرسید مذهب رو به خاموشی است / ناگهان انبیاء به نبوت پرداختند و صدای خود را بلند کردند / که در آن میان باید از ناحوم، حبقوق، صفنیا، ارمیا، حزقیال، دانیال / و سرانجام کورش پارسی نام برد.»
یکی از روایتهای این کتاب مصور درباره صفنیا از «انبیای کوچک» عهد عتیق است و پیشبینی او از ویرانی آشور که «خداوند قدرتش را علیه آشور به کار خواهد برد و نینوا را به بیابان خشک تبدیل خواهد کرد.»
نویسنده نگاهی کوتاه هم به سرگذشت «صفنیا» دارد هر چند معتقد است «او بعد از سقوط اورشلیم توسط فرمانده سپاه بختنصر به بابل تبعید شد اما تاریخ زندگی او بعد از آن معلوم نیست.»
داستان «نابودی بابل و آشور» در روایت بعد نیز کمی مفصلتر ادامه دارد که در آن مؤلف از «نبوپولاسر» به عنوان حاکم دست نشانده پادشاه آشور در بابل نام میبرد؛ اختلاف دربار و حمله مادها به حکومت آشور را تصویر میکند و روایتگر محو آشور از صفحه تاریخ و ویرانی کاخهایشان و تبدیل آنها به ویرانه است.
اگرحوصله تان از اسامی ناآشنای پیامبران عهد عتیق سر رفت و از سرزنش خودتان به دلیل ندانستن این اسامی دست برداشتيد، میتوانید بخشهای مربوط به کورش و ماجرای کشف لوح حقوق بشریاش را بخوانید بدون آنکه فراموش کرده باشید نام کتاب دو پادشاه، بختنصر و کورش است! به همین دلیل یکی از روایتهای جالب کتاب درباره استوانه کورش بزرگ است. این استوانه حدود 135 سال پیش در معبد «مردوک» توسط یک باستان شناس به نام «هرمزد رسام» کشف شد. نویسنده در این روایت به معرفی کامل استوانه کورش میپردازد. در پایان این قسمت نیز بخشهایی از وصیتنامه کورش آورده شده است.
اما ماجراهای کورش به همینجا ختم نمیشود؛ هنوز بسیاری از ما ایرانیان نمیدانیم ذوالقرنین که در قرآن به آن اشاره شده است به احتمال زیاد همان کورش پادشاه دادگر پارس است. همانطور که در این کتاب نیز آمده است: «ذوالقرنین واژه ای عربی به معنی دارنده ی دو شاخ یا دو سده است. درباره ی شخصیت او اختلاف نظر بسیار است. اما برخی فقها از جمله علامه محمد حسین طباطبایی معتقدند با توجه به اسناد تاریخی و تطبیق آن با تورات و آیات 83 تا 98 سوره کهف تنها کورش موجهترین دلایل را برای احراز این لقب داراست. زیرا کورش گذشته از یکتاپرستی و فضایل اخلاقی سفرهایی به غرب، شرق و شمال کرد که با سفرهای سهگانه ذوالقرنین در قرآن منطبق است...»
از تصویرگریهای متفاوت و وزین کتاب «دو پادشاه، بختنصر و کورش» که حاصل هنر و ذوق زهره سینایی است بگذریم یکی از نکات قابل توجه کتاب وجود پی نوشت درتمامی صفحات است که در آن به معانی و ریشه اسامی کمتر شنیده شده انبیاء و پادشاهان پرداخته شده است، هرچند استناد مؤلف (زهرا سینایی) به منابع معتبری چون المیزان، تاریخ طبری، قصص الانبیاء و... برای یک کتاب 72 صفحه ای نیز ستودنی است.
و بالاخره اینکه «به واپسین پند من نیز گوش فرا دهید: اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید.» این سخن نگارنده نیست؛ نصیحت کورش هخامنشی است که پشت جلد کتاب آمده است!
کتاب رنگی «دو پادشاه، بختنصر و کورش» تالیف و پژوهش زهرا سینایی(راحیل) در قطع خشتی (شومیز) با شمارگان سه هزارنسخه و بهای هشت هزارتومان به تازگی روانه بازار نشر شده است.
نظر شما