غضنفری معتقد است، علاقهمند بودن برخی از مولفان به بزرگنمایی و یا تخریب چهره بعضی شخصیتهای تاریخ باستانی ایران یکی از دلایل کتابسازی است. تجزیه و تحلیل درست دادهها و نتیجهگیری از آنها فاکتوری است که سهم واقعی یک نویسنده در خلق اثر محسوب میشود و میتواند معیاری برای اعتبار و موجودیت یک نوشته باشد.
به گقته این استاد تاریخ دانشگاه تهران، از آنجا که بسیاری از افراد جامعه علاقه دارند تا درباره تاریخ کشورشان و یا دیگر نواحی جهان اطلاعاتی کسب کنند و برای نیاز به شناخت و درک هویت و ارضای میل کنجکاوی خود به کتابهای تاریخی روی میآورند، برخی مولفان با درک این نیاز در صدد برآوردن آن به روش درست و یا نادرست (کتابسازی) هستند.
مشروح گفتوگو با دکتر کلثوم غضنفری را در ادامه بخوانید:
با توجه به اینکه یکی از چالشهای بازار نشر امروز، بحث کتابسازی کتابهای تاریخی است، میخواستم نظر شما را در این رابطه بدانم و آیا شما این موضوع را میپذیرید یا خیر؟
کتابهای تاریخی از دسته کتابهایی به شمار میآیند که معمولا در جوامع مختلف و در بین اقشار گوناگون مردم از محبوبیت به نسبت زیادی برخوردارند. بسیاری از افراد جامعه فارغ از رشته علمی و یا تخصصی که دارند علاقهمند هستند تا درباره تاریخ کشور خود و یا دیگر نواحی جهان اطلاعاتی کسب کنند. این امر در واقع میتواند مربوط به یکی از گرایشات ذاتی انسان باشد که همان نیاز به شناخت و درک هویت و ارضای میل کنجکاوی است. به سخن دیگر انسانها نیاز دارند که بدانند مکان زندگی و هویت فعلی خود و دیگران و یا بعضی از حوادث و رویدادها از چه پیشینهای برخوردار است. این موارد از جمله ابتداییترین سوالاتی بهشمار میآید که ممکن است ذهن افراد را به خود مشغول دارد و آنها را به جستجوی مطالبی وادارد که در این باره پاسخگوی آنها باشند. کتابهای تاریخی در این زمینه میتوانند بسیار کمککننده باشند؛ چرا که پیشینه امور مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، تمدنی، مذهبی و... را مورد کاوش و تحلیل قرار میدهند. در هر جامعهای بنا به شرایط و مقتضیات آن عصر ممکن است مسایل مختلفی بیشتر مورد توجه قرار گیرند و کسانی هم که در زمینه چاپ و نشر کتاب فعالیت میکنند این نیاز را درک کرده و سعی در برآوردن آن به روش درست و یا نادرستی کنند.
آنگونه که امروزه همگان شاهد هستند کتابهای تاریخی بسیار زیادی در بازار نشر وجود دارد، اما بخشی از آنها اعتبار علمی لازم را ندارد. یکی از دلایل نشر و رواج چنین کتابهایی میتواند مربوط به تمایل خوانندگان و مخاطبان آنها باشد که برای موضوعاتی که در چنین کتابهایی مطرح میشوند، ترجیح قائل هستند. دلیل دیگر وجود حوادث و یا قهرمانانی است که در یک برهه زمانیِ خاص اهمیت زیادی داشته و تاثیر بسیار زیادی بر تاریخ یک سرزمین داشتهاند. این موضوع باعث گرایش زیاد خوانندگان و به تبع آن ناشران به کتابهایی میشود که چنین مباحثی را به صورت درست و یا نادرست مطرح میکنند. از یاد نبریم که در هر جامعه، افراد زیادی وجود دارند که اعتبار علمی و پژوهشی کتاب را مد نظر قرار نمیدهند و همین که مطالبِ آن، کنجکاوی و خواسته روحی و درونی آنها را برطرف کند، به آن اکتفا میکنند. به توضیحات فوق میتوان این نکته را افزود که شرایط و مقتضیات مکانی و زمانی هر عصری نیز در پیشرفت و جا افتادن چنین امری نقش مهمی را ایفا میکند.
چه عواملی باعث گسترش کتابسازی در حوزه تاریخ (با تاکید بر دوران حوزه اشراف خود) شده است؟
در رابطه با دوران باستان که تخصص اصلی بنده است از جمله دلایل نشر و رواج این دسته از کتابها را میتوان علاقهمندی عدهای از خوانندگان و نویسندگان تاریخ این دوره به شخصیتها و حوادث مهم آن عصر دانست که همچنان بعد از گذشت قرنهای متوالی از نقش کلیدی آنها در تاریخ ایران و گاه حتی در تاریخ جهان سخن میرود و نظریات جدیدی در مورد آنها مطرح میشود. به عنوان نمونه دقت در انتشار مجموعه کتابهای ایران باستان نشان میدهد که در زمینه کوروش هخامنشی و شخصیت او کتابهای به نسبت زیادی منتشر میشود. لازم به توضیح است که به دلیل وجود اقشار گوناگون خوانندگان اعم از دانشگاهی و غیردانشگاهی، وجود کتابهایی را که به زبان عامه هم نوشته شده باشند نباید نکوهش کرد، اما در این بین آثاری درباره این شخصیت وجود دارد که اعتبار علمی زیادی ندارند و مولفان آنها صرفا بر اساس بررسیهای اندک به تدوین چنین آثاری دست زدهاند و گاه حوادث معمولی را بزرگ جلوه داده و یا ابعاد دیگری بخشیدهاند. وجود مولفانی که علاقهمند به بزرگنمایی و یا بالعکس تخریب چهره بعضی شخصیتهای تاریخ باستانی ایران و حوادث مختلف آن هستند و همچنین وجود مخاطبان زیاد و علاقهمند به این شخصیتها و اعمال و حوادث دوران آنها یکی از دلایلی است که کتابسازان را به سمت کتابسازی درباره آنها میکشاند.
چرا عمده کتابهای تاریخی از روششناسی خاصی پیروی نمیکنند و از روحیه پژوهش علمی تهی هستند؟
یکی از دلایل اصلی این امر عدم آشنایی مولفان با روش تحقیق و پژوهش در تاریخ است.
چقدر در کتابهای تاریخی از منابع علمی، اسناد و مدارک استفاده میشود؟
این امر یکی از مباحث بسیار مهم مرتبط با رشته تاریخ است. کتابی که از منابع علمی و اسناد و شواهد مرتبط با موضوع خود استفاده نکند، فاقد اعتبار علمی است. این موضوع یکی از بایدهای پژوهشهای علمی مرتبط با رشته تاریخ است. امروزه در تحقیقات و پژوهشهایی که در محیطهای دانشگاهی و علمی صورت میگیرد مولف باید تا حد امکان از اسناد و مدارک موجود و یا منابع علمی و پژوهشی پیشین، بهره جوید، در غیر این صورت اثر او فاقد بار علمی لازم خواهد بود و نمیتوان آن را پژوهشی علمی به شمار آورد. امروزه کتابهای تاریخی خوبی در بازار نشر وجود دارد که از نظر علمی قابل قبول هستند، اما به سختی میتوان برای آنها درصدی مشخص کرد. به عنوان نمونه آثاری که از مولفان و ایرانشناسان غربی در حوزه تاریخ ایران باستان به فارسی ترجمه میشود (البته اگر ترجمه خوبی از آنها صورت بگیرد) و یا آثار پارهای از پژوهشگران ایرانی چون مرحوم دکتر عبدالحسین زرینکوب جزو آثاری هستند که از نظر علمی تا حد قابل قبولی بر منابع علمی، آثار و اسناد متکی هستند. لازم به ذکر است که دیدگاههای مولفان آثار غربی را با وجودی که آثار آنها دارای متدولوژی علمی و پژوهشی درستی است، در مواردی نمیتوان درباره تاریخ ایران باستان قبول کرد.
به نظر شما چه معیاری برای اعتبار و موجودیت یک نوشته باید باشد که سهم واقعی صاحب نوشته در خلق آن تلقی شود؟
در هر نوشته معتبری مولف باید از پیشینه موضوعِ مورد مطالعه آگاهی کاملی داشته باشد و از منابع و اسناد علمی و روز استفاده کند. در قسمت مربوط به تجزیه و تحلیل درست دادهها و نتیجهگیری از آنهاست که سهم واقعی مولف در خلق اثر روشن میشود.
راهکارهای شما برای این مساله چیست؟
تلاش برای آشنایی مولفان با روش تحقیق و پژوهش در تاریخ، در دسترس بودن منابع و اسناد برای پژوهشگران این رشته، تلاش برای انجام تحقیقات بین رشتهای و استفاده از علوم مرتبط با تاریخ برای تکمیل و بررسی همه جانبه مسائل تاریخی، ایجاد مراکز بیشتر برای چاپ و نشر آثار علمی و پژوهشی، ایجاد ظرفیتهای جدید در محیط کار برای پژوهشگران این رشته تا از یک طرف از تخصص آنها استفاده شود و از طرف دیگر به تولید آثار پژوهشی قابل قبولی بینجامد. به عنوان نمونه میتوان به اثر «میشائیل اشتاوسبرگ» در زمینه دیانت زردشتی اشاره کرد که در قالب پروژهای علمی انجام پذیرفته و حاصل آن کتاب علمی-پژوهشی ارزشمندی در اینباره به زبان آلمانی است. اما در ایران با یک بررسی ساده میتوان متوجه شد که پروژههای مربوط به علوم انسانی از جمله تاریخ در قیاس با دیگر علوم از جایگاه شایستهای برخوردار نیست.
درباره کلثوم غضنفری:
کلثوم غضنفری، استادیار گروه تاریخ دانشگاه تهران است که تخصص وی در حوزه تاریخ ایران و ادیان باستانی است. از وی تاکنون مقالات متعددی در این زمینه به چاپ رسیده است.
برخی از مقالات وی با عناوین «پژوهشی در مذهب فردوسی و دقیقی با استناد به عناصر زرتشتی شاهنامه»، «بررسی نقش سروش ایزد زرتشتی در شاهنامه فردوسی»، «ایرانشهر و شهریاران آن در متون پهلوی»، «مفهوم واژه «ائیریه» در اوستا و متون اوستایی»،The Zoroastrian Iconoclastic Movement in the Medieval Persian and Arabic Sources، Ahriman and Div in the Shahnameh و Reflektion von Mazdak und Mazdakismus in Ferdowsis Shahnameh هستند.
وی همچنین کتابهای Perception of Zoroastrian Realities in the Shahnameh، Berlin 2011 و «بنمایههای دینی زردشتی در شاهنامه فردوسی» (در دست چاپ) و «ادیان در شاهنامه» (در دست چاپ) را در کارنامه علمی خود دارد.
* در این باره بخوانید:
رضا مرادی غیاثآبادی: تمایلات فاشیستی و آریاگرایی در کتابسازیهای تاریخ باستان مشهود است
شروین وکیلی: کتابسازیهای تاریخ باستان بخشی از شارلاتانیسمِ دوران ماست
عسکر بهرامی: پژوهش صورت گیرد کتابسازی رنگ میبازد/ هزار باده ناخورده در رگ تاک است
داریوش احمدی: بیشترین شمار کتابسازیها به تاریخ ایران باستان اختصاص دارد
نظر شما