چهارشنبه ۲ مهر ۱۳۹۳ - ۰۸:۱۲
همیشه حرف آخر را انسان‌های مقاومت و شهادت مي‌زنند / يادداشتي بر «جرأت تازگی» ابوالقاسم حسينجاني

«جرأت تازگی» نام اثر تازه‌ای از ابوالقاسم حسينجاني، شاعر، نويسنده و پژوهشگر ديني است که در آثارش می‌کوشد از دریچه‌ای تازه به پدیده‌های روزمره و دغدغه‌های انسانی، نظر بیفکند و آنها را برای مخاطبانش، ملموس سازد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ـ سعیده زادقناد: انسان‌ها فرزند زمان خویش‌اند و پدران و مادرانِ فرصت‌هایشان؛ فرصت‌هایی که با دستان تغییر، زاده می‌شوند و در بطن زمان رشد می‌یابند. در این میان،‌ روزگار و گذر ایام است که به آدمی می‌آموزد، جهان، قطاری‌‌ است که در ایستگاه‌های هستی نمی‌ایستد و صبر پیش نمی‌گیرد. حال اگر در نیابیم که امروز از دل دیروز جریان یافته و فردا برآمده از پیچ و تاب و فراز و فرود امروز است، زندگی در زنده‌بودن خلاصه مي‌شود و کابوس قهقرا، بر مسند رویای شیرین صعود تکیه می‌زند. حال،‌ کسی از زندگانی خود شاهکاری می‌سازد، هم اوست که توقف را برنمی‌تابد و با تکیه بر عظمت مقام اراده انسانی، راه تغییر پیش می‌گیرد و در این راه نیز، بزرگ‌اندیشی و بسنده نکردن به رویاهای کوچک، چونان اکسیر جادویی حیات، درونش را بارور و جاودانه می‌سازد.

«هیچ چیز، مثل تغییر، تنش‌های روزمرگی را نمی‌کاهد.
هیچ چیز، مثل تغییر، آدم را آرام نمی کند.
تغییر،
بهترین تعبیر زندگی‌ست:
معبری برای رسیدن؛
مقری برای قرار گرفتن.
شما هم، به کاری درآیید
که غالباً نمی‌کردید.
شما هم، دست به کاری زنید که پیشاپیش نمی‌زدید!
از راهی دیگرتر به خانه درآیید؛
و زندگانی را،
از درگاه و دیدگاهی دیگرگون، با چشمخانه جان، بازگشایید ...
در سردی، آرامش نیست.
ساییدن دستها،
دستاوردش، دست کم، دستگرمی است
و پیامدش، پایداری و پیدایی آرامش و نرمی.
تغییر، پویش و رویش دوباره‌ای‌ست.» (صص 99 ــ 101)

در روزگاری که لحظات شب و روز آدم‌ها، مصروف درک راه‌هایی برای زیستی بهتر و کاستن از بار دغدغه‌هایی‌ است که چونان آوار، فرو می‌ریزند، پناه بردن به حصن و حصار کلمات و عباراتی که جانی شیفته از کلامی فرابشری معمار آن است، دل را به وادیی می‌برد که موسای درون را در طور سرگشتگی خویش، به نوای «ای جان آرام ــ دلارام و دلپسند ــ به جانان خویش، بازآی» فرامی خواند و «جرأت تازگی» همان پناهگاهی‌ است که خشت خشت خویش را از آیه و روایت می‌سازد تا دل‌های خوانندگانش را از تکانه‌های روزگار در امان دارد.

«جرأت تازگی»، نقشه گریز از زندان کوچک‌اندیشی و فراری بی‌وقفه و پرشتاب به سوی افق‌های باورمندی تا رسیدن به سرزمین امنی‌ است که «هیچ کس در آن پیر نیست» و این سرزمین جایی نیست مگر درون ما؛ فرار از خود به سوی خود. به روایت «جرأت تازگی»، «در ولایت قربت، خبری از نبودن نیست؛ آن جا، خداست و خدا خداست» و در این سرزمین، «زندگیِ مغلوب، عین مرگ است؛ و مرگ غالب، عین زندگی! شهادت کار دیگری ندارد. آمده است تا که همین را بگوید ... رفتار شیرین شهادت، جرأت را تازه می‌کند. چرا که بودن، کار سنگهاست؛ باید شدن را آموخت».

«ابوالقاسم حسینجانی»، به آنان که می‌خواهند جرأت تازه شدن را فراگیرند، می‌آموزد که «بهشت، همین مهربانی‌هاست». او از بلندای کلام و نثرش فریادی رسا سر می‌دهد که «عشق، آغاز هستی‌ست و دوست داشتن تنها دلیل آفرینش آدمیان. بهشت جای دوری نیست، همین همزبانی‌ها و مهربانی‌هاست».

در نگاه شاعرانه حسینجانی، انسانی که سلوک عشق را می‌پیماید، سکون را برنمی‌تابد و روش و راهش، «پاتکی به پدیده بازنشستگی» است. «انسان، تنها مخلوقی که خالق نیز هست»، زندگی‌اش تعطیل‌بردار نیست. موجودی‌ است که «زمان زنده خویش را» بیشتر کرده‌است. او می‌داند که «با وقت های تنگاتنگ، نمی‌شود از خوشبختی سر درآورد». چنین انسانی، گوشه گوشه زندگی‌اش را می‌کاود به امید آن که جور دیگری هم بتوان برنامه ریزی کرد. شاید بتوان بسیاری از کارهای معمولی و تکراری هر روزه را، نادیده گرفت و انجام نداد. او فهمیده است که «زمان برنامه‌ریزی شده هر کس، زمان زنده اوست و هرکس که زمان زنده ندارد، انگار که زنده نیست»:

«با کارهای روزمره و معمولی و پیش پا افتاده و کوچک، نمی‌شود به دستاوردی بزرگ رسید.
ادیسون برای این‌که به «لامپ برق» ــ که خود، انفجاری نو در جهانی نو بود ــ دسترسي پيدا كند، سعی نکرد که کارکرد «شمع» را بهبود بخشد. ...
همه هستی و هستی‌آفرین بزرگ، چشم به راه حرکت‌های حساب شده ما هستند.
اگر به راه نیفتیم، هرگز نخواهیم رسید. این پا و آن پا کردن، بالاخره آدم را از پا می‌اندازد.»(صص 23 ــ 24)

نگارنده این نثر ادبی که تبلور «جرأت تازگی» را با رفتار شیرین شهادت می‌شناسد، زاده شدن خون حسین (ع) را تغییر در معادله جهان می داند و از نگاه او «طرح کربلا، برای تغییر دادن سرنوشت زمین است. این طرح، شرح می‌خواهد و کربلا زمین نیست؛ زمینه است! آن که پای درس کربلا می‌آید، پایداری و پاسداری برایش کاری ندارد». تعبیر عاشقانه راقم سطور «جرأت تازگی» از عاشورا، روح و روحیه زندگانی است و در نگاهش زندگی در نبود تقدیر و تفکر عاشورایی، جنازه‌ای بیش نیست. از این روست که در پیام او برای مخاطبانش، عاشورا لفظ نیست؛ معناست و «همیشه عاشوراست».

«جرأت تازگی» حسینجانی، هماره میان فرهنگ عاشورای کربلایی و عاشورای جنگ این سرزمین، نقب می‌زند و «بچه های جنگ» او، بچه‌های بیمرگی‌اند؛ بچه‌هایی که در رثایشان، عاشقانه و دلسوخته می‌گوید: «بگذار، برای این‌ها بمیرم، برای این‌ها که به همین سادگی می میرند.»:

«همیشه حرف آخر را انسان‌های مقاومت و شهادت مي‌زنند.
وقتی
معیارهای رفتن و ادامه دادن، به قدر کافی، روشن و آفتابی باشد
از یک خانه کوچک گلی هم
می‌شود عالم را رهبری کرد!» (ص 93)

در مجموعه «جرأت تازگی»، نگارنده از فلسفه زیستن می‌آغازد و با توصیف معنای حقیقی حیات انسان و دریافتن لحظه‌ـ لحظه‌های ناب زندگی، پرده‌ای باشکوه از نمایش مرگ را در مقابل دیدگان مخاطب می‌گشاید. در نگاه حسینجانی، مرگ، مفهومی متناقض و زیبا دارد. هراسی از آن نیست ولی پذیرشش، جرأت می‌خواهد و به‌راستی ریشه این تناقض را می‌توان در تضاد میان نگاه انسان خاکی و بشر افلاکی جست. او در این کتاب،‌ تنها، تصویر دلهره‌آور مرگ را با رنگ و لعاب مذهب نمی‌آراید بلکه آن را در متن آیات و روایات نشان می‌دهد که تصویری جز آرامش و شکوه از آن حاصل نمی‌شود.

و دست آخر اين كه نثر بی‌پیرایه «جرأت تازگی»، در عین سادگی، نه در سطح باز می‌ماند و نه چنان به عمق تخيلات شاعرانه و صنایع ادبی فرو می‌رود که مخاطبش را توان رسیدن به مفهوم لفاظی‌های خيال‌پردازانه نباشد. او ساده می‌نویسد و ساده‌دلاله همدلی می‌جوید. در تعبیر او از زندگی، گاه پیوند میان چند واژه و عبارت با چند اتفاق ساده و معمولي، خالق پیامی دلگرم‌کننده می‌شود که بر جان می‌نشیند؛ پیامی، مثل آن چه در ضرورت درك ارزش زمان براي تغییر به مخاطبان خویش می‌فرستد؛ آنجا که می‌گوید:

«هر زمانی که در آنیم، یک موقعیت مناسب است؛
برای درک ارزش یک‌ماه، از مادری که بچه‌ای نارس به دنیا آورده است، سوال کنید؛
برای این‌ که ارزش یک هفته را بدانید، از سردبیر یک مجله هفتگی بپرسید؛
برای این‌ که قدر یک دقیقه را بدانید، از آن کسی سوال کنید که به قطارش نرسیده است!
برای این که ارزش یک ثانیه را بفهمید، از آن کسی که به تازگی از یک حادثه، جان سالم به در برده است، سوال کنید!
و سرانجام، برای دانستن ارزش یک میلی‌ثانیه، از آن قهرمانی که در المپیک برنده مدال نقره شده است، سوال کنید! ...
زندگی، برآیند همین لحظه‌ها و موقعیت‌های مناسب است.» (ص 21)

«جرأت تازگی» که دل‌نوشته‌ای نوبرانه از «ابوالقاسم حسینجانی» است، از سوی نشر تكا (توسعه كتاب ايران) با شمارگان سه هزار نسخه به بهای 24هزار ريال به دنیای ادبيات ديني پا گذاشته است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها