توصیه 1: جملات خود را با کلمات پایانی جمله قبلی و ارائه توضیح درباره آنها آغاز کنید
گرچه از توضیحات زیاد متنفریم، اما قبول داریم که اگر بخواهیم بگوییم شخصیتهای داستان پیش از آنکه ما درباره آنها بنویسیم زندگی میکردهاند، لازم است که شرح و توضیح ارائه دهیم.
گاهی بهترین راه برای ارائه توضیح، قطرهقطره چکاندن آن در داستان است. این روش بسیار مناسب است و خوانندگان هرگز آن را گیجکننده و آزاردهنده نمیدانند.
یک روش برای ارائه توضیحات بدون اینکه چندان آشکار و زننده باشد این است که نکته و موضوع جمله اول را در آغاز جمله بعدی تکرار کنید تا آن جزئیات بهخوبی در ذهن خواننده حک شود. ما این روش را «پلکان توضیحات» مینامیم.
مثال: او به اتاق رفت. اتاقی که مادرش در آن خودکشی کرده بود. مادری که به خاطر او خود را کشته بود. و او در آن خانه بود. خانهای که مادرش در آن خودکشی کرده بود. در آن اتاق.
ببینید که چگونه داستان خواننده را با خود پله به پله پایین میبرد. این روش همچنین نوعی اضطراب دراماتیک در خواننده پدید میآورد.
توصیه 2: دیالوگ شخصیتها را از طریق ارائه نامهای مختلف برای آنها متمایز کنید
اگر شما یک نویسنده مرد هستید، ممکن است نوشتن دیالوگهای شخصیتهای زن برایتان دشوار باشد. این حل خواهد شد اگر همه دیالوگ شما دقیقاً همان چیزی باشد که در آن به خواننده میگویید چه کسی در حال صحبت کردن است.
همچنین دو راهحل برای مشکل تمایز میان دیالوگ زن و مرد وجود دارد که موفقیتآمیز بوده است:
راهحل اول: دیالوگ شخصیتهای زن را چنان بنویسید که گویی مرد هستند ولی در ذهن خود بدانید آنها زن هستند. این روش به نام «تکنیک سوکرین / The Sorkin Technique » معروف است.
راهحل دوم: دیالوگ شخصیتهای زن را چنان بنویسید که گویی کودکانی هستند که برای راهنمایی و حمایت به شخصیتهای مرد تکیه کردهاند و به آنها بگویید چه موقع مرتکب اشتباه میشوند. مردان قدرتمند با زنان دوستداشتنی، درست مثل زندگی واقعی. جالب است که این روش نیز تکنیک سوکرین نام دارد.
توصیه 3: هرگز نگویید «گفت»
هنگام نوشتن دیالوگها مانند نمونه زیر مطلقاً منظور شما «گفت» نیست.
او گفت: این خستهکنندهترین چیزی است که تاکنون دیدهام.
آنچه شما میخواهید این است که تا حد امکان توجه خوانندگان را از دیالوگ پرت کنید! حتی نمیخواهید آنها بفهمند چه کسی دیالوگی را که متوجه آن نشدهاند گفته است! خوانندگان باید تماموقت خود را به خواندن توضیح اینکه چگونه این جمله ادا شده بگذرانند. مطمئن باشید خواننده میداند چقدر دایره واژگان شما وسیع است!
مثال: او انتقاد کرد: هیچکس در اینجا متوجه نمیشود من چه میگویم.
شما میتوانید بهجای کلمه گفت، کلماتی مانند انتقاد کرد، پرخاش کرد، مسخره کرد، خندید، مطرح کرد، اشاره کرد، نتیجه گرفت و استنباط کرد را بکار ببرید.
اگر از این روش استفاده کنید، تضمین میکنیم که هیچکس به مشکلاتی که شما سعی دارید در دیالوگ خود پنهان کنید، توجه نخواهد کرد و همچنین متوجه نمیشود که همه شخصیتهای زن داستان شما به نظر مرد میرسند.
توصیه 4: نوشته خود را با استفاده خلاقانه از کلمات همآوا، مهیج و هنری کنید
کلمات همآوا کلماتی هستند که صداهای مشابه اما معانی و املای متفاوتی دارند. استفاده خلاقانه از همآواها میتواند هر متنی را خواندنی و جالب کند.
مثال: او همه اثاث خود که اساس زندگیاش بود را فروخت.
میبینید که کلمات همآوا تا چه حد یک جمله معمولی را جالبتر و هیجانانگیزتر کرده است. ممکن است برخی از این روش ناراضی باشند اما همانطور که میدانید کودکان در ابتدا برای آموزش خواندن با صدای بلند میخوانند، این کار شما خوانندگان را وادار میکند به دوران بچگی خود بروند.
به یاد داشته باشید که استفاده از کلمات همآوا راهی فوقالعاده برای نشان دادن خوشذوقی و هنرمند بودن نویسنده است.
نظرات