به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) مصطفی ملکیان شامگاه روز 27 مردادماه در بیست و چهارمین نشست «رستخیز ناگهان» با موضوع «تنهایی: واقعیت یا توهم؟ تنهایی از نظرگاه مولانا» گفت: تنهایی و معادلهای آن در فارسی و زبانهای دیگر معانی بسیار عدیدهای دارد. یک فیلسوف امروزی بیش از 45 معنای مختلف از تنهایی را احصا کرده است که من نیز تقریبا تمامی این معانی را در زبان فارسی هم یافتم.
وی ادامه داد: وقتی از تنهایی سخن گفته میشود با یک ایهام سروکار داریم چراکه هیچگاه توصیفي دقیق از تنهایی برای ما حاصل نمیشود و همیشه تنهایی ایهام دارد. یکی از فیلسوفان تحلیلی که درباره تنهایی سخن گفته فیلیپ کوچ است. او کتابی درباره تنهایی نوشته و در آن برای به کارگیری تعبیرات درباره تنهایی به زبان انگلیسی بسیار مداقه ورزیده است. با وجود این باز میگوید که مطمئن نیست مخاطبانش مفهوم تنهایی را درک کرده باشند. بنابراین مفهوم تنهایی ایهام دارد بدین معنی که تعبیر زبانی تنهایی انواع مختلف دارد و یکی هم اینکه تنهایی انواع مختلفی دارد. گویی تنهایی مانند کلمه «شیر» در زبان فارسی است که معانی مختلفی دارد.
وی با اشاره به اینکه درباره پدیده تنهایی از شش منظر سخن گفته شده، افزود: درباره تنهایی از منظرهای روانشناختی، جامعهشناختی، الهیاتی، فلسفی، عرفانی و رواندرمانگرایانه بحث شده است. در منظر رواندرمانگرایانه تنهایی به معنای پاتولوژیک آن نوعی بیماری تلقی میشود.
به گفته ملکیان، کتابهایی که درباره تنهایی نوشته شدهاند، به یکی از این منظرها پرداختهاند با این وجود باید در نظر داشت که این مناظر را باید از هم تفکیک کرد.
وی با بیان اینکه از لحاظ عرفانی مولانا هرگز احساس تنهایی نمیکرده اما از جنبههای دیگر احساس تنهایی داشته است، افزود: به طور مثال از لحاظ جامعهشناختی هم مولانا احساس تنهایی میکرده است. او نه فقط خداوند را با خود همراه داشته بلکه خدا را با خود داشته است بنابراین مولانا احساس تنهایی نداشته است.
این پژوهشگر اخلاق در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به این که تنهایی انواع دارد گفت: هر نوع تنهایی از سه منظر قابل بررسی است و این سه جنبه نباید باهم خلط شود؛ نخست این که آیا این تنهایی خوشایند است یا بدآیند؟ بدین معنی که افراد در درک حس تنهایی با هم متفاوتاند به فرض مثال شما از تنهایی فیزیکی لذت میبرید اما دیگری ممکن است لذت نبرد.
وی اضافه کرد: منظر دوم این است که آیا تنهایی به لحاظ اخلاقی مستحسن است یا خیر؟ برخی از تنهاییها به گونهای هستند که اگر انسان آن را احساس کند از لحاظ اخلاقی به اوج میرسد، و برخی نیز برعکس از لحاظ اخلاقی دچار افت میشوند. تنهاییهایی مطلوبند که خودشان یک عمل اخلاقیاند و البته تنهاییهايي هم هستند که مطلوباند اما عمل اخلاقی نیستند بلکه زمینهساز کنش اخلاقیاند.
وی با بیان این که منظر نخست به تنهایی به خوشایند و بدایند بودن تنهایی و منظر دوم به اخلاقی بودن تنهایي برمیگردد، تاکید کرد: در هر دو منظر تنهایی، حالت خنثی هم متصور است.
این عرفانپژوه ایرانی درباره احساس تنهایی از منظر سوم اظهار کرد: احساس تنهایی به دو دسته احساس تنهایی واقعی و احساس تنهايي غیرواقعی تقسیم میشود. گاهی احساس تنهایی واقعیت دارد و گاهی تنهایی یک توهم است. بنابراین احساس تنهایی همیشه به معنای تحقق تنهایی نیست. گاهی تنهایی همراه با تحقق آن است و گاهی نیست. ممکن است مولانا برخی تنهاییهایی را که ما داریم از سر توهم بداند.
ملکیان گفت: من از 45 معنایی که ذر ابتدا اشاره کردم 12 نوع آن را متعارفتر میدانم و آنها را از هم تفکیک کردم. نخستین نوع تنهایی که گذراترین نوع آن است تنهایی فیزیکی است. این تنهایی به معنای آن است که انسان در تیررس ادراکات حسی خودش انسان دیگری نمییابد.
به گفته وی، دومین تنهایی آن است که هیچ کس از آن چه در من یا بر من میگذرد، آگاه نیست بدین معنی که فرد احساس میکند که شما خبر ندارید در من و بر من چه میگذرد و از هر دو بیخبرید. نوع سوم تنهایی آن است که فرد احساس کند که هیچ کس نمیتواند به من خدمت، کمک یا خدمت و کمک کند. اگر من در وضعی قرار گرفتم که استنباطم این بود که هیچ کس نمیتواند به من خدمت، کمک یا خدمت و کمک کند من به تنهایی رسیدهام. به این معنا که وقتی خودم را محروم دیدم در آن صورت من به احساس تنهایی نوع سوم میرسم.
ملکیان درباره نوع چهارم تنهایی گفت: این نوع همانند تنهایی نوع سوم است با این تفاوت که در نوع چهارم به جای این که فرد نمیتواند به من کمک، خدمت یا کمک و خدمت كند، نمیخواهد این کار را انجام دهد. این نوع از تنهایی دردناکترین نوع تنهایی است چون در نوع سوم، من نتوانستن را احساس میکردم اما در نوع چهارم نخواستن را احساس میکنم و این موجب دردناکيانگیزشدن است.
این نظریهپرداز و پژوهشگر دینی با اشاره به نوع پنجم تنهایی گفت: این نوع تنهایی بسیار شبیه نوع سوم و چهارم است بدین معنی که اگر من استنباط کردم که در راه و رسم زندگی کسی با من نیست در این سبک زندگی تنها ماندهام و احساس تنهایی میکنم.
وی درباره نوع ششم تنهایی اظهار کرد: این نوع تنهایی وقتی است که به این استنباط برسم که هیچ کس به من عشق نمیورزد یا این که مرا دوست ندارد اگرچه این نوع تنهایی با نوع قبلی نزدیک است اما متفاوت است. بنابراین در احساس فقدان معشوقیت و رفاقت، احساس تنهایی میکنم.
ملکیان درباره نوع هفتم تنهایی گفت: این نوع درست برعکس نوع ششم است یعنی فرد، عاشق کسی نیست یا کسی را دوست ندارد. بزرگانی در تاریخ بودند که از این نوع تنهایی رنج بردند و همواره به دنبال معشوق هستند و عاشق خود عشقاند.
وی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه از نوع هشتم تنهایی در ادبیات عرفانی با عنوان «خلوت» یاد میشود، گفت: این احساس تنهایی به زمانی گفته میشود که در آن انسان از هر انسان دیگر فراغ خاطر دارد و به هیچ فرد دیگری نمیاندیشد و هیچ گونه احساسی به انسانهای دیگر ندارد و در ضمیر او هیچ انسان دیگری حاضر نیست. برخی عرفا به وقتی که هیچ انسان دیگری در ذهن فرد حاضر نباشد «خلوت» میگفتند.
این عرفانپژوه با اشاره به نوع نهم تنهایی گفت: این نوع تنهایی احساس نامطبوع فقدان کسی است که میخواهم موجود باشد. در ادبیات عرفانی از این حالت با عنوان «فراق» یاد میشود. مولانا اگرچه احساس فراق میکرده اما احساس تنهایی نمیکرده است و گاهی فردی که دچار فراق شده از فراقزدگی خودش حکایت میکند. این نوع تنهایی از نظر روانشناختی همیشه نامطبوع است چون فرد، اشتیاق به حضور فردی دیگر دارد اما او حضور ندارد.
به گفته ملکیان، نوع دهم تنهایی احساسی است که من از کسی یا کسانی جدا شدهام که خواه یا ناخواه نمیخواستم از آنها جدا شوم. بنابراین احساس تنهایی این نوع ممکن است خوشایند یا بدایند باشد اما به هر حال یک احساس تنهایی برای فرد وجود دارد که خواه از سر دوستی و خواه از سر نفرتی است که از آن جماعت دارد. در این احساس تنهایی فرد، از عضویت به فردیت میرسد و فیلسوفان اگزیستانس درباره این موضوع صحبت کردهاند.
این پژوهشگر اخلاق با بیان اینکه نوع یازدهم تنهایی که شاید یگانه نوع تنهایی باشد که برای همگان مطبوع و خوشایند است، گفت: این حالتی است که کسی نمیتواند ناظر چیزی باشد که من نوعی میخواهم آن را از دیگران مخفی کنم و البته حق این کار را هم دارم. چیزهایی که نمیخواهم شما ببینید و حق ندارم نخواهم شما ببینید و چیزهایی که نمیخواهم شما ببینید و حق دارم که نخواهم شما ببینید. در اینجا بحث حریم خصوصی مطرح است.
به گفته ملکیان، تفتیش عقاید و باورپرسی هم نوعی از حریم خصوصی را رعایت نکردن است چون گاهی فرد اندیشهای دارد که اگر بخواهد دیگران آن را بدانند، مکتوبش میکند یا میگوید. اما اگر نخواهد شما عقایدش را بدانید بنابراین نمیگوید یا نمینویسد پس کسی حق ندارد این عقاید را تفتیش کند.
وی ادامه داد: به طور مثال من احساس رضایت نمیکنم وقتی برای ما شنود میگذارند. چون بدین معنی است که حریم خصوصی من را رعایت نکردهاند چون من را از یگانه نوع تنهایی خوشایندم محروم کردند. این تنهایی یعنی نبود سپاسگزارانه چشمهای نامحرم؛ يعني ما سپاسگزاريم كه چشمهاي نامحرم ما را نميبينند. این احساس تنهایی در حکومتهای استبدادی و توتالیتر وجود ندارد و این تنهایی نه تنها به لحاظ روانشناختی خوشایند است بلکه دلیل اخلاقی زیستن انسان است.
وی تاکید کرد: اگر ما بدون اين كه زیر هیچ نگاهی باشيم، بتوانیم اخلاقی زندگی کنیم افراد فضیلتمندی هستیم. در غیر این صورت اخلاقی و فضیلتمند نیستیم. از این نظر سعی حکومت با اجبار در اخلاقی کردن مردم درست بر ضد آن بدل ميشود چون تنها در بستر آزادی است که انسانها میتوانند به لحاظ اخلاقی رشد کنند یا نکنند.
ملکیان درباره قسم آخر تنهایی گفت: این احساس چیزی است که از هگل به این سو از آن به عنوان «بیگانگی» یاد میشود و نام دیگر آن «الیناسیون» است. این مفهوم نوعی بیگانه شدن است و به معنای جدایی فیزیکی نیست؛ بلکه به معنای حالی است که داشتهاید اما اکنون این حال را ندارید و آن وقت از خود میپرسید که چرا آن را ندارید و بر اثر آن اندوهگین ميشويد و احساس تنهایی میکنید. در اینجا شما از چیزی بیگانه شدید که خواستار جدایی از آن نیستید و از این بابت متاسفید.
این پژوهشگر در بخش پایانی سخنانش گفت: از خود بیگانگی به مفهوم هر چیزی است که آرزوی پیوند قلبی با آن را داشته باشید اما احساس میکنید آن از دست شما رفته است. این عمیقترین نوع تنهایی است چون احساسات و هیجانات، شما را ترک کردهاند. انسانها هر چه بیشتر در مناسبات اجتماعی ناسالم قرار بگیرند بیشتر به این نوع تنهایی دچار میشوند. مرکزیترین ساحت وجودی هر فرد احساسات و عواطفش است که در این نوع تنهایی فرد آن را ترک میکند.
از حاشیههای قابل ذکر در این مراسم حضور جمع کثیری از مردم در دو سالن تالار ایوان شمس بود که به دلیل نبود فضا بسیاری دیگر از مخاطبان از پشت درها سخنرانی مصطفی ملکیان را دنبال میکردند.
در بخشهای دیگری از این مراسم مهدی معینزاده و ایرج شهبازی درباره موضوع نشست سخنرانی کردند که گزارش تکمیلی آن را خواهيد خواند.
سهشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۹
نظر شما