سه‌شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۸:۲۸
مجازات‌های اسلامی، حقوق بشر و سه دیدگاه در متون تحقیقی

14 مرداد در تقویم ایرانی «روز حقوف بشر اسلامی و کرامت انسانی» نام گرفته است. موضوع حقوق بشر و کرامت انسان مباحثی گوناگون را در حیطه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پدید آورده و نگارش‌هایی گوناگون را سبب است. نوشته حاضر تنها به بخش مرتبط با مجازات‌های اسلامی و سه دیدگاه‌ گوناگون برگرفته زا متون تحقیقی درباره آن می‌پردازد که می‌تواند دستمایه گفت‌وگوهایی تفاهم‌آمیز و به دور از شعارزدگی و تعصب باشد و فهم متون دینی و اجرای آنها را در این حوزه سامان بخشد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- سیدعلی‌محمد رفیعی: مجازات‌های اسلامی از جمله مواردی هستند که مباحث مرتبط با حقوق بشر و کرامت انسان را متوجه خود ساخته‌اند. دیدگاه‌های موافق، مخالف، انتقادی، اصلاحگر و مصلحتگرا را در این زمینه می‌توان شناسایی کرد اما این دیدگاه‌ها اغلب فاقد نقاط و پایگاه‌های قابل فهم مشترک بوده و گفت‌وگوهایی سازنده را برنینگیخته‌اند. هدف این نوشتار آن است که مجموع این دیدگاه‌ها را در سه نگاه و دیدگاه به گونه‌ای فراهم آورد که هر سه دسته با فهم درست پایگاه و استدلال طرف مقابل، بتوانند به گفت‌وگو، دفاع و انتقادی سازنده بنشینند و حاصل این مباحث انتقادی و تفاهم‌آمیز، در اندیشه، نگارش و امور اجرایی مرتبط با مجازات‌های اسلامی اثر بگذارد.

1. دیدگاههای غربگرا
به‌تازگی دیدگاه‌هایی انتقادی درباره مجازات‌ها و کیفرها در اروپا و آمریکا مطرح شده است که درباره مجازات‌های اسلامی نیز مطرح می‌شوند. این دیدگاه‌ها از موضع دفاع از حقوق بشر و کرامت انسان و نفی خشونت و منع شکنجه مطرح می‌شوند. خلاصه نظر مدافعان و مبلغان این موضع آن است که:

• انسان به انسان جان نداده است تا اجازه داشته باشد آن را از او بگیرد. پس هیچ انسانی حق ندارد انسان دیگری را ــ حتی به نام مجازات قتل ــ بکشد.

• انسان مجرم، انسان است و باید از حقوق انسانی برخوردار باشد. حق حیات، نخستین حق هر انسان است. این حق را کسی حق ندارد از او بگیرد.

• اگر کشتن انسان کاری بد است، کشتن یک انسان حتی به مجازات قتل یک انسان دیگر، تکرار کار بد خواهد بود.

• شکنجه، کاری خشن، زشت، بد، غیرعادلانه، مغایر کرامت انسانی و توهین به انسان و انسانیت است. کشتن یک انسان به‌ویژه دار زدن او، یا قطع عضو یک انسان، یا سنگسار او برای جرمی که مرتکب شده، شکنجۀ اوست و باید از فهرست مجازات‌ها حذف شود.

• مجرم، بیمار است. بیمار را نباید کشت، نباید شکنجه داد و نباید عضو او را قطع کرد. او را باید درمان کرد. افزودن یک انسان سالم به جامعه، بهتر از حذف یک انسان بیمار از جامعه است.

• احکام خشن و مجازات‌های سخت، باعث پیشگیری مجازاتها نمی‌شوند. آمارها نشان می‌دهند که جرم در جوامعی که مجازات‌های خشن در آنها جریان دارند، کاهش نیافته است.

• جرم، معلول شرایط و مناسبات نادرست اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی است. برای کاستن از جرم باید به اصلاح این شرایط و مناسبات پرداخت.

2. نگرش سنت‌گرایان مسلمان
خلاصه نگرش عالمان و مسلمانان سنتی نسبت به مجازات‌های اسلامی این است که:

• خداوند جان انسان‌ها را آفریده است و این حق را دارد که جان آنها را خود یا به وسیله فرشتگانش بگیرد. پس او این حق را هم دارد که به انسان‌ها اجازه دهد که در شرایطی، جان جنایتکاری را به فرمان او بگیرند. اختیار عفو و گذشت را نیز خداوند به دست زیان‌دیدگان قرار داده است.

• خشونت نسبت به کسی و آسیب زدن، کشتن یا زندانی کردن او بدون دلیل، متفاوت است با آسیب زدن به کسی یا کشتن یا زندان کردن او در برابر تجاوز، جرم یا جنایت، آن هم بر اساس یک قانون الهی. هیچ وجدان یا خرد انسانی، این دو را یکسان نمی‌بیند و حکم خوب و بد را یکسان برای آنها جاری نمی‌کند. به‌عکس، مقابله به مثل و تناسب جرم و جنایت، نزد خردمندان و انساندوستان، پسندیده و به هم خوردن این تناسب، ناپسند است. واژه خشونت را انسان‌ها برای دفاع، کیفر و اجرای عدالت به کار نمی‌برند و برای آن نساخته‌اند.

• این کیفرها را خداوندی مهربان و عادل برای این جرم‌ها و جنایت‌ها در نظر گرفته است که خود، بخشنده کرامت به انسان و پاسدار کرامت اوست. این جرم‌ها و جنایت‌ها علیه کرامت انسان و انسانیت صورت گرفته‌اند. این مجازات‌ها برای مقابله و پیشگیری تجاوز به حقوق انسان‌ها و کرامت انسان در نظر گرفته شده‌اند و هیچ یک غیرعادلانه نیستند. خداوندی که آفریننده انسان‌هاست، بهتر می‌داند که کدام مجازات برای کدام بزه و بزهکار مناسب‌تر است. تعیین کیفرها و اجرای مجازات‌ها، برای حفظ کرامت دیگر انسان‌هاست.

• اجرای کیفرها و مجازات‌های اسلامی، نیازمند شرایط مطلوب یک زندگی اسلامی در ابعاد گوناکون آن است. در این شرایط، یک شهروند مسلمان فاقد هر ‌گونه محدودیت جسمی، جنسی و روانی یا فشار خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی یا فرهنگی است. به این دلیل، انگیزه‌ای برای جرم و جنایت نخواهد داشت. بنابراین، آن که دست به تجاوزگری به حقوق انسان‌ها می‌زند، مشکلی دیگر دارد که تنها با تناسب جرم و کیفر می‌توان از آن پیشگیری کرد یا راه تکرار آن را بست.

• حتی اگر بپذیریم که مجرم، بیمار است، مجازات عادلانه الهی در شرایط مناسب اجرای مجازات را باید درمان و پیشگیری پزشکی حکیم و مهربان برای این بیماری دانست.

• اگر کیفرها و مجازات‌ها در شرایط خود به اجرا درآیند، مایه ایمنی جامعه اسلامی از این جرم‌ها و جنایت‌ها خواهند بود و نه‌تنها بر جرم و جنایت نخواهند افزود، بلکه از آن خواهند کاست.

• اگر اشکالی در کارایی اجرای مجازات‌های اسلامی در زمان‌ها و مکان‌هایی باشد، مربوط به اجرای آنها در غیر شرایط اسلامی اجرای آنهاست. سوءاستفاده حکومت‌ها یا گروه‌هایی با نام اسلام از این کیفرها، و اجرای آنها در شرایطی که جامعه‌ای اسلامی و اعضای آن در محدودیت‌ها و فشارهای گوناگون باشند، اگر نتایجی منفی نداشته باشند، آثاری مناسب به بار نخواهد آورد.

• حکم خداوند را نباید به دلیل عدم شناخت و درک درست مخالفان از آن، تعطیل یا انکار کرد یا نادیده گرفت و زیر پا نهاد.

3. نظر نواندیشان مسلمان
در این میان برخی از نواندیشان اسلامی و روشنفکران مسلمان با استناد به استدلالهایی برخاسته از منابع اسلامی بر این نظرند که:

• برخی از مجازات‌ها ــ مانند سنگسار زناکاری که در تنگنای جنسی نیست ــ در قرآن نیامده است. بنابراین ممکن است خدشه‌ای به روایت‌های مربوط به آنها وارد باشد. شاهدی نیز برای برخی از آنها نیست که حتی یک بار در زمان پیامبر اسلام به اجرا در آمده باشند. بنابراین سخن گفتن از این که برخی مجازات‌ها، الهی و اسلامی باشند، بدون مأخذی در کتاب خدا و روایات معتبر و خدشه‌ناپذیر منتسب به رسول خدا، سخنی بدون پشتوانه خواهد بود. پس باید میان مجازات‌های اسلامی با مجازات هایی که به اسلام نسبت داده شده‌اند، تفاوت نهاد.

• احکام اسلام، تابع مصالح و مفاسدند. این مصالح و مفاسد ممکن است همه‌زمانی یا همه‌مکانی باشند، ممکن است نباشند. تردید نیست که مجازات‌های آمده‌ در قرآن، پاسخگوی نیازهای زمان و مکان نزول قرآن بوده‌اند و متناسب با آن شرایط وضع شده‌اند. اما آیا قابل اجرا در زمان و مکان دیگر نیز هستند؟ به بیان دیگر، آیا اجرای آنها در زمان و مکانی دیگر، همان مصالح را خواهد داشت و مفاسد را خواهد زدود؟ عالمان مسلمان باید مجازات‌ها را بر اساس مصالح آن، متناسب با شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زمان و مکان تغییر دهند.

• حتی ممکن است مصلحتی در یک زمان، مکان و شرایط، بدل به مفسده‌ای در زمان، مکان یا شرایطی دیگر و مفسده‌ای در یک زمان، مکان و شرایط بدل به مصلحتی در زمان، مکان یا شرایطی دیگر شود. این می‌تواند در اصل حکم یا در شیوه اجرای آن اثر بگذارد. در واقع، حکم خدا در یک زمان، مکان و شرایط، گاه غیر از حکم خدا در زمان، مکان یا شرایطی دیگر است. وظیفۀ یک عالم، دستیابی به حکم خدا در زمان، مکان و شرایط خویش است.

• به فرض که اجرای حکمی اسلامی، چنان که در کتاب خدا یا در سنت قابل اعتماد آمده است، در زمان و مکان ما نیز دستور خداوند باشد. آیا مدعی هستیم که به جامعه مطلوب اسلامی ــ حتی در نقطه‌ای کوچک از جهان ــ رسیده‌ایم که مدعی باشیم شرایط مطلوب اجرای مجازاتهای اسلامی را داراست؟ بنابراین اجرای احکام اسلامی متعلق به همین زمان نیز در غیر شرایط اسلامی هر کدام، نه تنها قابل دفاع و مشمول اجرای احکام اسلام نیست، بلکه مصداق مخالفت با اسلام است.

• اگر حکمی اسلامی متعلق به یک زمان و مکان و دارای شرایط اسلامی اجرا باشد، اما اجرای آن در آن در یک زمان یا مکان، باعث ایراد اتهام به اسلام و سیاه‌نمایی آن در نظر جهانیان شود، درست آن است که اجرا نشود. مسلّم است که حفظ آبروی اسلام و موجه جلوه دادن آن در ذهن غیرمسلمانان، مهمتر از حفظ یک حکم فرعی اسلام است. مصالح و مفاسد بزرگتر و مهم‌تر، معیار سنجش‌، ترجیح و تصمیم‌اند.

امید آن که گفت‌و‌گوهایی روشنگر و قانع‌کننده‌ میان این سه نگرش صورت پذیرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها