سه‌شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۲۳:۳۰
هفت خوان‌‌‌ ترجمه منابع دانشگاهی در ایران

بخش قابل ملاحظه‌ای از منابع دانشگاهی را کتاب‌های ترجمه‌شده تشکیل می‌دهند. متاسفانه این‌گونه آثار از کیفیت خوبی برخوردار نیستند به‌گونه‌ای که دانشجویان ترجیح می‌دهند، کتاب به‌زبان اصلی را مطالعه کنند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ـ ابراهيم عامل محرابی، مدرس دانشگاه و مولف کتاب‌های حوزه فنی ـ مهندسی: مقوله‌ ترجمه‌ كتاب‌های دانشگاهی بايد به‌طور جدی مورد واكاوی قرار گيرد زيرا بخش قابل ملاحظه‌ای از منابع دانشگاهی ما را كتاب‌هایی تشكيل می‌دهند كه از زبان‌های خارجی و بیشتر از زبان انگليسی به فارسی ترجمه شده‌اند.
 
حتی بسياری از كتاب‌هايی كه در قالب تاليف يا تدوين در اين حيطه به بازار نشر معرفی می‌شوند، در واقع ترجمه‌های پراكنده‌ای از کتاب‌ها و منابع مختلف هستند. بنابراين، دست‌كم در حوزه علوم پايه و مهندسی، می‌توان به جرات گفت كه بيش از 80 درصد مواد درسی مورد استفاده در موسسات آموزش عالی كشور از منابع خارجی تامين می‌شوند.

با وجود اين وابستگی غيرقابل انكار به منابع علمی خارجی، به نظر می‌رسد كيفيت اين آثار نیز در وضعيت مناسبی قرار ندارد كه ريشه‌های آن را در چند دليل عمده می‌توان جست‌وجو كرد؛ دو گروه در اين حوزه فعاليت می‌كنند. که شامل، مدرسان و در موارد معدود دانشجويان و مترجمان حرفه‌ای است. 

مدرسان به‌ندرت به‌طور حرفه‌ای به تاليف يا حتی ترجمه‌ كتاب مبادرت می‌ورزند. دليل آن هم روشن است. مدت زمانی كه مدرس ممكن است صرف تاليف يا ترجمه‌ كتابی كند، می‌تواند به تدريس يا توليد مقالات علمی اختصاص دهد.
 
با توجه به كاهش شديد شمارگان كتاب‌های دانشگاهی طی سال‌های اخير ـ كه آسيب‌شناسی آن خودش مجالی جداگانه می‌طلبد ـ درآمد حاصل از تدوين و ترجمه‌ كتاب به هيچ روی قابل مقايسه با درآمد حاصل از تدريس يا حتی توليد مقالات علمی نيست. 

توجه مدرسان صرفا زمانی به ترجمه‌ كتاب جلب می‌شود كه بحث ارتقا مطرح باشد يا نهايتا مدرس به موضوعی ویژه در حوزه كاری و تحقيقاتی خود علاقه‌مند باشد. در اين صورت، كتابی را انتخاب و آن را ترجمه می‌كند. 

توهم توانایی ترجمه
پيش از هر چيز، فرض را بر اين می‌گذاريم كه مترجم به موضوع مورد ترجمه احاطه دارد. اما، بخشی از مشكل از همين جا آغاز می‌شود و در چند حالت مختلف خود را نشان می‌دهد؛ شايع‌ترين حالت، اين است كه مترجم ضمن آن‌كه بر زبان مقصد احاطه‌ كافی ندارد، به دليل تسلط و احاطه بر موضوع، با مطالعه متن اصلی، برداشتی نسبی از مطالب دارد و متاسفانه بايد بگويم كه توهم توانايی ترجمه در او ايجاد می‌شود ،دست به قلم می‌برد و برداشت‌های خود از متن كتاب را با عنوان ترجمه به مخاطب ارایه می‌دهد. به اين ترتيب در اين كتاب‌ها، به‌وفور شاهد استنباط‌های مترجم براساس دانسته‌های شخصی وی هستيم. اين استنباط‌ها به طور حتم غلط نيستند اما در هر حال با متن اصلی مغايرت دارند و اين با روح ترجمه در تضاد است. 

داستان ضعف مترجم بر زبان مقصد
در يک حالت شايع ديگر، مترجم از تسلط نسبی خوبی به زبان مبدا (زبان انگلیسی) و نيز بر مطالب برخوردار است اما بر زبان مقصد (زبان فارسی) تسلط كافی ندارد و به اصطلاح دچار ضعف تاليف است. در اين دسته از كتاب‌ها، مترجم، بدون توجه به ساختارهای معيار در زبان مقصد، همان ساختارهای زبان مبدا را بی‌مهابا به كار می‌برد و نتيجه نهايی آن می‌شود كه ترجمه‌ حاصل، شیوایی چندانی ندارد. درباره مترجمانی كه نه بر زبان مبدا و نه بر زبان مقصد احاطه ندارند كه ديگر سخن نگوييم بهتر است!

اما وضعيت در مورد مترجمان حرفه‌ای به‌گونه‌ای ديگر است. اگر قرار باشد اين قشر تمام هم و غم خود را مصروف امر ترجمه کتاب‌های دانشگاهی كنند، بی‌ترديد بايد پيش از هر چيز به لحاظ تامين مالی احساس امنيت كنند و باز همين جا مشكل آغاز می‌شود.
 
انتظار داريم مترجم حرفه‌ای به اعتبار حرفه‌ای بودن، با مشكلات فنی‌ای كه در بالا به آنها اشاره شد، دست به گريبان نباشد. اين درست است اما واقعيت ديگری هم هست كه نبايد آن را از نظر دور داشت. 

لزوم احاطه مترجم به پیشینه مطالب کتاب  آشنایی مترجم
در تمام دنيا بهترين كتاب‌های درسی دانشگاهی معتبر ـ بی‌هيچ استثنايی ـ حاصل سال‌ها تلاش يک يا چند مدرس برجسته هستند كه در هر دو حوزه پژوهش و تدريس پيشينه‌ای درخشان دارند. 

بديهی است مخاطبانی كه از ترجمه‌ اين كتاب‌های درسی استفاده می‌كنند ناخودآگاه و البته به‌حق، چنين انتظاری را از مترجم نيز داشته باشند. به عبارت ديگر، احاطه‌ مترجم بر موضوع و پيشينه‌ وی در تدريس مطالب كتاب مورد نظر (صفاتی كه مدرسان دانشگاه به آن آراسته‌اند) بی‌گمان بر كيفيت ترجمه تاثير خواهد گذاشت.
 
به همين دليل، مخاطبان اين‌گونه آثار، كه بيشتر آن‌ها را دانشجويان تشكيل می‌دهند، بسيار مشتاقند تا نام مدرسان برجسته‌ دانشگاه را به‌عنوان مترجم بر جلد كتاب‌ها ببينند.

از سو ديگر، مترجمان حرفه‌ای كه بیشتر از عنوان‌های دانشگاهی بی‌بهره‌اند (و اگر بهره‌مند بودند به دلايلی که عنوان شد،  اصولاً به ترجمه‌ حرفه‌ای رو نمی‌آوردند) دورنمای دلچسبی در آينده‌ شغلی خود نمی‌بينند، شمارگان انتشار و فروش كتاب‌های آنها در حدی نيست كه تكافوی نيازهای مالی آن‌ها را رفع كند و بديهی است برای كتابی كه قرار است تنها یک هزار نسخه از آن چاپ شود، آن قدر وقت و انرژی نمی‌گذارند كه ممكن بود براي شمارگان 10 هزار نسخه‌ای بگذارند؛ اين يكی از دلايل ديگری است كه مدام شاهد اُفت كيفيت آثار ترجمه شده هستيم. 

سرگردانی مخاطب؛ ترجمه خوب کدام است؟
مشكل ديگر، انتشار همزمان كتاب‌های پرفروش از سوی چند ناشر است كه اين امر نيز به روش‌های مختلف به نابسامانی‌ها دامن می‌زند. از جمله اين‌كه مخاطب در انتخاب ترجمه‌ بهتر سرگردان می‌شود و باز به لحاظ مالی، منبع درآمدی كه در صورت تمركز كتاب در يكی دو انتشارات می‌توانست، سودبخش باشد، با پخش شدن ميان چندین ناشر، مترجمان حرفه‌ای را با همان كابوس شمارگان پايين مواجه می‌كند. 

البته معتقدم اين مشكل با پيوستن ايران به قانون رعايت حق كپی‌برداری يا همان كپی‌رايت حل می‌شود. اگر ناشران خارجی بدانند با ناشران و مترجمان حرفه‌ای سروكار دارند، ترجمه و نشر كتاب‌ها به‌طور انحصاری در اختيار تيم‌هايی قرار می‌گيرد كه صلاحيت خود را به اثبات رسانده‌اند و از چاپ و نشر يک كتاب از سوی  چندين ناشر جلوگيری می‌‌شود.

به مشكلات فوق می‌توان استفاده از واژگان و معادل‌های نامناسب از سوی مترجم را نيز افزود. متاسفانه كم‌كاری و بی‌توجهی نهادهای دولتی از يک سو و اعمال سليقه مترجم از سوی ديگر، كار را به جايی رسانده است كه خواندن برخی از كتاب‌های ترجمه‌شده،  در عمل غيرممكن است (به شخصه ناشرها و مترجم‌هايی را می‌شناسم كه به ساخت خودسرانه‌ واژه‌های جديد به‌عنوان معادل‌هايی برای برخی از واژه‌های علمی افتخار می‌كنند) چه بسا دانشجويانی كه در طول يک ترم، سه منبع مختلف به آن‌ها معرفی می‌شود و در هر كتاب، برای واژه‌ای يكسان، معادل‌های متفاوت استفاده شده است.

نتيجه‌ اسفناک اين بی‌مبالاتی اين است كه به‌وفور از زبان دانشجو شنيده می‌شود كه «خواندن كتاب به زبان اصلی بهتر است.» اين خيلی خوب است اما بيشتر به يک ايده‌آل شبيه است چون همان‌طور كه گفته شد، اطلاع نسبی از محتوای كتاب ممكن است در مخاطبان اين سوء‌تفاهم را ايجاد كند كه متن ارایه شده به زبان اصلی را درک می‌كند. 

مراجعه به متن اصلی به شرط‌ها و شروط‌ها
بديهی است هيچ‌كس با مطالعه‌ كتاب به زبان اصلی مخالفتی ندارد. اما بايد با توجه به سطح کیفی آموزش زبان در دانشگاه‌ها دانشجو از دانش كافی برای اين هدف برخوردار نمی‌شود.

در جمع‌بندی می‌توان گفت كمبود آدم‌های حرفه‌ای در حيطه‌ ترجمه‌ كتاب‌های دانشگاهی به‌شدت احساس می‌شود و اكثر ترجمه‌ها بيشتر آماتوری به‌نظر می‌رسند./

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها