حمید عبدالهیان در نشست «نشانهها در داستان حضرت یوسف(ع)» مطرح کرد
قرآن مجموعهای از شیوههای مختلف داستاننویسی است
حمید عبدالهیان، نویسنده و پژوهشگر ادبی در نشست «نشانهها در داستان حضرت یوسف(ع)» با اشاره به اینکه میتوان المانهای مکاتب و سبکهای مختلف داستاننویسی را در قصص قرآنی و داستان پیامبران مشاهده کرد، به ارایه مثالهایی در اینباره پرداخت.-
در این نشست که در ادامه جلسات پیشین این مرکز بود، جزئیات شگردهای داستانی در قرآن کریم بررسی شد. این در حالی است که در نشست پیشین موضوعاتی چون کلیاتی از داستانهای قرآن، ویژگیهای داستانهای قرآنی و مقایسه بین قرآن و کتابهای سایر ادیان دیگر ارایه شده بود.
عبدالهیان در آغاز این نشست با بیان این مطلب که قرآن در زمینه داستانپردازی نیز معجزه است، افزود: دورهای که قرآن نازل شده است، دورهای کلاسیک در داستاننویسی مرسوم بوده که در همه جا قواعد یکسانی داشته اما در دوران جدید مکتبهایی پیدا شدند که با ارایه بحثهای جدید توانستند تنوع زیادی را در داستاننویسی ایجاد کنند.
وی با اشاره به این نکته که تقریبا میتوان از تمام سبکهای داستانی در قرآن نمونههایی پیدا کرد، با تمرکز روی سبک رئالیسم توضیح داد: بنای رئالیسم بر واقعیتگرایی صرف است. خوارق عادات و بیانهای متفاوت در آن دیده نمیشود. اشارات به داستانهای پیامبر(ص)، جنگهای دوران ایشان، رفتار با کافران و اشاره به زندگی اصحاب پیامبر(ص) از مضامینیاند که در داستانهای قرآنی وجود دارند.
این پژوهشگر درباره وجود سبک رمانتیسم در قرآن نیز گفت: تاکید رمانتیسم بیشتر بر احساسات و احساسگرایی است. عشق و نماهای زیبا از طبیعت در آن پررنگتر از معمول است. راوی داستان رمانتیک، جانبدار است. برای مثال در داستان یوسف پیامبر(ع)، توجه به احساسات و علاقه بیش از حد یعقوب به یوسف و علاقه زلیخا به یوسف، عشقهایی شدید و آسیبرساننده، تاکید بر سختیها و دشواریها مانند به چاه انداختن یوسف و فروختنش به بهایی اندک، استفاده از رویا مانند رویای یوسف و زندانیها و فرعون، حس همراهی و همدردی راوی با یوسف در تمامی داستان از المانهای سبک رمانتیسم است.
عبدالهیان همچنین با اشاره به سبک سوررئالیسم و ویژگیهای آن در داستانهای قرآنی افزود: نشانههای سوررئالیسم رهایی از محدودیتهای خلاقانه، سنتشکنی در قالبهای ادبی، تلاش برای رسیدن به عمق اندیشه، توجه به روانشناسی و در آمیختن رویا و واقعیت هستند. در قرآن میتوان این المانها را به عنوان مثال در داستان ذوالقرنین در سوره کهف، رفتارهای عجیب خضر در داستان موسی(ع) و خضر و دیگر داستانهای این سوره اشاره کرد.
این کارشناس ادبیات در ادامه سبک مدرنیسم را مورد نظر قرار داد و در اینباره اظهار کرد: از المانهای این سبک میتوان به حذفها و پرسشهای داستانی، پرسشهای زمانی، توجه به جریان سیال ناخودآگاه، در همریختگی زمانی و سیر غیرخطی رمان در داستان را عنوان کرد. در داستانهای حضرت داوود، زکریا و یحیی(ع) چنین رویکردهایی به چشم میخورد و میتوان این داستانها را داستانهایی مدرن خواند.
وی ضمن بیان این مطلب که پایانهای باز از ویژگی داستاننویسی مدرن و پستمدرن هستند، توضیح داد: تقریبا تمام داستانهای قرآن از این ویژگی برخوردارند. داستان پیامبران کمتر به مرگ ختم میشود. برای مثال از پایان زندگی موسی(ع)، ابراهیم(ع)، ذوالقرنین و حتی یوسف(ع) بیخبریم. حتی داستان حضرت عیسی(ع) هم که در مسیحیت پایانی بسته دارد و با تصلیب موسی به پایان میرسد، در اسلام دوباره بازگشایی میشود و با پایانی باز به اتمام میرسد.
عبدالهیان در بخش دیگری از این نشست، درباره پستمدرنیته گفت: مکتب پستمدرن از دهه 60 در داستاننویسی دنیا مطرح شده است که از مشخصاتی چون طرح مسایل هستیشناسانه، تغییر عنصر غالب و بحران هویت برخوردار است. این المانها را نیز میتوان در برخی داستانهای قرآنی یافت؛ برای مثال در داستان موسی و خضر که ساختار داستان بر پایه یک سلوک بیپایان است، آفرینش آدم، تجلی خداوند بر کوه و ذره ذره شدن کوه در داستان موسی(ع) و معراج پیامبر میتوان این رویکرد را دید.
وی ادامه داد: یکی از بحثهای مورد علاقه در پستمدرنیسم، بحران هویت است. داستان ابراهیم(ع) یکی از مثالهای خوب در این زمینه است. این داستان که از مناظره ابراهیم با اشخاص دیگر شروع میشود، در ادامه به کمال رسیدن ابراهیم را روایت میکند. این تکامل با اختیار خود ابراهیم(ع) و بدون وجود وحی انجام میشود و این نشاندهنده آن است که ایشان دچار بحران هویت شده است.
این نویسنده همچنین با ارایه توضیحی درباره رمان افزود: رمان از نظر زمانی، یک زندگی یا یک قسمت طولانی از زندگی را دربرمیگیرد. داستان اصحاب کهف و داستان یوسف(ع) از مثالهای این رویکرد در رماننویسی به شمار میآیند که با تحول و تکامل شخصیت، نسبت به شخصیت ابتدایی دچار تفاوتهای متعددی شدند.
وی افزود: اما داستان کوتاه از نظر زمان و حجم حادثه، یک برش از زندگی است یا یک مقطع زمانی کوتاه را شامل میشود. از این حیث داستان ذوالقرنین، مجلس فرعون، داستان مژده دادن فرزند ابراهیم، سلوک موسی(ع) و خضر را میتوان مثالهایی بر داستان کوتاه دانست.
عبدالهیان گفت: داستانهای کوتاه به همپیوسته موسی(ع)، ابراهیم(ع) و... و قراردادنشان در کنار هم، میتواند به تولید رمان ختم شود. مثل داستانهای کوتاه ابراهیم(ع) که در پایان رمانی از زندگی او را پیش روی مخاطب میگذارد.
نظر شما