بیستم فروردين زادروز فرهاد حسنزاده، خالق رمان «هستی» است. به این بهانه با وی به گفت و گو نشستیم.-
او درباره نخستین اثرش توضیح میدهد: نخستين كار من نمايشنامهاي بود با نام «نفرين آهو» كه در همان كانون نيز روي صحنه رفت و خودم نيز در آن كار بازي كردم. براي يك نوجوان 15 ساله تجربهای بسيار عالي بود. پس از اين نمايشنامه و تشويقهايي كه از سوي مربيان كانون صورت گرفت متوجه شدم كه ميتوانم بنويسم و روند نوشتنم از همين جا آغاز شد و ادامه پيدا كرد، تا اينكه جنگ شروع شد و ما ناچار به مهاجرت شديم و همين امر مرا از دنياي نوشتن تا اندازه بسياري دور كرد و درواقع پس از مدتي ديگر اصلا ننوشتم.
حسنزاده درباره از سرگیری کار نوشتن شرح میدهد:
پس از اينكه ازدواج كردم و بچه دار شدم کار نوشتن را از سر گرفتم. شبها هنگامي كه براي فرزندم قصه ميگفتم متوجه شدم كه از بسياري از آن نوشتهها بهتر مينوشتم و ميتوانم بنويسم و در بسياري از مواقع داستانهايي از خودم ميساختم و تعريف ميكردم و همين مسايل سبب نوشتن دوباره من شد.
این نویسنده درباره اثر اولش و بازتاب این کتاب میگوید:سال 1370
داستاني منظوم نوشتم به نام «روباه وزنبور» كه كار تصويرگري آن را نيز خودم انجام داده بودم. چاپ نخستين كار سبب دقت بيشتر من به حوزه كودك و نوجوان شد و من تازه متوجه شدم كه افراد بسياري در اين زمينه به صورت تخصصي كار ميكنند و نشريات ويژهاي داريم كه تنها در اين حوزه كار ميكنند بنابراين كمكم به ادبيات كودك و نوجوان نزديك شدم.
حسنزاده که مدتها در شیراز زندگی میکرد از علت آمدنش به پایتخت توضیح میدهد: كمكم حس ميكردم كه شيراز براي من جاي رشد ندارد و بايد به جايي بروم كه از نظر امكانات و فضا بتواند به من كمك كند بنابراين تصميم گرفتم به تهران بيايم.
وی درباره ایده آثارش و اینکه چگونه به او الهام میشوند میگوید: راستش گاهي خودم هم نميدانم ایدهها را از کجا میآورم به ويژه در حوزه شعر. در شعر چيزي ناگهان به من الهام ميشود اما برخي ايدهها را نيز از دنياي اطرافم ميگيرم؛ از چيزهايي كه ميبينم و ميخوانم. نوشتن برايم شگفت آور است. حس نوشتن به سراغم ميآيد با نخستين جمله همه چيز آغاز ميشود.
این نویسنده مهمترين ويژگي لازم برای كتابهاي كودكان و نوجوانان را اینگونه توصیف میکند: مهمترين ويژگي برقرار كردن ارتباط با كودك و نوجوان است. بچهها اگر اثر را از خودشان بدانند و احساس نكنند كه تنها دارند نصيحت ميشوند با كتاب ارتباط برقرار ميكنند. نثر كتابهاي كودك و نوجوان بايد ساده، روان، طنازانه و حساب شده باشد و درباره اين كه بداند چيزي خوب و چه چيزي بد است نبايد به صورت مستقيم سخن راند. براي نمونه اگر بخواهيم بگوييم كه دروغ گفتن بد است بايد به گونهاي بنويسيم كه گويي شكر در آب حل شده است يعني به همين اندازه نامحسوس و غيرمستقيم.
حسن زاده که به كارهاي «احمد محمود» علاقهمند است و كتابهايي مانند «هاكلبرفين» و «تام ساير» را در فهرست علایق خود دارد میگوید: به كتابهايي علاقهمندم كه داراي نثري ژرف و پرمفهوم باشد و البته از كتابهايي با فضاي روشنفكري و بحثهاي اين چنيني خوشم نميآيد. بيشتر كتابهايي را ميپسندم كه در آن نمادها و نشانهها نقش اساسي داشته باشند و دنيا را از ديد كودكان و نوجوانان ببينند و حق را به آنها بدهند.
وی درباره فضای ذهنی بچهها توضیح میدهد: هميشه حق با بچههاست. آنها را بايد با دنياي تازه آشنا كرد و اجازه داد خودشان زندگي را تجربه كنند و از كليشه دور باشند. هنگامي كه بخواهيم فرزندانمان اينگونه باشند بايد آنها را آزاد بگذاريم حتي اگر اشتباه كنند چرا كه در چنين راهي آزمون و خطا حرف اساسي و مهم را ميزند و تا آزمون نباشد انسان به جايگاهي نميرسد.
« حسنزاده نویسنده روزش را چگونه میگذراند؟» وی به این پرسش اینگونه پاسخ میدهد: هر روز 6 بامداد بيدار ميشوم. پس از اندكي نرمش و خوردن صبحانه به سركار كه همان نشريه دوچرخه است مي روم تا ساعت 3 و پس از آن تا ساعت 8 شب در دفتر كاري خودم به نوشتن ميپردازم. البته اين را هم بگويم كه هر پنجشنبه به كوه ميروم.
حسنزاده در پایان درباره برنامههای سال جدیدش میگوید: اگر از خانه خريدن بگذريم قصد نوشتن رماني براي كانون پرورش فكري كودك و نوجوان دارم که به موقع درباره آن صحبت خواهم کرد.
نظر شما