چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۹
امام‌خميني(ره) با رويكرد عرفاني كشور را اداره مي‌كردند

رييس موسسه حكمت و فلسفه ايران در همايش «بررسي انديشه‌هاي فلسفي و عرفاني امام خميني(ره)» گفت: امام(ره) با رويكرد عرفاني از فقه سياسي بهره گرفتند. ايشان با رويكرد عرفاني كشور را اداره مي‌كردند. روحيه‌اي كه ايشان در جامعه ايجاد كردند و نسل جوان جانشان را در راه انقلاب فدا كردند، همه نشان از پيوند حكمت عرفاني و فقه سياسي توسط ايشان دارد.-

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، اين همايش عصر ديروز (9 خرداد) در موسسه حكمت و فلسفه ايران برگزار شد. غلامحسين ابراهيمي‌ديناني، استاد فلسفه دانشگاه تهران و حجت‌الاسلام عبدالحسين خسروپناه، رييس موسسه حكمت و فلسفه ايران در بخش دوم اين همايش سخنراني كردند.

خسروپناه درباره فلسفه فلسفه امام‌خميني(ره) سخنراني كرد. وي گفت: فلسفه فلسفه مي‌خواهد به پرسش‌هاي بيروني فلسفه پاسخ دهد. در ميان آثار امام‌خميني(ره) مي‌توان پاسخ ايشان به اين پرسش‌ها يافت، اما ايشان كتاب مستقلي در اين باره منتشر نكردند.

وي امام خميني(ره) را فقيه، فيلسوف و عارف دانست و گفت: ايشان شخصيت جامعي داشتند. اگر فيلسوفي مانند ملاصدرا قرآن و عرفان و برهان را با هم جمع كرد، امام خميني(ره)، فقه و فلسفه و عرفان را به يكديگر پيوند دادند. ايشان نگاه بيروني به فلسفه داشتند كه توانستند فلسفه را به عرفان و فقه پيوند بزنند.

رييس موسسه حكمت و فلسفه ايران ادامه داد: امام خميني(ره) در كتاب «مناهج الاصول» به تبيين تعريف و موضوع فلسفه پرداخته‌اند و بيان مي‌كنند كه اگر موضوع فلسفه، وجود باشد، بسياري از مباحث مانند ماهيت، معاد و جنت، پايه‌اي استدلالي خواهند داشت. حال اين سوال پيش مي‌آيد كه اگر موضوع فلسفه، وجود نباشد، چه تعريفي مي‌توان از آن ارايه داد. در آثار امام خميني(ره) به اين پرسش پاسخ داده نشده است.

وي افزود: ايشان روش و رويكرد فلسفه را هم «برهاني» و هم «شهودي» مي‌دانند. امام(ره) نيز مانند ملاصدرا روش عقلي و كشفي را دنبال مي‌كردند و لذا رويكرد قرآني ـ عرفاني به فلسفه داشتند. ايشان علاقه‌اي به فلسفه مشاء نداشتند و «اسفار» را نيز با خوانشي عرفاني تفسير مي‌كردند. امام خميني(ره) مباحث عرفاني را با رويكرد عرفاني پي مي‌گرفتند و در جلد نخست «تقريرات» بيان ‌كرده‌اند كه كشف عالم مثال توسط عرفا صورت گرفت. ايشان علاوه بر روش استدلالي و عرفاني از قرآن نيز در فلسفه استفاده مي‌كردند.

خسروپناه تصريح كرد: امام خميني(ره) در «صحيفه» بيان كرده‌اند كه قرآن مي‌تواند پرسش‌هاي فلسفي ما را پاسخ دهد و حتي در استدلال‌سازي و برهان‌سازي نيز به كمك ما بيايد. همچنين ايشان احكام فطرت را از بديهي‌ترين احكام مي‌دانستند. شايد از اين مطلب بتوان يك نظام فلسفي جديد تاسيس كرد. امام خميني(ره) در كتاب «چهل حديث» عبارتي دارند مبني بر اين‌كه احكام فطرت از جميع احكام بديهي، بديهي‌ترند. ايشان در يكي از كتاب‌هايشان اصل فطرت را مبنايي براي يك دوره الهيات قرار دادند.

وي درباره كاركرد فلسفه از منظر امام(ره) گفت: ايشان فلسفه را ابزاري براي رسيدن به هدف متعالي مي‌دانستند. به زعم ايشان، فلسفه وسيله است و خودش به تنهايي مطلوب نيست.

رييس موسسه حكمت و فلسفه در بخش ديگري از سخنانش گفت: امام خميني(ره) معتقد نبودند كه گزاره‌هاي طبيعت‌شناختي، به عنوان مبناي ادعايي فلسفي قرار گيرند، زيرا طبيعيات، نتيجه فلسفي به بار نمي‌آورند.

وي به پيوند حكمت و سياست توسط امام خميني(ره) اشاره كرد و گفت: ايشان ولايت عرفاني را در مباحث عرفاني قبول داشتند، اما در بحث ولايت فقيه از ولايت عرفاني استفاده نمي‌كردند. منظور از ولايت، اجراي احكام سياسي و اجتماعي است. ايشان ولايت سياسي را از فقه گرفتند، اما استفاده ايشان از فقه جواهري، كاملا با رويكرد عرفاني انجام مي‌گيرد. امام‌خميني(ره) با رويكرد عرفاني كشور را اداره مي‌كردند. اين جمله ايشان كه «خرمشهر را خدا آزاد كرد» و همچنين روحيه‌اي كه در جامعه ايجاد كردند كه نسل جوان جانشان را در راه انقلاب فدا كردند، همه نشان از پيوند حكمت عرفاني و فقه سياسي توسط ايشان دارد.

امام خميني(ره) يكي از مترقي‌ترين فقها بود
ابراهيمي‌ديناني نيز در بخش ديگري از اين همايش گفت: امام(ره) مردي جامع بود و دانش عميقي در حوزه‌هاي فقه، اصول، فلسفه و عرفان داشت. من درباره انديشه‌هاي فلسفي او سخن نمي‌گويم، زيرا در مدت يازده سالي كه در محضر ايشان شاگردي مي‌كردم، درس خارج فقه و اصول خواندم. ايشان حتي سوال‌هاي فلسفي ما را پاسخ نمي‌دادند شايد به اين دليل كه در آن دوران مخالفت زيادي با فلسفه وجود داشت. به بركت ايشان و پيروزي انقلاب اسلامي، سخن گفتن از فلسفه و عرفان آزاد شد.

وي افزود: در آن زمان، كتاب‌هاي امام(ره) در دسترس نبودند و حتي از وجود برخي از آن‌ها آگاه نبوديم. ما به طريق واسطه‌اي مطلع شديم كه ايشان كتابي با عنوان «سر الصلاة» تاليف كردند. ما نيز جوان و كنجكاو بوديم و مشتاق براي خواندن اين كتاب. سرانجام در منزل يكي از بازاريان مومن، كتاب ايشان را يافتيم و آن را مطالعه كرديم.

استاد دانشگاه تهران در بخش ديگري از سخنانش گفت: از امام خميني(ره) سخني شنيدم كه يكي از مترقي‌ترين سخناني است كه يك فقيه مي‌تواند بيان كند. ايشان گفتند طلبه‌اي كه معاني آيات و روايات را مي‌فهمد، تقليد بر او حرام است. همه ما مي‌دانيم كه تنها اشخاص مجتهد جايز به تقليد نكردن هستند، اما امام(ره) تقليد را بر طلبه‌هايي كه قرآن و احاديث را فهم مي‌كردند نيز جايز نمي‌دانستند. اين سخن به آن معني است كه طلبه بايد زحمت بكشد و احكام خدا را با دانش فقهي كه دارد به دست بياورد.

وي افزود: اين سخن امام خميني(ره) بسيار مترقي بود و من با شنيدن آن، از همان موقع ديگر تقليد نكردم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها