به گزارش خبرنگار
خبرگزاری کتاب ایران (
ایبنا)؛ بچهی حرفگوشنکن بسیار است؛ نه اینکه همهشان سرِ لجبازی با والدین و بقیه بزرگترها حرف گوش ندهند، نه؛ بلکه دلایل متنوعی وجود دارد که بچهها دوست ندارند کاری را انجام دهند. یکی از آنها میتواند «هیچ» باشد؛ یعنی بدون هیچ دلیلی کودک نخواهد کاری را انجام دهد و صرفا بگوید: «نمیخواهم این کار را انجام دهم». «توکتوکی» یکی از آنهاست. مامانتوکی و باباتوکی بارها از او میخواهند که پرواز کند و پرواز کردن را یاد بگیرد؛ چون پرنده بدون پرواز نمیتواند زنده بماند و زندگی خوبی داشته باشد؛ اما توکتوکی حرفگوشنکن است و اصرار دارد که از جایش جُم نخورد. بالاخره پدر و مادرش تصمیم میگیرند او را به دست دنیای تجربههای شخصی بسپارند و این بستر را مهیا کنند که ماهیت زندگی و بقیه افراد به او کمک کنند، نه صرفا پدر و مادرش. این امری مهم در تربیت کودکان است و زندگی این پرنده، محتوای خوبی برای پدر و مادرها و خودِ کودکان است که با این شیوه آشنا شوند. در این باره با محبوبه یزدانی، نویسنده و تصویرگر کتاب کودک «توکتوکی» منتشرشده در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
قصه توکتوکی و پرواز نکردنش چطور به ذهنتان آمد؟
ایده توکتوکی از زندگی با پسرم بیرون میآید؛ اینکه برای انجام هر کاری همیشه خسته بود.
«مهبد اسباببازیها را جمع کنیم؟
خستهام.
مهبد غذا بخوریم؟
خستهام.
و ... .»
نویسندگان کودک و نوجوان از این روش زیاد استفاده میکنند. آیا شما هم این کتاب را همراه پسرتان نوشتهاید؟
نه، این کتاب به همراهی پسرم نوشته نشده و فقط ایده داستان از آنجا آمده است.
چرا توکتوکی که نه خسته است و نه تنبل، نمیخواهد پرواز کند؟
به نظرم خاصیت این نسل جدید است که به واسطهی تکنولوژی و ابزارهای ارتباط جمعی و بازیهای کامپیوتری همهچیز راحت و بیدردسر در اختیارشان قرار گرفته است و برای انجام هر کاری که به زعم خودشان پردردسر جلوه میکند و انگار نیاز است از محیط امن خودشان کمی آنورتر بروند، خستهاند.
مامانتوکی و باباتوکی با راهنماییهایشان میخواستند توکتوکی را تشویق به پرواز کنند؛ اما موفق نشدند و ترجیح دادند بگذارند خودش به این نتیجه برسد. آیا این روش را برای یادگیری برخی مسائل به ویژه مرتبط با شناخت تواناییهای کودکان، مناسب میدانید؟ به عبارتی، این روش چهقدر مفید است؟
ارتباط کودک با سایر بچهها و آموزش غیرمستقیم از طریق دوستان بیشتر اوقات راهگشا و شیوه مناسبی برای تشویق کودک به فعالیت جمعی و بازیهای گروهی و دیگر کارهاست. کودک در کنار بقیه بچهها یاد میگیرد که چطور مهارتهایش را پرورش دهد؛ بدون اینکه احساس کند سختگیری یا نگاهِ از بالا به او تحمیل میشود.
کلاغ به کمک توکتوکی میآید؛ کلاغی که میتوان نام دوست را بر او گذاشت. آیا هدفتان نشان دادن فایده دوستی بود یا صرفا اشارهای به مساله کمک کردن؟
کلاغ دوستی است که نگاه توکتوکی را نسبت به زندگی به چالش میکشد؛ اینکه هم سنوسال هستند و توکتوکی به خودش میگوید وقتی کلاغ میتواند، پس من هم میتوانم و وارد دنیای جدیدی از رابطه و مکالمه، دوستی و زندگی پرجنبوجوشتری میشود.
توکتوکی میتواند ابعاد دیگر خودش را در داستانهای دیگری بشناسد. آیا در این فکر بودهاید که «توکتوکی» را به «ماجراهای توکتوکی» تبدیل کنید؟
اغلب به اینکه توکتوکی میتواند ماجراهای دیگری هم داشته باشد، فکر میکنم و امیدوارم داستانهای جدیدی از دلش بیرون بیاید.