سه‌شنبه ۸ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۸:۲۷
یزد؛ شهری کهن با سنت‌هایی به قدمت تاریخ/ دیدارهای نوروز به قوت خود باقیست

یزد شهری کهن است که آداب و رسوم نوروزی آن نیز قدمت به طول تاریخ دارد، مردم یزد همچنان آیین‌‎های سنتی خود مانند دیدارهای نوروزی به ویژه با بزرگترها را حفظ کرده‌اند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در یزد، شهر یزد دیرپای و دیرزی و پرجاذبه چونان که در عرصۀ هنر و معماری، دیاری جاودان و تاریخی است و از پس هزاره‌های تاریخ همچنان در برابر رخداد‌های سهمگین تاریخ و تاخت و تاز‌های سپاهیان بیگانه پایدار و سرافراز‌ایستاده است و چون نگینی درخشان بر تارک تاریخ ایران زمین می‌درخشد و به اندازۀ صد‌ها شهر کهن، بنا‌های تاریخی دارد، در عرصه‌های فرهنگ و ادب نیز دلبسته و وابسته به فرهنگ قومی پیشینیان خود بر جای مانده است، هنوز زنان یزدی، پگاه که از خواب بر می‌خیزند، در خانه را آب و جارو می‌کنند که هماره گذر خضر پیر، ‌تر باشد، دم دالان و کریاس خانه، اسفند می‌آویزند و پشت سر مهمان آب و سبزه می‌اندازند که سفرش سبز و راهش سفید باشد و ده‌ها سنّت زیبا و ارزنده که در عروسی‌ها و تولد‌ها و دید و بازدید‌ها به کار می‌رود.

حسین مسرت نویسنده یزدی که عمر خود را در نویسندگی گذاشته و در نگاشته‌های خود نیز به تاریخ یزد پرداخته است در این خصوص در گفت و گو با ایبنا بیان کرد: یزدی کویرزاده که آب برایش کیمیا و سبزه را چون نور چشم خود عزیز می‌دارد، نوروز برایش نوید روز‌های خوش می‌دهد. از این رو خوش می‌پوشد و خوش می‌نوشد و خانه را به بوی خوش آذین می‌دهد. چهارشنبه آخر سال که می‌شود، آش چهارشنبۀ آخر سال می‌پزد و از صبح در تدارک هیزم چهارشنبه سوری است که در گرگ و میش هوای عصر چهارشنبه آتشی بر پا کند و به‌امید سپردن زردی خود و گرفتن سرخی آتش روی آن بپرد و بخواند زردی من از تو سرخی تو از من.

مسرت بیان کرد: یکی از زیباترین سنّت‌های نوروز دید و بازدید بزرگان است، بهانه‌ای است برای بسیاری از تجدید دیدار‌ها، از هم باخبر شدن‌ها و جویای حال هم شدن‌ها، که خود انگیزه‌ای بسیار نیک و سفارش شده در ادیان گوناگون است. البته برندۀ اصلی بچه‌ها هستند که پول خوبی دراین روز‌ها به جیب می‌زنند و هرچه خواستند می‌خرند. خانه تکانی و لباس نو پوشیدن و پاک بودن باز میوۀ خوب نوروز است بویژه نزد ما ایرانی‌ها که اتفاقاً سال نو و روز نو ما همزمان با دگرگونی و دگردیسی و نو شدن طبیعت است.



وی ادامه داد: سبزه کاشتن که جای خود دارد. گندم، جو، عدس، نخود، ماش را در بشقابی نهادن و به‌امید سبز شدن آن نشستن شیرینی دارد که خانم خانه بیش از همه کس طعم آن را دوست دارد و چون سیزده روز از سال گذشت، خانواده رهسپار دشت و بیایان می‌شود تا ناشگونی این روز را به دشت بسپارد. همراه با سبزه، تمام غم و نکبت‌های خانه را نیز جمع می‌کند و به دست باد می‌سپارد. پیر و جوان، دختر و پسر، همه به‌امید گره گشایی کار و بخت خود بر گردن سبزه، گرهی می‌زنند تا در سال نو گشایشی باشد برای‌شان. کار و کسب‌شان را رونق بدهد. فرزندان را به خانه بخت بفرستند و دختران هم، شویی دلپسند گیر آورند و سال دیگر دردامان همین صحرا بچه به دوش باشند.

مسرت با اشاره به سروده‌های قدیمی این شهر گفت: در دامان طبیعت می‌خوانند: «سیزده بدر، چارده به تو، سیزده را کردم تو کودو، درشا گرفتم با جودو.

بی گمان به یاد ماندنی‌ترین روز‌ها برای یزدی‌ها، ایّام خوش نوروز است که به دور از همه گرفتاری‌های روز مرّه و دشواری‌های زندگی، زمانی پرشگون را در کنار خانواده و خویشان و دوستان به سر می‌برند.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط