بابک خضرایی در مقالهای با عنوان «مواد و فنون تصنیعساز در رساله موسیقی کنزالتحف» که در شماره 16 فصلنامه «گلستان هنر» متعلق به فرهنگستان هنر بهچاپ رسیده است، با بازخوانی بخشهایی از رساله «کنز التحف» به چگونگی ساخته شدن سازهای ایرانی پرداخته است./
«کنزالتحف» رسالهای است فارسی درباره موسیقی که در سده هشتم هجری در اصفهان نوشته شده است. نویسنده این رساله نام خود را بهروشنی بیان نکرده؛ اما از بیتی از سرودههای او در دیباچه کتاب میتوان دریافت که نام او حسن و اهل کاشان بوده است.
این رساله کمحجم، شامل مطالب اساسی موسیقی چون تعریف موسیقی، صوت، نغمه، بعد، جنس و جمع و همچنین دستانبندی سازهای زهی، کوک ساز عود و شیوه استخراج ادوار از این ساز، نیز ادوار و آوازها و ایقاع و دورهای ایقاعی است.
در مقدمه «كنزالتحف» نويسنده صناعت موسيقي را اشرف صناعات خوانده و واضعان آن - فيثاغورس(فیثاغورث)، افلاطون، ارسطو و بطلميوس - را حكماي الهي دانسته و نيز از داوود نبي ياد كرده است. اين رساله شامل چهار مقاله است. در بخش اول مقاله چهارم آن، «وصيت موسيقاري» آمده كه ميتوان آنرا آيين خنياگري از ديدگاه مولف دانست.
در بخش دوم اين مقاله نيز شعرهايي مناسب مجالس اندوه و شادي، از سعدي، شمسالدين طبسي، ابيالفتح بسطي و خود مولف به اهل موسيقي پيشنهاد شده كه نشان از سنت ديرپاي «مناسبخواني» در موسيقي ايران دارد.
مقاله خضرايي علاوه بر معرفي رساله «كنزالتحف» در ابتدا، شامل دو بخش است كه در آنها به محتواي رساله «كنزالتحف» و همچنين بازخواني مفصلي از مقاله سوم آن پرداخته شده است.
به گفته اين موسيقيپژوه، مقاله سوم این رساله از مهمترین و بدیعترین بخشهای آن است که بهاختصار و گاه با ذکر برخی جزئیات، به شیوه ساخت، اندازهها، جنس چوب و دیگر مواد لازم برای ساخت «سازات کامله» شامل عود، غشک، رباب، مزمار و پیشه و نیز «سازات ناقصه» شامل چنگ، نزهه، قانون و مغنی پرداخته شده و در انتهای آن از شیوه تابیدن وترهای ساز از ابریشم و روده سخن رفته است.
در ابتداي اين بازخواني، تاكيد شده است كه منظور نويسنده رساله از سازهاي كامل، سازهايي است كه ميتوان بدون تغيير كوك همه مقامها و آوازها را با آنها نواخت؛ در مقابل، سازهاي ناقص را بايد براي هر مقام يا آواز، كوك كرد. خضرايي اين تاكيد را مستند بر اين ميكند كه سازهايي كه عنوان ساز كامل گرفتهاند(چه زهصدا چون عود و چه هواصدا چون مزمار) سازهايي مقيدند؛ يعني ميتوان با انگشت گذاري از يك وتر يا لوله صوتي آنها، نغمههاي متنوع بيرون كشيد--در حاليكه سازهاي ناقص چون چنگ و قانون، سازهاي زهي مطلقاند و از هر وتر يا سيم آنها تنها يك نغمه بهگوش ميرسد.
نكته ديگري كه خضرايي در اين بخش درباره «كنزالتحف» به آن اشاره ميكند اين است كه مولف اين رساله از واحدهاي اندازهگيري نادقيق چون انگشت و وجب بسيار استفاده كرده است. وي بر اين مساله تاكيد دارد كه در سازسازي، نسبت از اندازه بسيار مهمتر است و وقتي نويسنده طول ساز را سه وجب و عرض آنرا دو وجب ذكر ميكند، اين نسبت سه به دو با رعايت حدود اندازه است كه ميتواند راهنماي خوبي براي سازنده باشد.
وي معتقد است مطالب اين رساله به دلايل ذكر شده، ارزش عملي دارند و ميتوان امروز از آنها الهام گرفت؛ بههمين دليل در بازخواني مقاله سوم اين رساله، مطالبي را كه درباره ساختن سازها در آن آمده بهزبان امروز بيان كرده است.
از مقالات ديگر اين شماره فصلنامه «گلستان هنر» ميتوان «جواز و فن ساخت كاغذ سمرقندي» از فرهاد نظري، «دست و كار و ماده در ساختن كاخ خورنق» از جواد مدرسي، «مواد در كاشيگري سده هفتم هجري بر اساس كتاب عرايسالجواهر و نفايسالطايب» از عبدالله موذنزاده كلور، «فصالي و نيلوفر» از يعقوب آژند، «مفاهيم و اصطلاحات معماري در يادداشتهاي صدرالدين عيني» از نوشاد ركني، «ظهور مكان در غزليات سعدي» از ايمان شياسي و فهيمه فتوحي و «كتابه مسجد جامع دهلي» از فرهاد نظري و ذاتالله نيكزاد را نام برد.
شماره 16 فصلنامه «گلستان هنر» در تاريخ هنر و معماري ايرانزمين متعلق به فرهنگستان هنر به سردبيري مهرداد قيومي بيدهندي، ويژه تابستان 88 بهتازگي و با قيمت 3500 تومان عرضه شده است.
نظر شما