به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اهواز، منصور ضابطیان شامگاه پنجشنبه در جشن امضا و رونمایی کتاب بلاتکلیف در کتابفروشی محام اهواز، با اشاره به اینکه بلاتکلیف را به این امید نوشتم که بلاتکلیفی از زندگی مردمان این سرزمین رخت برببندد؛ اظهار کرد: «بلاتکلیفی» سفرنامهای متفاوت و سندی از همان لحظات اولیه جنگ دوازده روزه است؛ از تصمیم دشوار ماندن یا رفتن با همگروهیهایی که به نوعی به خاطر من آمده بودند و دچار تردید و بلاتکلیفی شده بودند.
ضابطیان ادامه داد: در شرایط سختی تصمیم بازگشت به ایران گرفتیم و به صورت زمینی ۴۵ ساعت با اتوبوس در راه بودیم درحالیکه که تهران زیر حمله موشکی اسرائیل و برایمان دلهره آور و اضطراب بود.
وی با بیان اینکه کتاب بلاتکلیف گزارش یک سفر متفاوت است که تا آخرین لحظات یک سفر، موفق و طبق برنامه بود، اما ناگهان همه چیز دگرگون شد؛ بیان کرد: ماجرا از سفر برنامهریزیشده چهارشب و پنجروزه به استانبول، از ۲۰ تا ۲۴ خرداد ۱۴۰۴ آغاز میشود. همه چیز تا شامگاه ۲۳ خرداد مطابق روال پیش میرود تا اینکه با خبر حمله اسرائیل به ایران، دنیای نویسنده و همراهانش در یک آن تغییر میکند.
ضابطیان گفت: داشتم خودم را برای روز آخر سفر و پرواز فردا صبح به تهران آماده میکردم که ناگهان بوم بوم بوم… اسرائیل به ایران حمله کرد. در این اثر متفاوت مینویسم، گزارشی از یک سفر تمام شده اما ناتمام.
وی ادامه داد: گزارشی که در آن خبری از تاریخ، جغرافیا و مسائل اجتماعی شهری که به آن سفر کردهام نیست، بلکه بیشتر به چگونگی بازگشت از آن شهر مربوط میشود.
ضابطیان بیان کرد: نزدیک دو سال است که در کنار سفرهای شخصی و سفرهایی که برای نوشتن کتابهایم میروم، سفرهای گروهی را هم ترتیب میدهم که بیشتر به پرسه زنی در شهرها و زندگی در آن شهر آنچنان که محلیها زندگی میکنند، میپردازد.
وی تأکید کرد: تا امروز هیچگاه روایتی از این سفرها ارائه نکرده بودم و «بلاتکلیف» نخستین اثر در این ژانر محسوب میشود.
نویسنده کتاب «مارک پولو» توضیح داد: کتاب بلاتکلیف گزارش تصمیمگیری دشوار در آن شرایط بحرانی است که ما پس از چند روز تجربه دلانگیز، با شرایط خاص مواجه شدیم میان ماندن و رفتن. و این یک کتاب کوچک، گزارشی از آن روزهای ترانه و اندوه، روزهای پیامک و دلهره است.
ضابطیان اضافه کرد: محور اصلی روایت، همان سفر زمینی پرمخاطره و ۴۵ ساعت بازگشت به ایران است.
کتاب بلاتکلیف سندی از دوران خودش در کمترین فاصله با واقعه اصلی
ضابطیان بر این نکته تأکید کرد: کتاب سندی از دوران خودش است که در کمترین فاصله با واقعه اصلی نوشته شده است.
وی گفت: نوشتن کتاب را در دورانی آغاز کردم که تهران آماج سختترین حملات اسرائیل بود و در حالیکه مشغول نوشتن بودم، مجبور شدم از کار دست بکشم و بین دو دیوار خانه پناه بگیرم. پایان نوشتن کتاب هم در شرایطی رقم خورد که علیرغم آتشبس، سایه نگرانی از نقض آن و از سرگیری جنگ ادامه دارد.
او تصریح کرد: این کتاب را در شرایطی منتشر کردم که داغدار بسیاری از هموطنانم هستم که جانشان را بی هیچ گناهی از دست دادند.
بلاتکلیف آرزوی صلحی پایدار را برای جهانیان دارد
وی گفت: کتاب «بلاتکلیفی» را با آرزوی صلحی پایدار به جهانیان تقدیم میکنم که دیگر جهان روی جنگی را نبیند و بمب تنها واژهای در کتابهای لغت قدیمی باشد. با این امید که بلاتکلیفی از زندگی مردمان این سرزمین رخت بربندد.
ضابطیان به فرایند خاص نوشتن کتابهایش اشاره کرد و گفت: در کتاب فقط خودم هستم وخودم حتی در شرایط غمگین سعی کردم رگههای شادی را هم پیدا کنم.
وی سفر را جزئی جدا نشدنی از زندگی خود دلنست و افزود: سفر باعث پختگی و کشف دنیا میشود و تجارب کشورها شکلهای مختلفی دارد. گاه یک ترانه یا دیدن یک فیلم مستند، هدفی برای سفر شده و در نتیجه کتابی از آنها چاپ میشود.
ضابطیان حس بلاتکلیفی در آن سفر و بازگشت سخت را مشابه حس عمومی امروز جامعه دانست و گفت: این همان حسی است که الان همه داریم زیرا آدمی در دنیا تا حدی بلاتکلیف است.
تغییر در سفرنامه در شکل ارائه است نه در محتوا
وی در مورد ماهیت نوشتههایش توضیح داد: چیزی را که اتفاق نیفتاده اصلاً نمینویسم. تغییر در سفرنامهها فقط در شکل ارائه است، نه در محتوا. به مخاطب همیشه میگویم که این یک روایت شخصی و سندِ دورانی خاص از زاویه دید من است. اگر بخواهم سیاسی یا اجتماعی بنویسم، از حالت گزارشگری خارج میشود.
وی در خصوص برخورد مخاطبان با کتابهای قبلی خود مانند «چای نعنا»، اظهار کرد: تنوع مخاطبان برایم جالب است. من فقط یک محتوا تولید میکنم و هرکس بسته به سلیقه خودش آن را میخواند. هرکدام از کتابهایم بخشی از زندگیام هستند. آنچه کشف کردهام را مینویسم و تجربه به من آموخت زندگی کوتاه است و ارزش غصه خوردن ندارد.
ضابطیان در پایان، سفرنامه را حاصل بیقراری و کشف دانست و تأکید کرد: هر آدمی با سفر، نسخه بهتری از خودش ارائه میدهد. من فقط مینویسم. کتابهایم به چاپهای متعدد رسیدهاند و این نشان میدهد مخاطب دارند. در نهایت، همه آدمها در هر کجای جهان، سهمی از خوشبختی و بدبختی دارند.
نظر شما