سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ کتاب «میان هایک و پوپر»، نوشته جرمی شی یرمر با ترجمه عسکر قهرمانپور توسط انتشارات طرح نو منتشر شده است. حسین انتظامی پژوهشگر ارتباطات به این مناسبت یادداشتی نوشته است که از نظر میگذرد.

این کتاب ترجمه مقالات و مصاحبههای پراکنده نویسنده است. جرمی شییرمر سالها دستیار پوپر فیلسوف مشهور علم بوده است و از طرفی رساله دکتری و فعالیتهای بعدیاش در مدرسه اقتصاد لندن به کارهای هایِک نوبلیست اقتصادی، متمرکز بوده است. هایک (١٩٩٢-١٨٩٩) و پوپر (١٩٩۴-١٩٠٢) اگر چه دوست یکدیگر اما حوزههای تخصصی مجزایی داشتهاند. با این حال خاستگاه و رویکرد هر یک در نقد مارکسیسم و سوسیالیسم، آنها را هماُفق ساخته است بهنحویکه کتاب راهی بهسوی بردگی (١٩۴۴، هایک) عملاً جلد سوم جامعه باز و دشمنان آنان (۱۹۴۴، پوپر) تلقی میشود با وجود آنکه دو نویسنده، بیاطلاع از کار یکدیگر بوده و رهیافتهای مستقلی داشتهاند.
حسن دیگر این کتاب که نشان از همت مترجم و ناشر (طرح نو) دارد اخذ مقدمه نویسنده برای مخاطب ایرانی و نگارش پینوشتهای جدید برای ترجمه فارسی است. نویسنده از سایر نظریهپردازان و سیاسیون غربی، عمیقتر است چون تفاوت خوانشهای گوناگون اسلام را میداند و از قضا به سیاستگذاران عمومی در انگلستان نقد میکند که چرا در تعامل با مسلمانان، عمدتاً نگاه اِخوانی را میبینند. او به ایران هم سفر کرده و متوجه قرائت ایرانی اسلام و رویکردهای نواندیشان دینی است. یکی از تراژدیهای جهان مدرن را تحمیل ایدهها و اَشکال حکومتی غرب بر دیگران میداند و از این جهت معتقد است «غربزدگی» جلال آلاحمد هنوز حرفی برای گفتن دارد.
او در مقدمه کتاب، خاطراتی از حضورش در ایران میگوید: «از رانندگی ایرانیها در اتوبان تهران-کاشان چنان ترسیدم که شاید هیچگاه در زندگیام تا این اندازه نترسیده بودم» باید به حضرات ایشان گفت آن بزرگراه، تازه بهترین جلوه رانندگی ما ایرانیها است. جاهای دیگر را پس ندیدهای!
کتاب دارای ۱۲ مقاله / مصاحبه است که البته همگی آنها به هایک یا پوپر یا تطبیق این دو برنمیگردد. از جمله مباحثی درباره اخلاق، رهیافتهای غیر دینی، و تجربه نویسنده از اسلام در استرالیا. به نظر میرسد آخرین مقاله (سال ۲۰۲۴ اوضاع چگونه به نظر میرسد؟) نیز به درخواست مترجم برای کتاب حاضر نوشته شده است؛ مقالهای روشنگرانه که روندهای اصلی مثبت و مخرب را مرور و از جمله رأی آوری ترامپ در آمریکا را پیشبینی میکند.
پوپر و هایک، ویژگی مشترک دیگری هم دارند. هر دو به نحوی روشنفکر عمومی هم هستند. دانشمندان عادی صدایشان فقط در دانشگاهها و مراکز علمی شنیده میشوند و نهایتاً میتوانند همتایان دانشگاهی خود را تحت تاثیر قرار دهند. اما آنهایی که به تعبیر هابرماس در حوزه عمومی بهویژه رسانه فعالند سلبریتی اندیشه میشوند و ایدههایشان شهرهتر. و شاید بهدلیل میانرشتهگی و موجآفرینی در طبقه متوسط، بر سیاستگذاری عمومی هم تأثیر میگذارند. (هرچند این متفکران معمولاً کم عمقترند. ژیژک یکی از آنهاست!)
مثالهای متعددی از تاثیرگذاری اندیشهوران بر تاریخسازان حکایت دارد. در میانه قرن بیستم میتوان به تأثیر آرای هوفر و هایدگر بر هیتلر اشاره کرد. خانم تاچر نخستوزیر محافظهکار انگلستان که به بانوی آهنین شهره بود و سیاستهایش در دو دهه (١٩٩٠-١٩٧٩) نقطه عطف دانسته میشود و خصوصیسازی گسترده در دوره او رواج گرفت کتاب بنیان آزادی (١٩۶٠، هایک) را در پارلمان انگلستان روی میز کوبید و گفت این چیزی است که بدان باور داریم.
شاید هم ماجرا بر عکس است یعنی سیاسیون به دنبال شاهد مدعا میگردند!
طبیعی است با بعضی ایدههای پوپر همداستان نباشم اما نمیتوان تلاش او برای جایز الخطا دانستن نظریههای علمی را نادیده گرفت؛ همچنین ابداع اصل «فایدهانگاری منفی» که دولتها بهجای افقهای دست نیافتنی به دنبال کاهش درد و رنج مردم باشند.
پوپر با وجودی که اعتقاد دینی نداشت اما با پیشنهاد انجمن نویسندگان که روشنفکران جهان باید از اثر سلمان رشدی (آیات شیطانی) حمایت کنند مخالفت کرد چون معتقد بود این دفاع ضمناً به معنای دفاع از توهینی است که سلمان رشدی علیه معتقدان مذهبی مرتکب شده است و همچنین بیتوجهی به این واقعیت که رشدی، عذرخواهی نکرده است.
کتاب همچنین کدهایی از تعاملات بتهای اندیشهای قرن بیستم را بیان میدارد و تفاوتهای ظریف دیدگاهها، بهرغم شهرت یکسانی را خلاصه و موجز میگوید.
قابل توجه ناشران و مترجمان: نویسنده به کتاب جذاب «مدینه در بیرمنگام، نجف در برنت» (٢٠١۴) اشاره میکند که حاصل ۷ سال گفتگوی نویسنده (اینس بوئن، خبرنگار بیبیسی) با مسلمانان مختلف بریتانیا است و به نحوه همزیستی دو جهان اشاره دارد.
نظر شما