سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ راجیو جوزف، نمایشنامهنویس هندی-آمریکایی است که در اکثر آثارش میتوان رد پایی از جغرافیای آسیا و خاورمیانه دید. آثار او غالباً با مضامین انسانی، اجتماعی و فلسفی سروکار دارند؛ مسائلی مثل جنگ، هویت، تهاجم فرهنگی، تأثیر جنگ بر انسان و موجودیت، بحران اخلاقی، زخمهای روحی، و مواجهه با خشونت و مرگ.
به طور کلی، سبک آثار او را میتوان نمایشهای چندلایه، تأملبرانگیز و غالباً معاصر دانست که هم روایت دارند، هم نقد اجتماعی، و هم ابعاد فلسفی یا وجودی که گاهی با زبانی ادبی، گاهی با طنز سیاه، گاهی با تأثیرات سورئال یا فراواقعی ترکیب میشوند. این دغدغهها موجب شد تا مخاطب جهانی نیز با نوشتههای او ارتباط بگیرند. سمیه نصراللهی، نویسنده و مترجم برای اولین بار آثار این نویسنده را در ایران ترجمه کرد که اوایل پاییز امسال، بر اساس نمایشنامه «ببر بنگال در باغوحش بغداد»، تئاتر «ببر سفید بنگال» به کارگردانی نادر فلاح روی صحنه رفت. با سمیه نصراللهی، مترجم آثار راجیو جوزف گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
چطور شد که این کتاب را برای ترجمه انتخاب کردید؟ آیا به خاطر موضوع معاصر آن بود یا نگاه مضمونی آن به جنگ و خشونت؟
اول اینکه، این کتاب نامزد دریافت جایزه ادبی پولیتزر در سال ۲۰۱۰ بود که میان نمایشنامهنویسان جهان جایزه معتبری است. همچنین موضوع آن مربوط به خاورمیانه بود و داستان آن در بغداد اتفاق میافتد. مسئله جنگ از موضوعاتی است که برای من جذاب است. من ترجیح میدهم به موضوعاتی بپردازم که با حوزه جغرافیایی خودمان ارتباط داشته باشد. به همین دلیل نمایشنامه «ببر بنگال در باغ وحش بغداد» را انتخاب کردم. نویسنده آن در ایران شناخته شده نبود و اولین کتابی که در ایران از او منتشر شد همین کتاب بود. پس از آن، کتاب دیگری از ایشان را ترجمه کردم و همکاران دیگر سراغ این نویسنده رفتند و باز هم نمایشنامه از این نویسنده ترجمه شد. من همچنان که ترجمه میکنم دوست دارم آن نویسنده را هم معرفی کنم و این نمایشنامه هر دوی این ویژگیها با هم برایم داشت. این نمایشنامه مربوط به سال ۱۳۹۶ بود و در سال ۱۴۰۰ به چاپ دوم رسید.
در این مدت بازخوردها نسبت به این نویسنده در ایران چگونه بود؟
برای اولین بار بود که از نویسنده این نمایشنامه، کتابی در ایران منتشر میشد، نویسنده چندان برای مخاطب ایرانی شناختهشده نبود و آن طور که باید در رسانهها مطرح نشد. با این حال، بازخوردها در پلتفرمهایی که کتاب در آنها قرار دارد، بسیار مثبت بوده است و کسانی که نمایشنامه را خوانده بودند، ارتباط خوبی با آن برقرار کردهاند.
ما با کشور عراق از نظر پیشینه فرهنگی و مذهبی اشتراکات زیادی داریم و مرزهای جغرافیایی و سیاسیمان نیز نزدیک است. نوع حکومت و مسئله حضور و حمله آمریکا در عراق برای مخاطبان ایرانی بسیار آشناست و آنها با این موضوع همذاتپنداری میکنند. از این جهت، نمایشنامه برای مخاطبان جالب و قابل درک است.
به همین دلیل، در نمایشی که از این کتاب اجرا شد، نادر فلاح، کارگردان نمایش «ببر سفید بنگال»، معتقد بود که کتاب بسیار به حال و هوای ما نزدیک است، به ویژه حال و هوای امروز مردم ایران. تصمیم او برای اجرای این نمایشنامه درست پس از حمله اسرائیل به ایران گرفته شد، زیرا او بر این باور بود که وضعیت مردم ایران در آن موقعیت بسیار شبیه حال و هوای داستان است.

آیا در این نمایشنامه، نویسنده نگاهی ضدجنگ دارد؟
بله. راجیو جوزف یک نویسنده هندی-امریکایی است و از نسل دوم مهاجرانی است که به خاطر شرایط اقتصادی هند به آمریکا مهاجرت می کنند، او در آمریکا بزرگ می شود و در آنجا پس از مدتی شروع به نوشتن می کند. مدتی هم در ارتش آمریکا فعالیت می کرد و نظامی بوده است. در رشته نویسندگی خلاق از دانشگاه میامی آمریکا فارغالتحصیل شد. برای او حوزه آسیا و خاورمیانه اهمیت زیادی دارد، به طوری که در نوشتههای دیگر او نیز رد پایی از آسیا و خاورمیانه میبینیم. در آثار او توجه به مسائل آسیا، جنگ و تقابل فرهنگ میان کشورهای آسیایی و آمریکا هم مشاهده میشود. در همین نمایشنامه «ببر بنگال در باغ وحش بغداد» هم این موارد را میتوان در جامعه عراق مشاهده کرد.
آیا استعاره هایی که در نمایشنامه وجود دارد بیان کننده مرز میان انسان و حیوان است؟
بله. داستان درباره ببری است که در باغوحش بغداد گرفتار شده، در حالی که آمریکا به این کشور حمله کرده و همهجا در وضعیت بمباران است. تمامی شخصیتها در این نمایش در معرض مرگ قرار دارند و برخی از آنها کشته میشوند. انسانها و حیواناتی که کشته میشوند، روحشان پس از مرگ وارد نمایش میشود. فضای نمایش تا حدودی رئالیستی است، اما بیشتر به رئالیسم جادویی نزدیک است؛ زیرا ارواح در آن حضور دارند و صحبت میکنند، حیوانات سخن میگویند و حتی روح آنها نیز در نمایش صحبت میکند. این موضوع کمی نمایش را از فضای رئال خارج میکند، در عین حال که متن و اجرا را پیچیدهتر میسازد، اما جذابیت زیادی به اثر میبخشد.
متن دارای طنز سیاه است؟
بله. میتوان گفت زبان این نمایشنامه طنزآمیز است و همزمان تقابل فرهنگی میان آمریکا و فرانسه با ساکنان عراق را نشان میدهد. در این نمایشنامه گروهی از سربازان حضور دارند که به اختیار خود وارد خاک عراق نشدهاند، بلکه به واسطه ارتش آمدهاند و هیچ منفعت شخصی نخواهند برد. این افراد با یک تقابل فرهنگی مواجه میشوند؛ رابط و مترجمی عراقی برای آنها ترجمه میکند و کمی سوءتفاهم ایجاد میشود. برای ما ایرانیان این موضوع قابل درک است.
مترجم از اصطلاحات عربی استفاده میکند که برای ما آشناست و کنایههایی را به آمریکاییها منتقل میکند؛ به آنها یادآوری میکند که آمریکاییها امپریالیست هستند و در همه جا و همه چیز را برای خود میخواهند و به هیچ چیزی رحم نمیکنند، حتی به کاسه توالت پسر صدام که یکی از المانهای نمایشنامه است.
در واقع جنگ عراق فرصتی شده که نویسنده به بحران معنا در دنیای امروز بپردازد.
بله.
نمادین شدن متن چقدر فضا را برای اجرا سخت میکند؟
بسیار دشوار است. این نمایش بارها در آمریکا، بهویژه در تئاتر برادوی، روی صحنه رفته است و آخرین بار که رابرت ویلیامز در صحنه حضور داشت، نقش ببر همین نمایشنامه را بازی میکرد. در آمریکا اقبال زیادی نسبت به این نمایش نشان داده شد، چرا که این اثر نمایشنامهای بزرگ است و اجرای آن به تجهیزات و امکانات فراوانی نیاز دارد. این مسائل هم از نظر اقتصادی و هم از نظر فنی، اجرا را کمی دشوار میکنند. با این حال، اگر همه این ابعاد بهخوبی پوشش داده شود، اجرای آن واقعاً یک شاهکار خواهد بود.
نمایشهایی از این دست چقدر میتواند حرف انسان امروز باشد؟
بسیار. بخشی از مخاطبان تئاتر را افرادی تشکیل میدهند که به دنبال بیان مستقیم و صریح هستند. اما بخش بزرگی از مخاطبان سینما و تئاتر چندان اهل مواجهه مستقیم و حرف رو در رو نیستند. گویی انسانها ترجیح میدهند از خلال تصاویر گوناگون، روایتها و گفتمانهای متفاوتی از یک موضوع را بشنوند و ببینند. به نظر میرسد دوست دارند تصویری ویژه و شخصی در ذهن خود بسازند، نه آنچه صرفاً در جهان بیرونی وجود دارد. در واقع از مواجهه با چیزی که میتواند به تخیل و تصورشان بیفزاید، لذت میبرند.
راجیو جوزف همچنان همین سبک را ادامه داده است؟ او چه جایگاهی در دنیای تئاتر دارد؟
بله. سبک این نمایش رئالیسم جادویی است، اما در نمایشنامه «زخمهای عمیق زمین بازی» فضا رئالتر است؛ هرچند که با رفتوبرگشتهای زمانی همراه است. با این حال، سبک در نمایشنامه «حیوانات کاغذی» کاملاً رئال است. او نمایشنامه دیگری نیز با نام «نگهبانان تاج محل» دارد که فضایی متفاوت از رئالیسم ارائه میدهد.
این سبک چه جایگاهی در دنیای امروز تئاتر دارد؟
این سبک از سالها پیش جایگاه و مخاطبان خود را داشته است؛ همانطور که در ادبیات نیز جایگاه مشخصی دارد. همواره گروهی از مخاطبان ثابت همراه آن بودهاند. با این حال، به نظر میرسد نسل جدید بیشتر به این سبک گرایش دارد و ارتباط بیشتری با آن برقرار میکند. این سبک تا حدی به سینما و انیمه نزدیک است و شاید به همین دلیل نسل جدید راحتتر با آن ارتباط میگیرد.
آیا نمایشنامه نویسان دیگری هم هستند که در این فضا، چنین نگاهی به جنگ و خاورمیانه داشته باشند و مسائلی مثل جنگ و خشونت را به این شکل مطرح کنند؟
بله. وجدی معوض ازجمله نمایشنامهنویسانی است که چندین اثر از او منتشر شده است. همچنین نمایشنامهنویسان بسیاری از کشورهای عربی وجود دارند که چندان شناختهشده نیستند. در جهان، بهویژه در میان نسل مهاجران مسلمان که به کشورهای غربی مانند آمریکا و انگلستان مهاجرت کردهاند؛ کسانی که کشورهایشان با جنگها، تجاوز آمریکا یا رویدادهایی مانند بهار عربی مواجه بوده، به دلیل دسترسی بهتر به تحصیلات آکادمیک و امکانات گستردهتر، فرصت تجربه فضای نوشتن را یافتهاند. این افراد شروع به نوشتن کردهاند و آثار ارزشمندی نیز ارائه دادهاند.
نظر شما