جمعه ۱۸ مهر ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۰
مستند و تخیل، دو رکن آثار ادبیات دفاع مقدس است

گفت‌وگو با نویسنده ادبیات پایداری؛

مستند و تخیل، دو رکن آثار ادبیات دفاع مقدس است

ادبیات دفاع مقدس نیازمند زبان و فرم‌های تازه برای جذب نسل جوان

یوسف قوجق، نویسنده ادبیات پایداری گفت: مستند به اثر اعتبار می‌بخشد و تخیل به آن جان می‌دهد. آنچه آسیب‌زا است، افراط در یکی و غفلت از دیگری است. نویسنده باید راه میانه را بیابد؛ جایی که هم حقیقت محفوظ بماند و هم جذابیت و عمق ادبی حاصل شود.

یوسف قوجق، نویسنده ادبیات پایداری، از بهره‌گیری عنصر تخیل در آثار دفاع مقدس، به خبرنگاری خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفت: در نگاه من، تخیل و مستند در ادبیات داستانی دو خط موازی و جدا از هم نیستند؛ بلکه باید در کنار یکدیگر حرکت کرده و همدیگر را کامل کنند. هنگامی که به موضوع دفاع مقدس می‌پردازم، پایبندی به حقیقت و واقعیت تاریخی برایم اصل است، زیرا این تجربه‌ها بخشی مهم از حافظه جمعی ماست. با این حال، اگر نویسنده صرفاً به گزارش و مستندات اکتفا کند، اثرش از وجاهت ادبی و تأثیرگذاری فاصله می‌گیرد. به همین دلیل کوشیده‌ام در آثارم شالوده روایت بر مبنای مستندات باشد، اما با تخیل ادبی روحی تازه به آن بدهم؛ تخیلی که نه تحریف، بلکه تعمیق حقیقت است. برای نمونه، آثاری چون «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» احمد دهقان یا «دا» که خاطره‌محورند، نشان می‌دهند پایبندی به واقعیت تاریخی تا چه اندازه ضروری است. در عین حال اگر داستان صرفاً در سطح مستند باقی بماند، از جذابیت و ماندگاری فاصله می‌گیرد.

او درباره وجود دیدگاهایی درباره آسیب رساندن مستندنویسی به ادبیات داستانی یا مکمل هم بودن این دو عنصر، بیان کرد: این تفاوت دیدگاه از آنجا ناشی می‌شود که هر گروه به یکی از این دو رکن بیش از اندازه بها می‌دهند. این اختلاف‌نظر بیشتر به زاویه نگاه نویسندگان بازمی‌گردد. گروهی بیم آن دارند که تخیل واقعیت را کمرنگ یا تحریف کند و گروهی دیگر گمان می‌کنند مستند، دست و پای داستان‌نویس را می‌بندد. اما در تجربه من، اگر نویسنده آگاهانه عمل کند، این دو نه تنها متعارض نیستند، بلکه مکمل هم هستند. مستند به اثر اعتبار می‌بخشد و تخیل به آن جان می‌دهد. آنچه آسیب‌زا است، افراط در یکی و غفلت از دیگری است. نویسنده باید راه میانه را بیابد؛ جایی که هم حقیقت محفوظ بماند هم جذابیت و عمق ادبی حاصل شود. بسیاری از آثار غیرایرانی نشان داده‌اند که می‌توان حقیقت و تخیل را در تعادل نگه داشت. به باور من، مشکل از افراط در یکی و بی‌توجهی به دیگری ناشی می‌شود.

یوسف قوجق، با اشاره به گرایش محدود نویسندگان به نگارش آثار زندگینامه داستانی در دفاع مقدس، تشریح کرد: کم‌توجهی نویسندگان به زندگینامه داستانی در آثار دفاع مقدس، چند دلیل دارد. نخست اینکه زندگی‌نامه‌نویسی داستانی کاری بسیار پرزحمت، زمان‌بر و نیازمند تحقیق عمیق است. نویسنده باید به سراغ خانواده‌ها، دوستان و اسناد برود و پژوهشی گسترده انجام دهد تا به حقیقت نزدیک شود. از سوی دیگر، در فضای فرهنگی ما نوعی شتاب‌زدگی وجود دارد که نتیجه آن تولید آثار زودبازده است. این نگرش موجب می‌شود کمتر سراغ کاری برویم که تحقیق عمیق و پرداخت طولانی می‌طلبد. دلیل دیگر شاید این باشد که هنوز به اهمیت روایت ادبی از زندگی قهرمانانمان پی نبرده‌ایم.

نویسنده ادبیات پایداری، ادامه داد: تاریخ شفاهی و مستندها فراوانند، اما آنچه در ذهن و دل نسل‌های آینده باقی می‌ماند، روایت ادبی و داستانی است. شاید به همین دلیل بسیاری از نویسندگان به سراغ آن نمی‌روند. در ایران نمونه‌هایی چون «سلام بر ابراهیم» یا «همسفر خورشید» نشان داده‌اند که این شیوه تا چه اندازه می‌تواند تأثیرگذار باشد، اما هنوز سهم آن‌ها در ادبیات پایداری اندک است. در ادبیات جهانی نیز کتاب «آن‌هنگام که نفس هوا می‌شود» نوشته پال کالانیتی، که روایت رویارویی یک پزشک جوان با مرگ است، نشان می‌دهد روایت ادبی از زندگی شخصیت‌ها چه جایگاه خوبی می‌تواند پیدا کند. به گمان من، اگر این مسیر جدی‌تر گرفته شود، هم حافظه تاریخی ما غنی‌تر خواهد شد و هم نسل جدید ارتباط عاطفی بیشتری با قهرمانان برقرار خواهد کرد.

او به لزوم نوآوری در ادبیات دفاع مقدس اشاره و عنوان کرد: به باور من، ادبیات دفاع مقدس اگر به‌صورت نوآورانه روایت نشود، در ذهن نسل‌های جوان ماندگار نخواهد ماند. ما با نسلی تازه روبه‌رو هستیم که زبان و ذهنیتش با نسل‌های پیشین تفاوت دارد؛ بنابراین باید به دنبال فرم‌ها، زبان‌ها و تکنیک‌های تازه باشیم. ظرفیت ادبیات داستانی در این زمینه بسیار بالاست، زیرا تخیل، چندصدایی بودن و بهره‌گیری از فرم‌های نو می‌تواند تجربه دفاع مقدس را به گونه‌ای بازآفرینی کند که برای امروز نیز معنادار باشد. آنچه مانع این خلاقیت می‌شود، نگاه قالبی و کلیشه‌ای است؛ هنگامی که نویسنده احساس کند موظف است تنها تصویری رسمی و بی‌نقص ارائه دهد، تخیل او محدود می‌شود.

یوسف قوجق، نویسنده ادبیات پایداری، افزود: ما باید به نویسنده اعتماد کنیم تا حقیقت را نه در قالبی شعاری، بلکه در لباسی نو و انسانی روایت کند. در کل، اگر ادبیات دفاع مقدس نوآوری نداشته باشد، برای نسل‌های آینده جذابیت خود را از دست خواهد داد. ما باید از تجربه‌های جهانی بیاموزیم؛ برای نمونه، رمان «موش‌ها و آدم‌ها» نوشته اشتاین‌بک یا «مردی در تبعید ابدی» نوشته نادر ابراهیمی که براساس زندگی ملاصدرا نگاشته شده نشان می‌دهد خلاقیت در فرم و زبان چگونه می‌تواند موضوعی آشنا را به شکلی نو زنده کند. متأسفانه در برخی آثار ما کلیشه‌سازی و ترس از ارائه تصویری متفاوت مانع نوآوری می‌شود. ادبیات داستانی این ظرفیت را دارد که با بهره‌گیری از چندصدایی، تکنیک‌های روایی تازه یا حتی ژانرهای تلفیقی، تجربه دفاع مقدس را برای نسل امروز معنا کند. منوط بر این که نگاه رسمی و قالبی جای خود را به اعتماد به خلاقیت نویسنده بدهد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها