پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۴۰
معماری میدان ادراکی: نقش انگاره در جنگ شناختی

عبدالله صلواتی، استاد دانشگاه در یادداشتی به بررسی انگاره‌های مخرب در جنگ شناختی، اهدافی چون انسان‌زدایی، عقل‌زدایی، خم کردن حقیقت، تجزیه حقیقت، تقلیل حاکمیت به فرد یا گروه، سلامت‌زدایی، تمدن زدایی و مظلوم‌نمایی پرداخته است.

سرویس میهن و مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - عبدالله صلواتی، استاد دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی: جنگ شناختی در پیشبرد اهدافش از لشگر انگاره‌ها به‌طور آشکار یا پنهان مدد می‌گیرد. برای شناخت جنگ شناختی و زمین گیر کردن آن چاره ای نداریم جز آنکه انگاره را بشناسیم و از ضریب قدرت چشمگیرش غفلت نکنیم.

در جنگ شناختی ذهن و ضمیر آدمی در بستر شبکه‌های اجتماعی و رسانه، میدان نبرد است، و جامعة هدف، در فرایند مدیریت ادراک و برداشت، به تدریج در ارزشها و نگرشها وانگاره ها و باورها و رفتارها آن می‌شود که دشمن می خواهد یا به سمتی می‌رود که دشمن می‌خواهد. جنگ شناختی، آماده سازی محیطی ناسالم با تار و پود ناکارآمدنمایی، امیدزدایی، اعتمادزدایی، قداست زدایی، و اعتبارزدایی را در دستور کار دارد تا در این محیط ناامن، اهداف دشمن در حوزه های سیاست ورزی، برنامه ریزی، مدیریت، و اقدام، در زمین حریف رویش کند. در این زمین طراحی شدة دشمن، حریف در تصمیم گیری و عملکرد دستخوش اختلال می شود و به نفع دشمن و در راستای اهداف او عمل می کند و همة این موارد، به دست حریف انجام شود بدون آنکه لزوماً شلیک گلوله یا لشگرکشی از سوی دشمن در میان باشد.

باید توجه داشته باشیم که جنگ شناختی را به جنگ روانی، جنگ روایت‌ها، جنگ اطلاعات، جنگ باورها و مواردی از این دست فروکاست ندهیم. همچنین باید توجه داشت انگاره، هستة سخت جنگ شناختی است.

پیچیدگی شناختی در جنگ شناختی آن است که کاربران بدون آنکه به ضریب نفوذ و مرجعیت شناختی دشمن و تهاجم شناختی آنها توجه داشته باشند گمان می کنند در میدان ادراکی، عاملیت تمام قد دارند و نه آزادی عمل شان مخدوش شده و نه خلاقیت آنها تَرَک برداشته است. در حالی که ذهن و ضمیری که متأثر از این میدان شده است ناخودآگاه، عاملیت برای دشمن دارد و پیاده نظام اوست؛ و این پیچیدگی در هستة سخت جنگ شناختی، یعنی انگاره، تشدید می شود. بنابرآنکه انگاره بسیار نهان است و اتاق فرمان تصمیم گیری ها و انتخاب ها در جنگ شناختی است و از بس نهان است کمتر در تور محاسبات ما قرار می گیرد.

انگاره در ساخت زبانی اش به صورت «الف یعنی ب» مطرح می شود؛ با این توضیح که در زیست روزمره برای بازنمایی واقعیت یا ساختن واقعیت از مفاهیم انتزاعی یا انضمامی و ملموس کمک می‌گیریم این مفاهیم گاهی در جای واقعیت می‌نشینند و با این کار آن واقعیت محو می‌شود و ما با این مفاهیم جانشین‌شده سروکار داریم؛ این «جانشین» زمام واکنش‌های هیجانی و شناختی ما را به‌دست می‌گیرد و انتخاب و انتصاب و هیجان و رفتارمان را جهت می‌دهد. در مواضعی، این «جانشین» به عنوان کلید میانبر فهم عمل می‌کند و آنچه را که نمی‌توانیم با مفاهیم بی‌شمار به مخاطب منتقل کنیم به راحتی و با قدرت تأثیر بالا انتقال می‌دهیم.

این «جانشین» از مخفیگاه خویش در ذهن مدیران، سازمان یا فرد به عین می‌آید تا تحول یا تغییری را برای کارمندان یا دیگران باورپذیر کند یا مقدمات یک سیاست‌گذاری جدید را فراهم کند یا روابط و قواعد پیچیده‌ای را ساده یا تفسیر کند یا مسأله‌ای را با آن حل کند یا مُعین است برای به خاطرسپاری یا تمرکز امور سرنوشت‌ساز یا خلق انگیزش کند یا ابزاری است برای متأثر ساختن دیگران یا مقدمات روابط بیناسازمانی یا بینافردی را فراهم کند یا بر مؤلفه‌های راهبردی چون هم‌سرنوشتی، پیش‌بینی‌پذیری، و بهره‌وری تأکید کند.

در مقابل، طیفی از این «جانشین» ها ویرانگرند و مقدمات انسداد و فروپاشی فرد و سازمان را رقم می‌زنند. به عنوان مثال، «جانشینی» با عنوان شطرنج، موضوعی با نام جنگ شناختی را محو می کند (=جنگ شناختی یعنی شطرنج) در اتمسفر این انگاره، کاربر در می یابد که دشمن در عرصه ذهن از طرق مختلف و با مهره های متفاوت به کیش و مات کردن شناختی یک ملت می پردازد. یا «جانشینی» با نام شبیخون فرهنگی، موضوع ترویج فرهنگ غربی را محو می کند و به جای آن می نشیند تا حساسیت بالای این ترویج را به مسئولان فرهنگی نشان دهد.

بسیاری از خشم‌ها و دشمنی‌ها و ستیزه‌ها به این «جانشین»، یعنی انگارة از فرد یا سازمان یا حاکمیت برمی‌گردد نه خود فرد یا سازمان یا حاکمیت؛ این «جانشین» ها همان انگاره ها هستند که در حالت ناهشیار قرار دارند و برای فهم و اصلاح و حذف و ویرایش آنها چاره ای جز التفات سیستمی بدانها و مقاومت شناختی در قبال آنها نداریم.

انگاره‌های مخرب در جنگ شناختی، اهدافی چون انسان‌زدایی، عقل زدایی، خم کردن حقیقت، تجزیه حقیقت، تقلیل حاکمیت به فرد یا گروه، سلامت زدایی، تمدن زدایی، و مظلوم نمایی را در دستور کار دارد. فرض کنید دشمن در جنگ شناختی به مدد بازوهای رسانه ای خویش، حریفش را فاقد عقل و سلامت و انسانیت و تمدن معرفی می کند و مخاطبانش را مستعد وضعیت شی انگاری حریف یا حیوان انگاری حریف یا دیوانه انگاری حریف می کند. در این حالت، حمله و حذف حریف امری طبیعی به نظر می رسد و جای جلاد و مظلوم عوض می شود. استوتر و ویلز در کتاب «در جنگ با استعاره: رسانه ها، تبلیغات و نژادپرستی در جنگ علیه تروریسم» به تفصیل از این دست مسائل سخن می گویند.

همان طور که انگاره، ریشه ناهشیار رفتار ماست و ادراک ما را مدیریت می کند، به نحوی، انگاره همان اتاق فرمان جنگ شناختی است. در شبکه های اجتماعی و رسانه، لشگری از انگاره ها خلق می‌شوند و در اذهان کاربر و سازمان کاشته می شود تا کاربر در هر جای جهان است مهره و سرباز دشمن شود. افزون برآن، در مواضعی، کلیپ ها، تصاویر، نمادها، فیلم ها، مستندها، سریال ها، و پیام های ساخته و پرداخته شدة دشمن، کاربران را در وضعیت انگاره های خاص قرار می‌دهند تا ناهشیارانه به سمت و سوی اهداف دشمن سوق یابیم.

در مقابل، جنگ شناختی باید ایستاد و مقاومت کرد و این مقاومت در برابر جنگ شناختی، مقاومتی شناختی است تا در پرتو خیره کنندة آن، ذهن و ضمیر کاربران و مخاطبان این جنگ را از انسداد ادراکی نجات دهیم و آزادی عمل، خلاقیت و عاملیت راستین را به آنها برگردانیم.

مقاومت‌شناختی با گرانیگاه انگاره را می‌توان در ده فرمان عملیاتی کرد. استاد قراملکی که پیشتاز در بحث انگاره هستند و مولف کتاب «مدیریت انگاره‌ها»، هفت فرمان را در مدیریت انگاره مطرح کرده اند و در این فقره وام دار ایشان هستم. نگارنده اما سه فرمانِ ویرایش، کاشت، و پرستاری را به فهرست استاد افزوده ام. هرچند کاشت انگاره هم به نحوی در آثار استاد به چشم می خورد.

فرمان نخست (چراغ قوه): در این فرمان ما با چراغ قوة درون نگری، مشاورخبره، مصاحبه و پرسشنامه به هنر دیدن انگاره ها در جنگ شناختی تجهیز می‌شویم و آنها را از ناهشیار به هشیاردرآوریم.

فرمان دوم (ذره بین): انگاره‌ها در جنگ شناختی هویت آشکاری ندارند. آن‌ها را باید با تحلیل مفهوم و پرسش از چیستی، تحلیل به ابعاد، تحلیل به اجزا و عناصر و پرسش از اوصاف بیشتر شناخت.

فرمان سوم (ترازو / سنجش): انگاره ها در جنگ شناختی پس از التفات، نیاز به سنجش دارند تا آگاهانه از آسیب های آن اجتناب کنیم.

فرمان چهارم (تور): برای اصلاح انگاره‌های به کار رفته در جنگ شناختی، نیازمند شناخت عوامل پیدایش آن‌ها از جمله عوامل روان‌شناختی، رسانه‌ای، ذهنی و زیست‌شناختی در ذهن هستیم.

فرمان پنجم (واکسن): در راستای ریشه دار نشدن انگاره های ویرانگر در جنگ شناختی نیاز به نسخه درمانی داریم اما برای پیشگیری از انگاره های مخرب در جنگ شناختی ما نیاز به واکسیناسیون شناختی داریم؛ واکسیناسیونی که با مهارت های متنوعی چون مهارت گفت و گو، مهارت تشخیص، مهارت نقادی، مهارت شوخی با انگاره، و مهارت پرسش محقق می شود.

فرمان ششم (درمان): در فقرة جنگ شناختی باید به روش و فنون درمان انگاره های مخرب آگاهی یابیم.

فرمان هفتم (ویرایش): در فرمان ششم ما با حذف عوامل پیدایش انگاره‌های مخرب در جنگ شناختی یا با حذف انگاره‌های مخرب به بهبود سازمان و پیشرفت کشور کمک می‌کنیم. اما در فرمان ویرایش، نه ما کار با عوامل انگاره داریم و نه درصدد حذف انگاره هستیم، بلکه با یک درمان سرپایی با نام ویرایش سروکار داریم. در این فرمان، با انگاره‌ای روبرو هستیم که با ویرایش ما جهت درستی پیدا می‌کند و آبادگر می‌شود یا حداقل، آسیبش از میان می‌رود. در این فرمان مشاور انگاره‌ای سازمان یا مشاور انگاره ای در سطح ملی با حذف دلالت‌های منفی انگاره یا با تفسیر آن در نظام انگاره‌ای یا با ترکیب آن با انگارة دیگر درصدد اصلاح برمی‌آید.

فرمان هشتم (بازانگاری): در بازانگاری نخست انگاره طراحی شده از سوی دشمن در جنگ شناختی حذف و مقدمات کاشتن انگاره جدید فراهم می شود.

فرمان نهم (کاشت): کاشت انگاره مرحلة ایجابی است و برخلاف بازانگاری هویت آسیب‌شناسانه ندارد، بلکه مستقل از آن است و سعی می‌کند تا از راهبردی‌ترین مؤلفه‌های سازمان و کشور، فارغ از آنکه اکنون انگاره‌ای در باب آن وجود دارد انگاره‌های قدرتمندی پیشنهاد دهد تا نه منفعلانه که فعالانه محور مقاومت شناختی علیه جنگ شناختی شود.

فرمان دهم (پرستاری): این فرمان نوعی مراقبت از بازانگاری و کاشت انگاره و واکسیناسیون و درمان است. تا پس از فرمان های یادشده، باید مراقبت کنیم که نهال جدید انگاره و اقدام های صورت گرفته در مدیریت انگاره، آفت‌زده نشود و به‌نحو ایجابی مکانیسم‌های تقویت و رشد انگارة کاشته شده را فراهم کنیم و راهکارهای ترویج و بازنشر این انگارة جدید را در سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی، مدیریت، و اقدام‌های سازمان و کشور فراهم و فعال کنیم و گسترش دهیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها