به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، آیین رونمایی از کتاب «شاعری در پرانتز» از سلسله نشستهای رواق تورق با حضور سیداحمد نادمی، زهیر توکلی، رضا حاجی آبادی (مدیر انتشارات هزاره ققنوس، ناشر کتاب) و حمیدرضا شکارسری (مولف کتاب شاعری در پرانتز)، چهارشنبه (۲۶ شهریورماه ۱۴۰۴) در سرای اهل قلم خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
توجه ناشران خارجی به اشعار کیارستمی
در ابتدای این آیین رضا حاجیآبادی به دلیل شکلگیری کتاب مورد بحث پرداخت و ادامه داد: دو سال پیش در نمایشگاه کتاب استانبول، من بهعنوان مهمان ویژه به ترکیه دعوت شدم. در آنجا ناشران متعددی حضور داشتند و با برخی از آنها معاشرت و گفتوگو کردم. از جمله ناشری هندی که اشعار و فیلمهای عباس کیارستمی را میشناخت و علاقه داشت مجموعهای از اشعار او را منتشر کند. او با اصرار از من خواست در این زمینه همکاری کنیم. پس از بازگشت، جستوجو کردم و متوجه شدم که مجموعهای از اشعار آقای کیارستمی در فضای مجازی منتشر شده است. در نهایت از آقای شکارسری درخواست کردیم تا این کتاب را به همراه نقد و تحلیل آماده کنند.
او با اشاره به اینکه انتشارات هزاره ققنوس سالهاست در مجامع بینالمللی حضور دارد و تلاش بر این است که کپیرایت رعایت شود، مطرح کرد: در همین مسیر، با ناشران خارجی صحبت کردیم. مطابق قوانین بینالمللی، اگر بخواهیم کتابی را در خارج از کشور منتشر کنیم، باید اجازه مولف یا ناشر اصلی را داشته باشیم. حتی اگر ناشر داخلی هم بخواهد کتاب را در اختیار ناشران خارجی قرار دهد، رعایت حق کپیرایت الزامی است. بنابراین تلاش ما بر این بود که همهچیز مطابق اصول و با احترام به حقوق پدیدآورنده پیش برود.
این ناشر در پایان سخنان خود گفت: در این میان، ناشری از هند ارتباطش را ادامه داد، اما برای جلد کتاب نمیتوانستیم تصویری مناسب پیدا کنیم. پس تصمیم گرفتیم از عکسهای شناختهشده کیارستمی بهره بگیریم. اما باز هم مسئله حقوق مؤلف و کپیرایت مطرح بود. با عکاس اصلی تماس گرفتیم تا اجازه استفاده از تصویر را بگیریم. این فرآیند حدود پنج تا شش ماه طول کشید و در نهایت راضی به این کار نشدند. با همکاری دوستان طراح و استفاده از ابزارهای هنری و کمک هوش مصنوعی، جلد نهایی آماده شد.
اشعار کیارستمی از نظر فنی برجسته نیست
سیداحمد نادمی در بخش دیگر این آیین با اشاره به اینکه ایران دیار شعر است و در فرهنگ جهانی، شکوه شعر فارسی همواره برجسته بوده است، اضافه کرد: ایران را در جهان بیش از هر چیز با شعر میشناسند؛ چه در دوران اقتدار سیاسی و چه در روزگاری که از آن بیبهره بودهایم، شعر همواره پرچمدار فرهنگ ایرانی بوده است. حضور دیوان حافظ در اکثر خانهها، علاقه اقوام گوناگون به شعر و هویتیابی ایرانیان با تکیه بر شاعران بزرگی چون فردوسی، سعدی، حافظ و مولانا نشان میدهد که شعر برای ایرانیان نه یک هنر، بلکه بخشی از زندگی است.
وی افزود: اگر هنرمند و نویسنده، هنری دیگر هم داشته باشد در اوقات فراغت به سمت شعر میرود و انگار شاعر بودن، نوعی تأیید بر هنرمندی آنهاست و احراز هویت فرهنگی ایجاد میکند. البته برخی هم سمت نقاشی رفتهاند؛ بسیاری از شاعران ما نقاش هم هستند، اما نمیتوانند در کسوت نقاشی خودشان را به اثبات برسانند.
نادمی، عباس کیارستمی را یکی از بزرگترین معرفان فرهنگ ایران معرفی کرد و ادامه داد: آنقدر که امروز کیارستمی در جهان شهره است، شاعران امروز و حتی شاعران گذشتهمان هم بهجز مولانا شناخته شده نیستند. اگر حافظ و مولانا نمایندگان فرهنگی ایران در جهان بودند، امروز کیارستمی نیز چنین جایگاهی دارد؛ چه در مقام فیلمساز و چه به عنوان شاعر. فیلمهایی چون خانه دوست کجاست یا آثار کوتاهش درباره فرش ایرانی، همگی نشاندهنده پیوند عمیق او با شعر و ادبیاتاند.
این پژوهشگر با اشاره به سفر کیارستمی به ژاپن عنوان کرد: این سینماگر مانند بسیاری از هنرمندان ما تحتتأثیر فرهنگ این کشور قرار گرفت. برای همین، قالب «هایکو» را پسندید تا شعرهایش را ارائه دهد. روحیهاش به هایکو نزدیک بود، اما از زیست و زبانش برمیآمد که نمیتواند هایکو به معنای ژاپنیاش بسراید. بنابراین به سهسطرینویسی رو آورد، بیآنکه گرفتار بحثهای فرمی شود. در عین حال، علاقهاش به شعر ژاپنی را پنهان نکرد.
وی شعرهای کیارستمی را بازتابی از علاقهاش به تصویر دانست و بیان کرد: این کارگردان با عکاسی، گرافیک و نقاشی آغاز کرد و همین نگاه تصویری در شعرهایش هم پیداست. اما پرسش این است که آیا جایگاه شعری او به اندازهای هست که جدی گرفته شود؟ اگر بخواهیم از منظر فنی به شعر نگاه کنیم، پاسخ منفی است. اگر کتابهای او با نام دیگری منتشر میشد، بعید بود ناشری آنها را چاپ کند چراکه شعر، مهارتی چون تسلط بر زبان و کار خلاقانه با واژهها را میطلبد.
او اضافه کرد: محمدرضا اصلانی را در نظر بگیرید. او هم شاعر است و هم فیلمساز. اما احترام او به زبان فارسی در شعرهایش آشکار است. حتی در فیلمهایش، مثل آتش سبز، توجه به زبان حیرتآور است. او بیانیه شعر حجم را امضا کرد و در همان زمان به عنوان شاعر شناخته میشد. در مقابل، کیارستمی در مقام شاعر چنین جایگاهی ندارد. با این حال، کتابهای او فروش رفتهاند. ما مسئلهای داریم به اسم «اختناق ابهت» و این امر گاهی آثار دیگران را خفه میکند. من شیفته سینمای کیارستمی هستم و هر فیلمش را بارها دیدهام، اما در شعر باید بیتعارف سخن گفت. بسیاری از بازیگران و چهرههای مشهور هم کتاب شعر چاپ کردهاند و فروش داشتهاند، در حالی که کتاب شاعران جدی خوانده نمیشود. این تأسفبرانگیز است.
این منتقد ادامه داد: شاعران پاسدار زباناند. فردوسی بزرگترین مرجع ما در حفظ هویت و زبان است. با همه اینها، کیارستمی در شعر هم با حسن نیت وارد شد. او به پیروی از شاملو دست به تقطیع زد و حتی از سعدی، حافظ و نیما گزیدههایی ارائه کرد. همه تلاشش این بود که بگوید به شعر ارادت دارد. همین صداقت است که او را برای ما محترم میسازد. ولی باید گفت کیارستمی پاسدار زبان فارسی به معنای سنتی کلمه نیست، اما با آثارش توجه عمومی را به شعر جلب کرده است. نقدهایی بر شعرش نوشته شده و این نشان میدهد که حتی اگر شعرش از نظر فنی برجسته نباشد، به سبب جایگاه هنریاش ارزش بررسی دارد.
او همچنین به دلیل خواندن کتاب «شاعری در پرانتز» اشاره کرد و گفت: انتخاب بررسی شعرهای کیارستمی به نظر من بهترین انتخاب بود. کیارستمی معیار خوبی است برای نگاه کردن به پدیده «سلبریتی شاعر». کسی که فیلمساز، عکاس و هنرمند بود، اما شعر هم نوشت. کیارستمی در این معنا یک «نمونه معیار» است؛ چون زندگیاش با هنر عجین بود و شعرهایش امتداد همان زیست هنری است، نه صرفاً یک ژست. «برد متن» کیارستمی بهمراتب بیشتر از بسیاری دیگر است. نام او امروز فقط نام یک سینماگر ایرانی نیست؛ او در سطح جهانی استاد مسلم سینما بهشمار میآید. در برخی کشورها، از جمله فرانسه، فیلمهای او را در مدارس و دانشگاههای سینمایی تدریس میکنند. این امتیازی است که حتی بسیاری از کارگردانان بزرگ منطقه به آن دست نیافتهاند. کیارستمی تصویری تازه به جهان سینما ارائه کرده است. اما او هرگز «سلبریتی» به معنای متعارف نبود. رفتار نمایشی نداشت. همیشه خودش را از خلال اثرش عرضه میکرد. از همینرو این کتاب باید خوانده شود؛ چون درباره هنرمندی سخن میگوید که هنر را زیسته و محصول زیست هنریاش را عرضه کرده است.
نادمی در پایان سخنان خود گفت: البته ما باید بپذیریم که شعر فارسی همیشه در تعامل با بیرون شکل گرفته است. غزل و قصیده و رباعی از سنت عربی الهام گرفتهاند. شعر نیمایی و آزاد و سپید هم تحت تأثیر غربیها بودهاند. مهم این است که ما این قالبها را در فرهنگ خود هضم کرده و هویتی مستقل ساختهایم. درست است که تبیین نظریِ شعر آزاد و سپید در ایران کامل نبوده و گاهی ناتمام مانده، اما تلاشهای بسیاری در این صد سال صورت گرفته است. از همان روزهای اول، کسانی کوشیدند توضیح دهند که «شعر آزاد» یعنی شعری بدون وزن و قافیه و «شعر سپید» وزنی درونی دارد. این تلاشها دستکم نشان میدهد که کار بیپشتوانه نبوده است.
سعی کردم با شخصیت شاعر کیارستمی روبهرو شوم
در بخش دیگر آیین رونمایی از کتاب «شاعری در پرانتز» حمیدرضا شکارسری مطرح کرد: اگر متن اصلی آقای کیارستمی را شعر فرض کنیم طبعاً پیرامتنیهایی کنار متن شعری او قرار میگیرد که بزرگتر است و هژمونی بیشتری دارد. یعنی وقتی متن شعر را کنار متن سینمایی، عکسها یا متن چیدمانهای آقای کیارستمی قرار میدهیم کاملاً روشن است که متنهای سینمایی بسیار وسیعتر، بزرگتر و تأثیرگذارترند. جایگاه شعر او در ادبیات ما چندان برجسته نیست، اما در سینما بسیار گسترده است و این وسعت، متن شعری را به حاشیه میبرد.
وی افزود: نکته دیگر همین فرامتنها و پیرامتنهاست که وقتی کنار شعر کیارستمی قرار میگیرند، نوعی هاله احترام یا هراس به وجود میآورند؛ اسمی که برنده چندین جایزه بینالمللی است و چنان اعتباری دارد که اجازه نمیدهد منتقد خیلی به آن نزدیک شود. این همان چیزی است که باعث میشود نگاه واقعنگرانه به او کم باشد یا اصلاً شکل نگیرد. وقتی آقای حاجیآبادی، پیشنهاد بررسی این شعرها را مطرح کرد، پیش از هر چیز به این فکر کردم که آیا من استحقاق این را دارم که به این چهره نزدیک شوم؟ چون همین فرامتنها بسیار هولانگیز بودند. اما وقتی شعرها را خواندم متوجه شدم شعرهای او ظرفیتی متفاوت با شخصیت سینماییاش دارند.
شکارسری ادامه داد: به همین خاطر بود که ایده «پرانتز» به ذهنم آمد. یعنی باید این شخصیت خاص را در پرانتز گذاشت و فقط به داخل آن نگاه کرد. تلاش کردیم کاری به قبل و بعد نداشته باشیم. قبل و بعد همان حواشی و فرامتنها هستند؛ اما داخل پرانتز، شعر است و شاعر. سعی کردم با شخصیت شاعر کیارستمی روبهرو شوم، فینفسه شاعری در حیثیت «کلمه»، نه در حیثیت «تصویر». چرا که بسیاری از منتقدان گفتهاند کیارستمی «شاعر سینما» است؛ صحنههایی که میسازد، گاه مانند متنهای بدون فعلاند؛ تصویر خالص.
این شاعر در پایان سخنانش با اشاره به اینکه هایکو میخواهد تنها یک لحظه را بدون تصرف در آن نشان دهد، گفت: تصویر هم همین است. وقتی شما تصویر را میبینید، نشانهای از حضور کسانی که پشت دوربین هستند، وجود ندارد، فقط تصویر ناب است. در هایکو، فعل نادر است؛ چون میخواهد به «تصویر ناب» نزدیک شود. اما چرا این کار در زبان و شاعری غیرحرفهای جلوه میکند؟ در این کتاب تلاش شد به همین پرسش برسیم. انگار کیارستمی قصد داشت چنین کند، اما غالب اوقات موفق نشده است. به همین دلیل گاهی به کلمات نزدیک میشود، گاهی به نثر ادبی، گاهی به جملات قصار و گاهی به شعر کوتاه. یعنی از هایکو، که اساساً ماهیت ایرانی ندارد به شعر کوتاه ایرانی با صور خیال نزدیک میشود. این پراکندگی نشان میدهد در مجموعهی شعرهای او نوعی اغتشاش و عدم ثبات و حتی عدم شناخت عمیق وجود دارد.
رابطه «شعریت و سینما» در کار کیارستمی محسوس است
در ادامه این نشست زهیر توکلی گفت: گاهی لازم است جامعه حرفهای ادبیات و شعر، کارت قرمز یا زردی به کسانی که از بیرون به حوزه این وارد میشوند، نشان دهد. کسانی که کتاب شعر چاپ میکنند یا نقد مینویسند، باید بدانند ادبیات «بیصاحب» نیست؛ همانطور که سینما یا موسیقی هم بیصاحب نیست. از این منظر، کار آقای شکارسری ارزشمند است.
وی افزود: کار نویسنده کتاب بسیار مهم است چراکه فارغ از نام بلند کیارستمی و با شجاعت و بیتعارف و صریح شعرهایش را نقد کرده است. معمولاً وقتی سلبریتیها کتاب شعر منتشر میکنند، بهخاطر نامشان فروش میرود و کسی جسارت نقد جدی ندارد. اما آقای شکارسری نشان داد که میشود از اعتبار بزرگ سینمایی عبور کرد و شعر را در مقام خودش نقد کرد. کیارستمی ذاتاً هنرمند بود؛ هنرمندی که در یک مدیوم جا نمیگرفت. او بهعنوان فیلمساز شناخته شد، اما در حوزههای دیگر هم اثرگذار بود. مثلاً تیتراژهایی را ساخت که در زمان خودشان اتفاقی خارقالعاده بودند. او عکاس عجیبی بود، تجربهگرا و همیشه در حال آزمودن مرزهای تازه. حتی در مستندی که دربارهاش ساخته شد، جایگاهها عوض شدند: قرار بود او موضوع فیلم باشد، اما با رفتارش کاری کرد که خودِ مستندساز تبدیل به سوژه شود. این همان خصلت کیارستمی بود؛ در لحظه تصمیم میگرفت و جریان را تغییر میداد. بسیاری از فیلمهایش همین ویژگی را دارند.
این شاعر با بیان اینکه رابطه «شعریت و سینما» در کار کیارستمی محسوس است، مطرح کرد: پرسش این است: آیا عباس کیارستمی سزاوار چنین نقد یا «تنبیهی» هست؟ من معتقدم کیارستمی سزاوار چنین تنبیهی نیست. اگر نقدی لازم باشد، باید بسیار شدیدتر متوجه سلبریتیهایی شود که صرفاً به اعتبار نام خود وارد شعر میشوند. اما کیارستمی در عوالم خودش بود. شعرهای او حاصل لحظههای شخصیاش است، نه ادعای تسلط بر زبان.
وی زبان شعرهای کیارستمی را ساده، روان و بیغلط دانست و گفت: خودش هیچوقت ادعا نکرده که استاد زبان فارسی است. تفاوتش با کسانی مثل شاملو همین است؛ شاملو با ادعا وارد شد و باید پاسخگوی آن ادعا میبود. اما کیارستمی چنین داعیهای نداشت. شعرهای او بیشتر ثبت لحظهها هستند؛ لحظههایی که هرچه به پایان عمر نزدیکتر شد، رنگ و بوی عرفانی بیشتری گرفتند. مقصودم از عرفان، عرفان اسلامی نیست، بلکه عرفان جهانشمول است؛ همان زیستن در لحظه، سکوت، بیکرانگی و رها بودن از علتجویی.
توکلی اضافه کرد: اگر نام «شعر» بر آثار او گذاشته شده، تقصیر خودش نیست. تقصیر فضای بیدر و دروازه شعر آزاد در این چند دهه است. وقتی وزن و قافیه کنار رفت، بسیاری هر متن آزاد را شعر نامیدند، بیآنکه منطق شعری خود را توضیح دهند. چون در شعر آزاد، قواعد کلاسیک وجود ندارد، بسیار مهم است که شاعر منطق شعریاش را مشخص کند. به همین دلیل، معتقدم آقای شکارسری در برخی موارد کمی مکانیکی با شعرهای او برخورد کردهاند. چرا که در برخی متنها، قابلیت تفسیر عرفانی وجود دارد. به همین دلیل، برخی از شعرهایی که آقای شکارسری ساده دانستند، اگر در کلیت کارهای کیارستمی دیده شوند، اهمیت و معنای خاصی پیدا میکنند.
این شاعر و منتقد ادبی در پایان گفت: این کتاب فقط نقد کیارستمی نیست؛ بلکه یک متن آموزشی هم هست. هرکسی که بخواهد با شعر کوتاه فارسی آشنا شود، میتواند از این کتاب استفاده کند. نویسنده در کتاب، هایکو را دقیق تعریف کرده است؛ نمونههایی از شعرهای کیارستمی را که هایکو هست یا نیست را بررسی کرده و توضیح داده «کاریکلماتور» چیست. همینطور به پدیده «کلمات قصار» پرداخته و نشان داده که این اشتباه گرفتن جملات قصار با شعر کوتاه چه آسیبی به شعر امروز زده است. از این نظر کتاب بسیار مغتنم است، چون علاوه بر نقد، مباحث آموزشی جدی هم مطرح میکند.
نظر شما