پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۷
نگاهی به نمایش «جک نارن»/ غم‌انگیز خنده‌دار

«جک نارن» با محوریت دیالوگ‌های مدام میان فرمانده سابق ارتش هلند به نام برینکر و سرجوخه بروان، سعی در آشنایی زدایی از یکسری مفاهیمی دارد که تا پیش از این، نگاه تردیدآمیزی نسبت به آنها وجود نداشت.

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) _ رویا سلیمی: نمایش عروسکی یکی از گونه‌هایی است که در ایران بیشتر به عنوان اجرایی برای گروه سنی کودک و نوجوان شناخته می‌شود. روایت و اجرا توسط عروسک‌هایی صورت می گیرد که گویی با دنیای کودکان بیشتر انطباق دارد.

اما نمایش عروسکی یکی از گونه‌های موثر در روایت نمایشی است که در دنیا مختص به گروه سنی خاصی نیست. ظرفیت‌های بالایی برای اجرا و روایت دارد که بعضاً در برخی نمایش‌های دیگر این ظرفیت‌ها وجود ندارد.

قیس یساقی با نمایش «مثلث» و سپس «جک نارن» این گونه نمایشی را برای مخاطب بزرگسال اجرا می‌کند. ایده‌های نمایشی کوچک و موثری که در بدن عروسک‌ها نمود بیشتری دارد و خلاقیت و تغییر مدام میزانسن، تماشای آن را لذت‌بخش می‌کند.

«جک نارن» با محوریت دیالوگ‌های مدام میان فرمانده سابق ارتش هلند به نام برینکر و سرجوخه بروان، سعی در آشنایی زدایی از یکسری مفاهیمی دارد که تا پیش از این، نگاه تردیدآمیزی نسبت به آنها وجود نداشت. اما گرفتاری فرمانده برینکر در رویاها و اوهام خویش، راهی را برای دیالکتیک مجدد مفاهیم انتزاعی بزرگ باز می‌کند.
سرجوخه براون با واقع‌بینی و نشان دادن روی دیگر این مفاهیم، موقعیت دیالکتیکی را با او شکل می‌دهد و در نهایت آنچه به نمایش در می‌آید، آشنایی زدایی از یکسری مفاهیمی است که فرمانده به شکل نا به جا در موقعیتی نادرست انها را نسخه‌ای برای تمام راه‌حل‌ها پیشنهاد داده بود.
در حالیکه هر موقعیتی در شرایط جنگی، راه حل و نسخه مختص به خود را داشت و نمی تواند با رویاپردازی‌های ذهنی، واقعیت زندگی و مبارزه رو در رو با دشمن را پیروزمندانه شکست داد.
دو ایده کلی در نمایش اساس نگرش دوباره به برخی باورهای قدیمی و ذهنی شده را شکل می دهد که هر کدام از آنها جهان معلق در ذهن فرمانده را به تصویر می‌کشد که در نهایت به نابودی ارتش هلند در جنگ با فرانسه منجر می‌شود.
اولین ایده که نام نمایش نیز از آن الهام گرفته، نوع مبارزه فرمانده با ورود ارتش فرانسه به مقر فرماندهی کل ارتش است. او به گفته خود نارنجکی اختراع کرده که با ضربه‌ای ناگهانی ضامنش به کار می‌افتد و عمل می کند.
کلمه نارنجک در نمایش به «جک نارن» تغییر شکل می‌دهد. همان ذهنیت مخدوش و مشوشی که از دل رویا و خیالات بیرون می‌آید، رقم می‌خورد. به هم زدن ترکیب جک نارن و تغییر کلمه‌ای دیگر، درواقع همان آشنایی زدایی از مفهومی هیمشگی است که مخاطب در نگاه نخست با آن، خود را بیگانه با مفهوم یافته و تصور نوعی سلاح جدید برای مبارزه با دشمن به ذهنش متبادر می‌شود. در حالیکه جک نارن ادعایی، همان نارنجکی است که تغییر نام داده و اتفاقاً این تغییر نام، در نوع کارایی آن نیز موثر می‌افتد.
در واقع عمل نکردن نارنجک در لحظه حادثه، همان عمل نکردن ایده‌هایی قدیمی و نادرست است که از فرمول همیشگی پیروی کرده و نگاه انتزاعی به کلیت موفقیت‌آمیز آن، سرنوشت شخصیت‌ها را به کلی تغییر می‌دهد.
نوع دیالوگ و برخورد فرمانده و سرجوخه با مسائل، اثر را به رمان «دن کیشوت» شبیه می کند. در رمان سروانتس نیز وقتی شوالیه‌ای خود خوانده درگیر تخیلات با خدمتکارش شروع به سفری پر ماجرا می‌کند، تقابل و تضاد میان واقعیت عینی و تصورات انتزاعی شوالیه، ذات اثر را می‌سازد.
ارتباط و درگیری میان تخیل و واقعیت، هر آن چیزی است که در نهایت سرنوشت شخصیت‌ها را مشخص می‌کند و این تقابل بر مدار طنز و مطایبه، مسیر روایت را پیش می‌برد.
دومین آشنایی زدایی و تفکیک میان واقعیت و خیال، نمایش شکل دیگری از فعل پترس فداکار در سرنوشت کشوری است که راه خود را با غرق شدن در سیلاب سدهای مرزی پیدا می کند.
در نقشه‌ای که سرجوخه برای مقابله با افسران فرانسوی طراحی کرده، انهدام سدها و غرق شدن دشمن در آب‌های مرزی، راه نجات کشور از هجوم دشمن طراحی می‌شود. اما در شب حادثه، اقدام فداکارانه پسری نوجوان، درواقع روی دیگری دارد. اقدام فداکارانه در اینجا اقدامی مخرب و در حقیقت ضد مبارزه با دشمن تلقی می‌شود.

دو روی سکه پترس فداکار یا خائن در نوع موقعیت‌هایی است که می‌تواند تعریف و نتیجه کاملاً متفاوتی داشته باشد. در اینجا پترس نه تنها فداکار نیست، بلکه عامل اصلی سقوط کشور هلند و پیروزی فرانسه در این نبرد سرنوشت‌ساز محسوب می‌شود.

در واقع راه همیشگی برای فداکاری و خدمت به کشور، همیشه یک نسخه واحد نداشته و بنا به شرایط و موقعیت فعلی، می تواند حتی به ضد خود تبدیل شود.

«جک نارن» با جا به جایی برخی مفاهیم کهنه و تغییر موقعیت، سعی در ارائه نگاهی دیگر به برخی باورهای ذهنی که همیشه درست به نظر نمی‌آید، دارد.

باورهایی که در شرایط و موقعیت‌های مختلف وجوه متمایز و متضادی پیدا کرده و در این میان آنچه بیش از هر چیز می تواند سرنوشت‌ساز باشد، همان واقع‌گرایی و ایستادن بر مدار منطق عینی حوادث است. منطقی که از اوهام و تخیلات نشات نگرفته و نارنجک را جک نارن معرفی نکند.

روایت و لحن طنزآمیز نمایش، در کنار تنوع عروسک‌هایی که در دو شخصیت خلاصه شده‌اند، ریتم نمایش را در طول اجرا حفظ کرده و علی‌رغم سرنوشت تلخ دو مبارز، طنزهای موقعیت و کلامی را در بیشتر لحظه‌های نمایش حفظ کند.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محمد ابراهیمی US ۲۳:۳۹ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۷
    بسیار زیبا وروان ودقیق کارشناسی شده بود

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها