یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
شخصیت قرن

مروری بر کتاب «آینشتاین» اثر تامس ریکمن؛

شخصیت قرن

فلسفه آینشتاینی حقیقتاً وجود دارد

فیزیک و تاریخ فیزیک بیشتر از هر چیز دیگری در مرکز توجه کتاب قرار گرفته‌اند. تلاش شده است محتوای کتاب به نحوی عرضه شود که برای خواننده غیرمتخصص قابل فهم باشد. همچنین، تلاش شده که کتاب نسبت به نوآوری‌ها و مداخله‌های آینشتاین به نحو معقولی جامع باشد.

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا سیاوش پارسامنش- آلبرت آینشتاین تاثیرگذارترین فیزیکدان قرن بیستم بود. اما اینکه مسائل فلسفی بنیادین، همچون شکل‌گیری مفاهیم، نقش معرفت‌شناسی در تکوین و تبیین سرشت نظریه‌های فیزیکی و منازعه میان پوزیتیویسم (اثبات‌گرایی) و واقع‌گرایی نقشی اساسی در اندیشه کلی او ایفا می‌کردند، مطلبی است که چندان شناخته شده نیست.

کتاب «آینشتاین» تالیف تامس ریکمن، در سال ۲۰۱۷ منتشر شد. تامس ریکمن، استاد فلسفه در دانشگاه استنفورد، نشان می‌دهد که آینشتاین از همان آغاز زندگی حرفه‌ای خویش به دنبال آن بود تا با فرض گرفتن اصول فیزیکی مشخص به عنوان جاپاهای محکم، نظریه فیزیکی را پیش ببرد. در آن زمان معلوم شده بود که ستون‌های دوگانه فیزیک کلاسیک، یعنی مکانیک نیوتنی و الکترومغناطیس ماکسول، اعتبار محدودی دارند. همین فلسفه بود که بزرگ‌ترین موفقیتش، نظریه نسبیت عام، را رقم زد و همچنین بزرگترین ناکامی‌اش را، یعنی نوعی بی‌میلی به پذیرش مکانیک کوانتومی.

شخصیت قرن

این کتاب نشان می‌دهد که فلسفه آینشتاین زاییده اشتیاقی مادام‌العمر برای بازنمایی نظریه وحدت‌یافته‌ای بود که دربرگیرنده تمامی پدیدارهای فیزیکی باشد، همچنین به این می‌پردازد که نظریه‌های نسبیت او و انتقاداتش از نظریه کوانتوم چگونه مسیر فلسفه علم در قرن بیستم را شکل دادند. ترجمه فارسی این کتاب با ترجمه ابوتراب یغمایی از سوی نشر نو منتشر شده است.

کتاب در سه فصل «نظریه کوانتوم»، «نسبیت» و «هندسه و فلسفه» تنظیم شده است. آلبرت آینشتاین فیزیکدان نظری بود، نه فیلسوف به معنای متداول. تنها سهم و اثربخشی آیزاک نیوتن در آغاز عصر مدرن با سهم و اثربخشی وی در نظریه فیزیکی برابری می‌کند، البته اگر توان برابری داشته باشد. سلسله‌ای پیاپی از مقالات، که با فاصله فقط چند ماه یکی پس از دیگری در سال استثنایی ۱۹۰۵ منتشر شدند، توجه مشهورترین فیزیکدانان اروپا را به آینشتاین جلب کرد. زمانی که وی کارمند گمنام و تمام‌وقت ثبت اختراع در برن سویس بود، انتشار تنها یکی از آن سه مقاله برای ثبت در سالنامه فیزیک قرن بیستم کفایت می‌کرد. مشهورترین آنها مقاله‌ای بود که خطوط اصلی نظریه نسبیت خاص را ترسیم می‌کرد.

این مقاله نشان می‌داد که برای حل ناسازگاری شناخته شده میان نظریه الکترومغناطیس ماکسول و مکانیک کلاسیک می‌بایست مکانیک نیوتنی را اصلاح کرد. اما خود آینشتاین به مقاله‌ای التفات داشت که فرضیه کوانتومی بودن نور را بیان می‌کرد. وی از میان آن سه مقاله تنها این یکی را «واقعا انقلابی» می‌دانست. مقاله فوق برای اولین بار استدلال می‌کرد که کوانتوم انرژی پلانک هویتی فیزیکی است و مقاله سوم که خطوط اصلی نظریه حرکت براونی را ترسیم می‌کرد پس از تنها چند سال به آزمایش‌هایی انجامید که نتیجه‌شان چیزی نبود جز پذیرش همگانی واقعیت اتم‌ها.

اما بزرگترین دستاورد وی نه در سال ۱۹۰۵ که در سال ۱۹۱۵ رقم خورد و آن هم با نظریه نسبیتی گرانش یا نظریه «نسبیت عام». این نظریه در میانه جنگ جهانی اول و پس از هشت سال جهد و تقلا کامل شد. آینشتاین در سال ۱۹۱۷ این نظریه را در مورد کل عالم به کار بست و از طریق آن کیهان‌شناسی نسبیتی مدرن را بنا نهاد. از آن پس، نسبیت عام به مثابه نظریه‌ای فهمیده می‌شود که آخرین بقایای ساختار پس‌زمینه‌ای ثابت را از آموزه‌های فیزیکی فضا و زمان بیرون رانده است.

از میان سه نظریه اصلی در فیزیک بنیادی معاصر، نظریه‌های نسبیت خاص و عام حکم دو ستون را دارند. نقش این نظریه‌ها از نظریه ذرات بنیادی، یعنی جایی که نسبیت خاص مهم و از گرانش چشم‌پوشی می‌شود، شروع و تا کیهان‌شناسی تورمی و آغاز و انجام عالم ادامه می‌یابد. حتی ناکامی‌های آینشتاین هم تماشایی‌اند. نظریه کوانتوم‌های نور و تمایل وی به نظریه موجی-ذره‌ای و دووجهی از نور در سال ۱۹۰۹ عملاً صحنه را برای انقلاب دیگر فیزیک قرن بیستم، یعنی نظریه کوانتوم ناموجبیتی که هرگز آن را نپذیرفت، آماده ساخت. پس از فرارسیدن مکانیک کوانتومی در سال‌های ۱۹۲۵ و ۱۹۲۶، آینشتاین نسبت به آن شکاک باقی ماند، اما توجه مردم را به پدیدارهایی (که مهم‌ترینشان «درهم‌تنیدگی» بود) معطوف ساخت که تقریباً همه پایه‌گذاران مکانیک کوانتومی یا آنها را به مثابه «پارادوکس‌های» ناقص صورت‌بندی شده از زمین بازی بیرون می‌راندند یا چشمشان را به روی آنها می‌بستند.

آینشتاین بیش از هر دانشمند دیگری پایه فهم کنونی از طبیعت و در واقع عالم را بنا نهاد. هنگامی که مجله تایم (در ۲۶ دسامبر ۱۹۹۹) وی را «شخصیت قرن» نامید هیچ‌کس شگفت‌زده نشد، زیرا لیاقتش را داشت.

آینشتاین به چه معنا فیلسوف خوانده می‌شود؟ مطابق نظر آبراهام پیس، فیزیکدن ذراتی که تنها زندگی‌نامه علمی درخور آینشتاین را نوشته است، «فیلسوف خواندن آینشتاین به همان اندازه اطلاع‌بخش است که موسیقیدان نامیدنش.» شاید این ادعا تند و زننده به نظر آید، اما تا حدود زیادی صحیح است. آینشتاین حداکثر «فیلسوف-دانشمند» بود (یعنی همان عنوان فرعی مجلد شیلپ ۱۹۴۹).

شخصیت قرن
تامس ریکمن

فیلسوف پنداشتن آینشتاین حتی به معنای ضعیف «فیلسوف-دانشمند» بیانگر آن است که فلسفه آینشتاینی حقیقتاً وجود دارد. آیا روایتی جامع وجود دارد که تمامی یا اکثر جوانب منش فلسفی پراکنده در نوشته‌های وی را پوشش دهد؟ دردسر بزرگی که وجود دارد این است که بسیاری از اشارات فلسفی آینشتاین ماهیتی عمدتاً پراکنده دارند که گاه و بیگاه شکل گرفته‌اند. تلاش برای یافتن سازگاری در اشارات وی هرگونه وصفی منسجم از فلسفه آینشتاین را با چالش مواجه می‌سازد. علی‌رغم این موضوع، توجه گزینشی به نکاتی معین یا دوره‌هایی متفاوت از سیره آینشتاین باعث شده تلاش شود تا وی همچون طلایه‌دار فلسفه‌ای خاص پنداشته شود. فلاسفه تجربه‌گرای منطقی از اشارات متعدد وی تا پیش از ۱۹۲۵ الهام گرفتند. البته نه بیشتر از آنچه در پوزیتیویسم رایج در کتاب‌های درسی گفته می‌شود. اما هیچ نوع پوزیتیویسمی نمی‌تواند عبارات مهم بعدی وی را بربتابد. عبارات مذکور بیانگر ایمان به نظرپردازی ریاضی یا «سادگی منطقی» به مثابه روشی هستند که قادر است ژرف‌ترین نظرپردازی اسرار طبیعت را آشکار سازد.

فلسفه اصول

مورخان فیزیک اشاره کرده‌اند که دستاوردها و تلاش‌های آینشتاین در نظریه فیزیکی سرشتی متمایز دارند. این تلاش‌ها و دستاوردها کاوش فردی را فاش می‌سازند که فیلسوفی طبیعی بود، فردی که باور داشت فهم واقعی از واقعیت فیزیکی تنها در صورتی شدنی است که از منظر مبانی نظری و وحدت‌یافته فیزیک حاصل شده باشد. آینشتاین در طی پنجاه سال از حیات خود به عنوان فیزیکدان در پی این مبانی بود.

این تصور که احتمالاً مبنای وحدت‌یافته‌ای برای همه فیزیک وجود دارد در قرن هفدهم و از دکارت آغاز شد. به نظر وی، امتداد خصلت اصلی ماده است، حرکت تنها از تماس نتیجه می‌شود و تبیین فیزیکی ضرورتاً علّی است. اما مکانیک کلاسیک، که عمدتاً با کارهای نیوتن شکل گرفت، با معرفی مفهوم نیرو از مدل دکارتی جدا شد. این برنامه برای بیش از دو قرن کل نظریه فیزیکی را کفایت می‌کرد. همه پدیدارهای فیزیکی از طریق مفاهیم فضا و زمان و نقطه مادی و نیرو بازنمایی می‌شدند.

شخصیت قرن

نظریه‌های اصولی در برابر نظریه‌های ساختی

در پاسخ به سوالی که سردبیر تایمز لندن در آخر نوامبر ۱۹۱۹ از آینشتاین می‌پرسد، آینشتاین که ناگهان مشهور شده بود شرحی مختصر از نسبیت را به آلمانی نوشته برای خبرنگار تایمز در برلین ارسال می‌کند. آینشتاین در یادداشت مذکور، منتشر در ۲۸ نوامبر با عنوان «آینشتاین از نظریه‌اش می‌گوید» بیان می‌کند که نظریه نسبیت بنایی دو طبقه است. طبقه اول نسبیت خاص است که نسبیت عام یعنی طبقه دوم را سرپا نگاه داشته است. آینشتاین اشاره می‌کند که هر دو نظریه نوع خاصی نظریه فیزیکی، با عنوان «نظریه‌های اصولی یا اصل-محور» هستند. آینشتاین اظهار می‌دارد که «نظریه‌های اصولی» جنسی متفاوت از جنس اکثر نظریه‌های فیزیکی بنیادی دارند که ماهیتاً «ساختی» هستند.

نظریه‌های ساختی «تلاش می‌کنند با به کارگیری عناصری از آرایش‌های صوری نسبتاً ساده تصویری از پدیدارهای پیچیده‌تر بسازند. این نوع نظریه‌ها، از چنین آرایش‌هایی آغاز می‌شوند». طبعاً، «ساختن» فرایندی ترکیبی است، به این معنا که «عناصری از آرایش‌های صوری نسبتاً ساده» هستند که «پدیدارهای پیچیده‌تر» را می‌سازند. پس چنین پنداشته می‌شود که این نوع پدیدارها از فرایندهای پایه‌ای که توانایی تولید یا به وجود آوردنشان را دارند ساخته می‌شوند. عبارت «آرایش‌های صوری نسبتاً ساده» بیانگر آن است که عناصر سازنده می‌توانند طیف وسیعی از فرایندهای پایه‌ای زیربنایی را پذیرا باشند، البته تا وقتی که آنها و رفتارشان در فرضیه، ضمن فهم‌پذیری، از منظر ریاضی نیز کنترل‌پذیر باشد.

میان آنچه اینجا به عنوان فلسفه آینشتاین فهمیده می‌شود و دستاوردها و تلاش‌های وی درباره نظریه فیزیکی ارتباط وثیقی وجود دارد. از همین رو، صورت این کتاب بسیار متفاوت است از کتابی که انتظار می‌رود درباره فیلسوفی خاص باشد. فیزیک و تاریخ فیزیک بیشتر از هر چیز دیگری در مرکز توجه کتاب قرار گرفته‌اند. تلاش شده است محتوای کتاب به نحوی عرضه شود که برای خواننده غیرمتخصص قابل فهم باشد. همچنین، تلاش شده که کتاب نسبت به نوآوری‌ها و مداخله‌های آینشتاین به نحو معقولی جامع باشد. البته مقدار کمی ریاضیات عالی استفاده شده اما این استفاده تنها برای ایضاح مطلب آمده است.

کتاب «آینشتاین» تالیف تامس ریکمن و ترجمه ابوتراب یغمایی با ۵۴۹ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه از سوی نشر نو منتشر شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها