به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، اخیراً رمان «صحرا همه درد انتظار بود» به قلم محمدهاشم اکبریانی از سوی نشر خزه به بازار آمده است. عنوان رمان برگرفته از شعر «منتظر» در مجموعه شعر «وادیهای شور» از احمد جلیلی است: «ایستگاه همه درد انتظار بود / و انفجار شادی را / در چراغ روشن قطار / و نالههای واپسین و خسته آن / پنهان داشت…»
در نوشته پشت جلد رمان میخوانیم: «مردی که چهار سر دارد، منتظر چه میتواند باشد؟ یک سایه برای رسیدن به کدام آرزو به انتظار مینشیند؟ و همینطور یک عاشق، یک توپ، یک خبر، یک سلول زندان، یک جاده، یک جادوگر… در انتظار چه میتوانند باشند؟
رمان صحرا همه درد انتظار بود داستان همین انتظارهاست، داستان رنج و عذابی که انتظار به منتظر تحمیل میکند، داستان محوشدن منتظر در آنچه آرزویش را دارد، داستان آنهایی که منتظرند اما نمیدانند منتظر چه و داستان رهایی از تنهایی که وجود یک منتظر را در خود فشرده است...
شخصیتهای این داستان بیآنکه همدیگر را بشناسند در مکانی سرپوشیده که سه دیوار دارد و یک سویش صحرایی است بیانتها گردآمدهاند و آنکه انتظارشان را برآورده میسازد همان صحراست. مواجهه شخصیتهای منتظر داستان با صحرا و با یکدیگر شالوده اصلی رمان را میسازد.
صحرا همه درد انتظار بود روایتی است از انسان امروز، موجوداتی اسیر انتظار که زندگیشان در حلقه همان آرزو گرفتار است. محمدهاشم اکبریانی در این رمان جهانی میسازد که در آن هر شخصیت آینهای است از ترسها، امیدها و تنهاییهای بیپایان ما.»
در بخشی از رمان میخوانیم: «یک روز از دفن توپ گذشت. حال ساکنان خوب بود و آرامش کموبیش به دلها و ذهنها برگشته بود. جاده از تشکیل هرچه سریعتر دادگاه گفت. درحالی که معلوم نبود قاضی کدام یک از ساکنان خواهد شد سلول با شنیدن پیشنهاد جاده سراغ تکتک ساکنان رفت و سعی کرد آنها را راضی به صدور حکم حبس برای خر کند. بحث و گفتوگو برای سازمان دادن به تشکیلات دادگاه و تعیین اعضای آن آغاز شد. کینه و سرنوشت هم به دیگران پیوسته بودند…»
نشر خزه اخیراً این کتاب را در ۱۳۶ صفحه و با قیمت ۱۸۰ هزار تومان عرضه کرده است.
نظر شما