یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۱
از مکتب‌خانه تا شورای نگهبان؛ مسیر پر فراز و نشیب یک روحانی

کتاب «من ربانی شیرازی هستم» تالیف فاطمه رحیمی، روایتی جامع و خواندنی از زندگی، مبارزات و فعالیت‌های علمی، سیاسی و اجتماعی آیت‌الله عبدالرحیم ربانی شیرازی است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «من ربانی شیرازی هستم» تالیف فاطمه رحیمی، روایتی جامع و خواندنی از زندگی، مبارزات و فعالیت‌های علمی، سیاسی و اجتماعی آیت‌الله عبدالرحیم ربانی شیرازی است. این اثر با تمرکز بر نقاط عطف زندگی این روحانی برجسته، تصویری روشن از شخصیتی ارائه می‌دهد که همواره در خط مقدم مبارزه برای عدالت، دفاع از ارزش‌های اسلامی و ترویج آموزه‌های دینی قرار داشت.

عبدالرحیم ربانی شیرازی در سال ۱۳۰۱ در شهر شیراز متولد شد و از همان کودکی در خانواده‌ای مذهبی پرورش یافت. تحصیلات ابتدایی خود را در مکتب‌خانه‌های سنتی آغاز کرد و به سرعت جذب علوم دینی شد. او از محضر استادان بزرگی مانند سید حسین بروجردی و علامه طباطبایی بهره‌مند گردید و در رشته‌های فقه، اصول و فلسفه به درجات عالی رسید. علاوه بر فعالیت‌های علمی، ربانی شیرازی نقش فعالی در جریان‌های انقلابی و سیاسی ایفا کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در مناصبی چون نمایندگی ولی‌فقیه در مناطق مختلف و عضویت در شورای نگهبان به خدمت مشغول شد.

کتاب «من ربانی شیرازی هستم» در بخش‌های متنوعی به بررسی زندگی و کارنامه این روحانی پرداخته که شامل موارد زیر است؛ دوران کودکی و تحصیل: در این فصل، نویسنده به تلاش‌های ابتدایی عبدالرحیم ربانی برای کسب دانش و آشنایی او با بزرگان حوزه علمیه می‌پردازد.

مبارزات انقلابی: بخش مهمی از کتاب به فعالیت‌های او در مبارزه با رژیم پهلوی و نقش برجسته‌اش در پیروزی انقلاب اسلامی اختصاص یافته است.

خدمات پس از انقلاب: در این قسمت، خدمات و مسئولیت‌های او در مناصبی همچون نمایندگی ولی‌فقیه و عضویت در مجلس خبرگان مورد بررسی قرار گرفته است.

حادثه ترور و شهادت: یکی از بخش‌های تأثیرگذار کتاب، به شرح جزئیات ترور و شهادت آیت‌الله ربانی شیرازی و تأثیرات آن بر جامعه و جریان‌های سیاسی اختصاص دارد.

برشی از کتاب:

«همه چیز عیان بود. در محافل و مجالس دولتی و حکومتی همه می دانستند آنچه اتفاق افتاده نه یک تصادف ساده که یک صحنه ترور تمام عیار بود «زمانی که این اتفاق (ترور) و آن صحنه سازی واقع شد توی شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بودم در شورای مرکزی مطرح شد که این کار گروه مهدی هاشمی است و… همین جا بسته شد. یعنی برای همه اعضای شورای مرکزی جمهوری اسلامی قطعی بود که ایشان شهید شده است. ولی در آن زمان یا اعترافی نبود که صلاح ندانستند قضیه را علنی کنند یا اینکه دهان به دهان می‌گشت تا اینکه وقتی در سال ۶۵ دستگیر شدند در آنجا به صورت مبهم یک چیزهایی را بعضی از اعضایشان گفتند. ولی ظاهراً یکی از اعضای گروه فرقان به صراحت گفته که کار گروه ما بوده است.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها