بهگزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – رضا دستجردی: «جامعهشناسانه اندیشیدن» آخرین اثر زیگمونت باومن نظریهپرداز و جامعهشناس برجسته لهستانیالاصل و تیم می است که با ترجمه فرهنگ ارشاد بههمت نشر نی منتشر شده است. مولفین در این اثر میکوشند مسائل اجتماعی را در چارچوب آخرین تحولات مفهومی آن بحث کنند. اینگونه است که جهانیشدن، تغییرات اقلیمی، تابآوری و دگرگونیهای ناشی از پیشرفتهای پرشتاب فناوریهای نوین در کنار مسائل و مفاهیم کلاسیک جامعهشناختی مانند نابرابری، عدالت اجتماعی و در برگیری نشانده میشوند تا منظومه جدیدی پی افکنده شود. کتاب مسیری بدیع و جذاب در تأمل بر این مسائل و تحولات پیچیده آنها میگشاید. نیز، همانگونه که نویسندگان اشاره میکنند جامعهشناسانه اندیشیدن ما را در فهم یکدیگر و خودمان یاری میدهد و تبیینهای ارزشمندی درباره پویاییهای جوامع و مناسبات اجتماعی فراهم میآورد.
زیگمونت باومن همواره بهعنوان یکی از چهرههای جریانساز در اندیشه اجتماعی شناخته میشود. او با نقد بنیادین بر مدرنیته و تأکید بر مفهوم «مدرنیته سیال» توانست تصویری تازه از جهان معاصر و چالشهای آن ارائه دهد. کتاب «جامعهشناسانه اندیشیدن» یکی از مهمترین آثار اوست که نخستینبار در سال ۱۹۹۰ منتشر شد و بعدها با همکاری «تیم می» در ویراستهای دوم (۲۰۰۱) و سوم (۲۰۱۹) بازنگری و تکمیل گردید.

ترجمه فارسی این اثر از ویراست سوم انجام شده که پس از درگذشت باومن و بهمنظور بزرگداشت او منتشر شد. همین ویژگی کتاب را به سندی مهم در تاریخ اندیشه جامعهشناسی معاصر تبدیل میکند، چراکه میتوان آن را جمعبندی نهایی باومن در باب «چگونه اندیشیدن جامعهشناسانه» دانست.
کتاب در بدو انتشار با استقبالی گسترده مواجه شد و تنها طی هفت سال، هشتبار تجدید چاپ گردید. این استقبال نهتنها به نام بزرگ باومن بازمیگشت، بلکه ناشی از شیوه خاص او در توضیح و تحلیل مسائل اجتماعی نیز بود که پیچیدگیهای نظری را با تجربههای روزمره پیوند میزد. ساختار کتاب در ویراست دوم، دچار تغییرات چشمگیری شد. با اینکه خط فکری باومن ثابت ماند، اما چینش مباحث و انسجام مفهومی بهبود یافت. ویراست سوم نیز که تیم می مسئولیت بازنویسی آن را بر عهده داشت، علاوه بر بازبینی شکلی و بلاغی، مباحثی تازه درباره نقش فناوری اطلاعات، شبکههای اجتماعی و تحولات دیجیتال در روابط اجتماعی افزود که در دهههای اخیر بر زیست اجتماعی انسانها تأثیری انکارناپذیر گذاشتهاند.
مترجم فارسی در پیشگفتار تأکید کرده که ترجمه از آخرین ویراست انجام شده است، چراکه این نسخه نمایانگر کاملترین صورت اندیشههای باومن درباره این کتاب است. او همچنین توضیح میدهد که به دلیل سبک طولانی و گاه پیچیده جملات باومن و بازنویسیهای تیم می، در برخی موارد برای شفافسازی متن فارسی، واژههایی در کروشه افزوده است.
برای درک اهمیت این کتاب، آشنایی با زندگی پرچالش باومن ضروری است. او در سال ۱۹۲۵ در لهستان در خانوادهای یهودی متولد شد و در سالهای جنگ جهانی دوم بههمراه خانوادهاش به شوروی گریخت. پس از جنگ، تحصیلات جامعهشناسی را در دانشگاه ورشو به پایان رساند و به تدریس مشغول شد. باومن از همان آغاز، گرایشهای انتقادی و چپگرایانه داشت. او عضو حزب کمونیست لهستان بود، اما بهدلیل مخالفت با نظام سیاسی حاکم، در دهه ۱۹۶۰ از حزب کناره گرفت. در سال ۱۹۶۸ از دانشگاه اخراج شد و حتی تابعیت لهستانی خود را از دست داد. پس از مدتی اقامت در اسرائیل، به انگلستان مهاجرت کرد و در دانشگاه لیدز به تدریس پرداخت؛ جایی که تا پایان عمرش در آن زیست و بخش اعظم آثارش را پدید آورد.
باومن از اندیشههای متفکرانی چون مارکس، آدورنو، هورکهایمر، فوکو، لویناس و گرامشی تأثیر پذیرفت و توانست آنها را در دستگاه فکری انتقادی خود بازآفرینی کند. او با نگاهی انتقادی به مدرنیته، آن را عامل همزمان امنیت و محدودیت آزادی میدانست و از «ازخودبیگانگی» بهعنوان پیامد اجتنابناپذیر مدرنیته یاد میکرد. همین نگاه سبب شد که او به «پستمدرنیسم» توجه کند، هرچند خود بیشتر اصطلاح «مدرنیته سیال» را بهکار میبرد. ژاین یکی از کلیدواژههای اصلی در اندیشه باومن است که در تقابل با برداشتهای کلاسیک از مدرنیته قرار دارد. به باور او، جهان امروز سرشار از نااطمینانی، تغییر و تحول دائم، پیشبینیناپذیری آینده، شکاف میان قدرت و سیاست و فردیشدن امور است. در چنین شرایطی، مسئولیتها بیش از آنکه بر دوش ساختارهای رسمی باشد، بر عهده افراد گذاشته میشود. به باور مولف، این وضعیت اجتماعی «سیال» باعث میشود روابط انسانی، هویتها و ارزشها همواره در معرض دگرگونی باشند. از نظر باومن، جامعهشناسی تنها زمانی میتواند نقش روشنگرانه خود را ایفا کند که این سیالیت را ببیند و تحلیل کند.
کتاب حاضر بیش از هر چیز بر اهمیت «جامعهشناسانه اندیشیدن» تأکید دارد. باومن در این مسیر به ایده مشهور سی. رایت میلز جامعهشناس آمریکایی یعنی «تخیل جامعهشناسانه» ارجاع میدهد. او جامعهشناسی را نه رشتهای صرفاً دانشگاهی، بلکه راهی برای دیدن و فهمیدن زندگی اجتماعی معرفی میکند. در نگاه باومن، وظیفه جامعهشناس ارائه نسخههای آماده برای حل مشکلات نیست، بلکه نشان دادن ریشهها و زمینههای آنهاست. جامعهشناسی باید به ما کمک کند که بفهمیم چرا نابرابری، بیعدالتی، یا محدودیت آزادی شکل میگیرد و چگونه این مسائل در بافت اجتماعی بازتولید میشوند. در نتیجه، «جامعهشناسانه اندیشیدن» نوعی نگاه است که با عینک جامعهشناسی به جهان مینگرد و پدیدهها را در ارتباط متقابلشان با ساختارهای اجتماعی و تجربههای فردی بررسی میکند.
یکی از محورهای مداوم در آثار باومن، «اخلاق» است. او معتقد بود که جامعهشناسی بدون در نظر گرفتن بُعد اخلاقی ناقص خواهد بود. به همین دلیل برخی از مفسران او را «صدای اخلاق در دوران مدرنیته سیال» خواندهاند. باومن تحت تأثیر لویناس، اخلاق را «فلسفه نخستین» میدانست که پیش از هر نظریه اجتماعی باید در نظر گرفته شود. باومن همچنین در نقد مدرنیته بر این نکته پای میفشرد که پیشرفتهای عقلانی و فنی مدرنیته، نهتنها آزادی را تضمین نکرده، بلکه گاه به محدود شدن آن منجر شدهاند. همین نقد بنیادین او را در شمار برجستهترین متفکران ضدجهانیشدن قرار داد.
یکی از ویژگیهای جذاب کتاب، گفتوگوی ضمنی با دیگر متفکران است. برای مثال، باومن در مصاحبهها و نوشتههای خود بارها به آثار پیر بوردیو اشاره میکند و او را متفکری میداند که توانست شکاف میان نظریه و عمل را از میان بردارد. در همین کتاب نیز روح پیوند میان تحلیل نظری و زندگی روزمره جاری است.
«جامعهشناسانه اندیشیدن» در ۳۸۹ صفحه بههمت نشر نی منتشر شده است.
نظر شما