دوشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۴ - ۱۵:۵۵
زبان ترکی همچون فارسی، در بیان عشق و اغراق‌های عاشقانه غنی است

رضوان ابوترابی، از شاعران کشورمان، گفت: هم ادبیات فارسی و هم ادبیات ترکی را بسیار خوانده‌ام و این دو زبان اشتراکات زیادی دارند؛ زبان ترکی نیز همچون فارسی، در بیان عشق و اغراق‌های عاشقانه غنی است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا نشست «مواجهه زبان‌های فارسی و ترکی در ترجمه ادبی» با موضوع فرعی «شکرستان فارسی در هنرستان ترکی» با حضور رضوان ابوترابی و محمد قمر حبشی یک‌شنبه، بیست‌ونهم تیر ۱۴۰۴ برگزار شد.

رضوان ابوترابی در ابتدای این نشست با اشاره به اهمیت ارزش‌ها و فرهنگ‌ها گفت: شعر و ادبیات بزرگ‌ترین مخرج مشترک میان فرهنگ‌هاست؛ پرنده‌ای باشکوه که بی‌نیاز از گذرنامه از مرزها می‌گذرد و به مخاطبان می‌رسد و همین ویژگی شعر ما را با فرهنگ‌ها و ارزش‌های متنوع آشنا کرده است.

وی اضافه کرد: گاندی جمله معروفی در همین زمینه دارد و می‌گوید دوست دارم در و پنجره‌های اتاقم همیشه باز باشد تا نسیمی خنک از فرهنگ‌های دیگر وارد شود و من با آنها آشنا شوم. فروغ فرخزاد هم با نگاهی دیگر می‌گوید دوست دارم چشم‌های تو را داشته باشم، اما پشت پنجره خانه خودم را تماشا کنم.

ابوترابی با بیان اینکه مبحثی همچون ترجمه توانسته ما را با دیدگاه‌های تازه‌ای آشنا کند، افزود: برخی مترجمان ایرانی در این راه گام‌های مؤثری برداشته‌اند، در حالی‌که بسیاری نیز راه را اشتباه رفته‌اند؛ روزی می‌گفتند فلان شاعر بزرگ‌ترین شاعر دنیاست، اما وقتی شعرهایش را می‌خواندیم، سطحی و عامیانه به‌نظر می‌رسید. بعدها متوجه شدیم که ترجمه‌های ضعیف باعث این سوءبرداشت شده‌اند. شوربختانه، برخی ترجمه‌ها آن قدر بد بوده‌اند که بعدها به زیان شناخت ما از شعر منجر شده‌اند.

این شاعر یکی از بزرگ‌ترین مشکلات را ترجمه نامناسب آثار ایرانی در دیگر کشورها معرفی کرد و همچنین ترجمه ادبی در ایران را دچار اشکالات فراوان دانست و تاکید کرد: بسیاری از مترجمان، زبان مقصد را به‌خوبی نمی‌شناسند و استراتژی لازم را برای برگردان دقیق آثار ندارند؛ این فقدان اشراف، هم به زبان مبدأ و هم به زبان مقصد آسیب می‌زند. برای مخاطبان تازه‌وارد نیز این بی‌دقتی‌ها موجب سردرگمی است و ما باید اساساً به معنای متن اصلی در ترجمه توجه کنیم.

او با اشاره به برخی اغراق‌ها گفت: گفته‌اند حافظ به همه زبان‌های دنیا ترجمه شده یا شعر سعدی بر سردر سازمان‌های بین‌المللی نوشته شده، اما این شایعات ما را از حقیقت دور می‌کنند. اینکه این شاعران بزرگ‌اند، شکی نیست، اما مثلاً چه کسی می‌تواند شعری چون «دستم اندر دامنِ ساقیِ سیمین‌ساق بود» را دقیق ترجمه کند؟

این شاعر با بیان اینکه از ادبیات ترکی، چیزهایی زیبا آموخته‌، به تنوع زبان ایرانی اشاره و تأکید کرد: زبان، موجودی زنده و یکی از بزرگ‌ترین اختراعات بشری است؛ برخی ممکن است اختراع چرخ یا انقلاب صنعتی را مهم‌تر بدانند، اما بدون زبان، هیچ‌یک از آنهاا قابل انتقال نبودند.

ابوترابی در پایان سخنان خود گفت: هم ادبیات فارسی و هم ادبیات ترکی را بسیار خوانده‌ام و این دو زبان اشتراکات زیادی دارند؛ همین حس سرزندگی و شعور، نکته‌ای جالب است؛ اما در مقایسه با اروپا، دیدگاه‌های ما بسیار متفاوت‌اند و هیچ وجه اشتراک نزدیکی با هم نداریم. زبان ترکی نیز همچون فارسی، در بیان عشق و اغراق‌های عاشقانه غنی است.

ترکی؛ زبانی بدون جنسیت با ساختاری پیچیده

در ادامه نشست، محمد قمری حبشی با اشاره به اهمیت زبان ترکی گفت: برای شناخت بهتر، کتابی نسبتاً ارزشمند به نام «ترک‌ها در تاریخ جهان» را معرفی می‌کنم. نویسنده آن، کارتر وان فین‌دلی، نیمه نخست کتاب را به زبان ترکی و نیمه دوم را به تاریخ ترکیه اختصاص داده و نشر ثالث آن را منتشر کرده است.

او در توضیح ریشه زبان ترکی مطرح کرد: ریشه آن به منطقه‌ای در شمال چین (شرق مغولستان فعلی) بازمی‌گردد؛ اقوام استپ‌نشینی که از شرق مهاجرت کرده، به شرق و غرب گسترش یافتند و دو امپراتوری شرقی و غربی تشکیل دادند. کتاب «خزران» اثر آرتور کستلر، به قومی یهودی اشاره دارد که با گفتن «اشهد أن کلیم‌الله» یهودی می‌شدند و این دیدگاه با روایت امروزی صهیونیسم که یهودیت را صرفاً موروثی می‌داند، تفاوت دارد.

قمری با اشاره به موضوع ترک‌های یهودی ادامه داد: ترک‌ها از جمله اقوامی بودند که بیشتر از دیگران، اسلام را پذیرفتند. آنها همچون مغول‌ها، دینی مشخص نداشتند و پس از ورود به جهان اسلام، مسلمان شدند. مولانا از ترکان خوارزم‌شاهی، چهره‌ای با ویژگی‌های مغولی داشت؛ با چشمانی بادامی و پوست سوخته که به او نسبت مغول می‌دادند. این موضوع برایش خوشایند نبود و در اشعارش گاه آن را انکار کرده است.

وی افزود: با تحولات تاریخی، این اقوام وارد ایران شدند، حکومت تشکیل دادند و دین اختیار کردند. به عنوان نمونه سلطان محمود غزنوی، از نخستین حاکمان ترک، مسلمان شد و در سرزمین هند پرچم اسلام را برافراشت؛ با ورود به ایران، تحت تأثیر زبان فارسی قرار گرفت و در پی گسترش زبان ترکی نبود.

محمد قمری حبشی در پایان به شاعران چندزبانه مانند مولوی، نسیمی، فضولی، و حسین منزوی اشاره کرد و گفت: ترکی، زبانی پسوندی، بدون جنسیت و با ساختاری پیچیده است که گاه ترجمه آن دشوار می‌شود. متأسفانه آثار اندکی از زبان ترکی در ایران ترجمه شده‌اند. شاعران ترک‌زبان، چون مولوی، اغلب به فارسی می‌نوشتند.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • حامد IR ۰۹:۱۹ - ۱۴۰۴/۰۴/۳۱
    مولوی شاعر ترک زبان؟ از ایبنا چنین عبارتهای غلطی بعید است! یعنی شما هم؟

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها