به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از ایندیپندینت عربی، در روزهایی که غزه زیر آوار جنگ و خاموشی است، نامی از سرزمینهای اشغالی به لیست نهایی یکی از معتبرترین جوایز ادبی آمریکا راه یافته است؛ ابراهیم نصرالله، شاعر و رماننویس شناختهشده فلسطینی، بهعنوان تنها نویسنده عربزبان در جمع ۹ نامزد نهایی جایزه جهانی نیوستاد قرار گرفته است. جایزهای که از آن بهعنوان نوبل آمریکایی یاد میشود. در گفتوگویی با «ایندپندنت عربی»، نصرالله درباره اهمیت این نامزدی و تأثیر آن بر مسئله فلسطین سخن گفت و نیز به تجربیات خلاقانه خود در عرصه شعر و رمان پرداخت؛ تجربهای که در طول چند دهه، حضور فرهنگی و انسانی او را در صحنه ادبی تثبیت کرده است.
او که ۷۱ سال دارد، معتقد است حضورش در این فهرست بازتابی جهانی از ادبیاتی است که با نگاهی انسانی و عادلانه به مسئلهای بنیادی همچون مسئله فلسطین میپردازد. برگزارکنندگان جایزه اعلام کردهاند که نویسندگان حاضر در این فهرست، آثاری خلق کردهاند که به انسان کمک میکند هویت خود را بشناسد و به افقی برای انسانیت بیندیشد. این ویژگیها در کارنامهی نصرالله بهوضوح دیده میشود؛ نویسندهای که با آثاری همچون ملهاة فلسطینیه، مجموعه رمانهای شرفات و دفترهای شعر چون الخیول علی مشارف المدینة، أناشید الصباح و مریم غزة، همواره به مسئله فلسطین و رنج و مقاومت ملت خود پرداخته است. در آخرین مجموعه شعر خود، مریم غزه، او بهطور مستقیم به زخم باز فلسطین میپردازد و نبض زندگی و ایستادگی مردم نوار غزه را ثبت میکند.
نصرالله در پاسخ به این پرسش که چرا همواره روزنهای از امید در آثارش دیده میشود، با تأکید بر نقش هنر و کلمه خلاق میگوید: «ما با شمشیر هنر و ادبیات، در تاریکی محض، شمعی میافروزیم. مسئله فلسطین همیشه با پرسشهای بنیادینی همراه بوده: پرسشِ هستی، محو، آزادی و زندگی. کسی که از این پرسشها بگریزد، دیر یا زود با پاسخی ناخوشایند روبهرو خواهد شد؛ پاسخی که گاه به قیمت جان، آزادی یا فروریختن رؤیاها تمام میشود. آنانی که از پرسش هستی فلسطینی گریختند، اکنون پاسخ را اینگونه دریافت کردهاند: تو نفر بعدیای.»
او ادامه میدهد: «نوشتن، تلاشی است برای حرکت در مرز میان روشنایی و تاریکی، میان زیبایی درونی انسان و ترس و مقاومتش. این ملت، ملت فلسطین، اکنون بهخوبی آموخته چگونه همچون قطرهای در جریان تاریخ، مفهومی از طوفان را در دل خود حمل کند. درک این معنا، رسالتی است بر دوش هر نویسندهای که روح مردمش را درک میکند.»
نصرالله در ادامه درباره انتخاب رمان «زمان اسبهای سفید» بهعنوان نماینده آثارش در جایزه نیوستاد توضیح میدهد که در این جایزه، هر نویسنده با یک اثر معرفی میشود؛ اثری که نشاندهندهی جهانبینی و مسیر فکری او باشد. او معتقد است که این رمان، نهتنها نماینده مجموعه الملهاة الفلسطینیة است، بلکه دیگر آثار روایی و شعریاش را نیز بازتاب میدهد.
به باور او، ادبیات همواره نیرویی تغییرآفرین بوده است: «فرهنگ و هنر تمدن میسازند، و بدون آن، انسان به عضوی از یک گله بدل میشود. چیزی که دیکتاتورها و فاشیستها میخواهند، همین است؛ مردمی که مطیع و سربهزیر، سرمایههای خود را بر دوش گرفته و به پای آنها میریزند. امروز باید صریح بود؛ آینده به ما اجازه رؤیاپردازی نمیدهد، چون رؤیاها نیز سرکوب میشوند. ما در دورهای هستیم که قربانی بعدی بودن، واقعیتی محتمل است.»
در پاسخ به این پرسش که چگونه در پروژه الملهاة الفلسطینیة میان تاریخ، تخیل، روایت، اسطوره و شعر پیوند برقرار کرده است، نصرالله میگوید: «واژه "ملهاة" را آگاهانه انتخاب کردم؛ چراکه در زبان عربی، از ترکیب تراژدی و کمدی فراتر میرود. این واژه بار معنایی ژرفتر و پیچیدهتری دارد. این مجموعه شامل روایتهای تاریخی، سیر زندگی، جریان سیال ذهن، فانتزی، و قصههای برگرفته از میراث عامیانه است؛ اما در هر رمان از این مجموعه، تلفیقی از همه این عناصر حضور دارد، چراکه انسان خود ترکیبی از همهی این لایههاست. ما نمیتوانیم آدمی را به یک سبک محدود کنیم؛ بنابراین سبکها نیز باید در هم تنیده باشند.»
پروژه ادبی نصرالله که به زبانهای گوناگون ترجمه شده، جوایز ارزشمندی همچون بوکر عربی، کاتارا، جایزه سلطان العویس و جایزه قدس را برای او به همراه داشته است. او اما نامزدی در جایزه نیوستاد را امری خاص میداند، بهویژه در شرایط امروز فلسطین: «این جایزه، توسط دو نهاد معتبر برگزار میشود: نشریه World Literature Today با ۹۹ سال قدمت، و دانشگاه اوکلاهاما، که نقش مهمی در جنبشهای دانشجویی حامی غزه در آمریکا داشته است. همین امر، بار این نامزدی را دوچندان میکند.»
نصرالله در ادامه گفتوگو از تجربه زیستهاش در تبعید و آوارگی سخن میگوید؛ تجربهای که هم در شعر و هم در رمانهایش بازتاب یافته است: «من همان چیزی را تجربه کردهام که ملت فلسطین تجربه کردهاند: تبعید، مرگ، جنگ، کشتار و اشغال. از سالها پیش، گفتهام که مسئله فلسطین، آزمونی روزانه برای وجدان جهانیان است.»
او در واکنش به رخوت جهان عرب و اسلامی در برابر فجایع جاری در غزه و منطقه، با تلخی میگوید: «چنین مرگ خاموشی در تاریخ معاصر بیسابقه است. جهان عرب همچون لاشهای افتاده است، آمادهی دریدهشدن. ما از دههها پیش در عرصه فرهنگی نسبت به این سرنوشت هشدار دادهایم. مشکل این نیست که مردم نمیخوانند؛ مشکل آن است که حکومتها اجازه خواندن نمیدهند، و اگر هم بخوانند، اجازه نمیدهند عمل شود.»
در پایان این گفتوگو، نصرالله به بحران ادبیات و نقد در جهان عرب اشاره میکند. به باور او، در دورهای شعر جایگاه ویژهای داشت، اما اکنون رمان به رسانه غالب بدل شده است، هرچند که خود رمان نیز با خطر بیمحتوایی مواجه است: «شوق نوشتن رمان، از خودِ رمان پیشی گرفته است. رماننویسی باید پروژهی زندگی باشد، نه صرفاً میل به انتشار. از سوی دیگر، نقد ادبی نیز با چالشهای بزرگ روبهروست؛ مجلات ادبی تعطیل شدهاند و نقد دانشگاهی بهصورت جزیرهای و پراکنده انجام میشود. با اینحال، میبینیم که باشگاههای کتاب و خوانندگان متعهد، گاهی گفتوگوهایی عمیقتر و دقیقتر از نشستهای رسمی دارند. این خوانندگان، امروز به پلی میان کتاب و مخاطب بدل شدهاند، هرچند این وضعیت ایدهآل نیست.»
ابراهیم نصرالله با نگاهی دقیق، صریح و انسانی، ادبیات را نه تنها پناهگاهی برای فرد، بلکه رسانهای برای گفتوگوی ملتها، و ابزاری برای فریاد عدالت در جهانی میداند که گوشهایش را بسته است.
نظر شما