سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهام بهروزی: زمانی که بوشهر پس از سه سال تلاش و تقلا، به عنوان «پایتخت کتاب ایران» در سال ۱۳۹۶ دست یافت، این امید به وجود آمد که از این پس مردمان سرزمین شرجیهای نفسگیر، ورای قصههای شفاهی، روایتهای عامیانه و افسانههای فولکلور و ریشهدار، به مسافرانی ماندگار برای جهان کتابهای ژرف و مطالعههای ساختارمند تبدیل خواهند شد؛ چون هدفی هم که برای رسیدن به این عنوان تعریف شده بود، همین بود که کتاب با رسوخ در لایههای سخت و مقاوم جامعه کتابگریز بوشهر، فرهنگ مکتوب را در کالبد این شهر نهادینه و گفتمانسازی و دیالوگآفرینی کند.
از همین روی، در ماههای پیش از دسترسی به این عنوان، شور کتاب در مدرسهها، بیمارستانها، سفرهای هوایی، کشتیها، محلات، کافهها، پلاتوها، آموزشگاهها، ادارات و موسسات خصوصی و خصولتی بندر بوشهر بیداد میکرد. باشگاههای کتابخوانی در آن دوره بازار داغی یافتند، یکی پس از دیگری در مدارس و مراکز فرهنگی این شهر سربرمیآوردند و مشتاقانه با محتواسازی خلاقانه در پی سبقت گرفتن از دیگری برای اثبات کتابدوستی خود بودند. به یُمن وجود این باشگاهها، میل به کتابخوانی در کودکان و نوجوانان هر روز بیشتر از قبل میشد تا جایی که بسیاری از اعضای این باشگاهها، به کتابخوانان مشتاق و پرانگیزه مبدل شدند و در بسیاری از رویدادهای کتابمحور استانی و ملی درخشیدند اما این شور و شوق چگونه پس از کسب عنوان پایتخت ایران بهتدریج رنگ باخت؟!
چه اتفاقی افتاد که فرهنگ نحیف مکتوب در برابر سلطه فرهنگ شفاهی این خطه راه به جایی نبرد و باشگاههای کتابخوانی از حرکت ایستادند و کتابها دوباره به دکورهای روشنفکرانه در قفسه کتابخانههای شخصی مبدل شد؟! در حالی که قرار بود پایتخت کتاب شدن بوشهر جریانساز یک اتفاق باشد؛ اتفاقی که کتاب را نزد مردمانش خواندنیتر کند و در سبد خرید ماهانهشان جا بدهد و بخشی از روزشان را بسازد! چه عواملی موجب شد که این خیزش فرهنگی به یکباره رنگ ببازد؟ آن هم تنها چند ماه بعد از پایتخت شدن کتاب ایران!
رنگ باختن برنامههای کتابمحور بوشهر پس از کسب این عنوان به طوری مشهود بود که کارشناسان و داوران طرح پایتخت کتاب ایران را به تردید انداخت و در این میان، علیاصغر اسدآبادی را که در آن دوره نقش موثری در انتخاب پایتختهای کتاب ایران داشت، به واکنش واداشت. او پیش از همه به کمکاری و انفعال مدیر وقت ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی و شانه خالی کردن برخی از ادارت و موسسات از اهداف توسعهطلبانه این طرح که به رشد کتابخوانی در بوشهر دامن میزد، معترض شد اما با پادرمیانی برخی از چهرههای فرهنگی، فرصت دوبارهای به متولیان این طرح در بوشهر داد.
در این راستا، بوشهر با ثبت ۵۱۰ باشگاه کتابخوانی در کشور رکورد زد و برنامههای متنوعی هم اجرا شد که نقش موثری در فراگیری فرهنگ کتاب و کتابخوانی در میان قشر کودک و نوجوان ایفا کرد؛ کودکانی که امروز به نوجوانانی کتابخوان و کتابشناس و نوجوانانی که به جوانانی نویسنده و کتابخور مبدل شدند اما کتابخوانی در نسلهای بعدی تداومی نیافت و در ادامه تنها کودکان و نوجوانانی به کتاب جذب شدند که خانوادهای کتابدوست و دغدغهمند داشته و دارند. این در حالی است که قرار بود پایتخت کتاب شدن بوشهر، محرکی برای جریانسازی کتاب در میان اهالی این بندر باشد و همه صنوف و گروههای سنی را به مطالعه و خواندن پیوند بدهد.
از دید کارشناسان فرهنگی، عواملی مهمی در ناکارامدی بوشهر در دوران پساپایتختی کتاب نقش داشتند که مهمترین آن شامل توقف طرحهای کتابخوانی دیربازده، ضعف در محتواسازی مبتنی بر نیاز و سلیقه شهروند بوشهری، جزیرهای عمل کردن و شکل نگرفتن همافزایی لازم میان نهادهای فرهنگی و اجرایی برای فراگیری فرهنگ کتاب و کتابخوانی در جامعه هدف، ضعف در بازنمایی و تعریف فرهنگ مکتوب، اتکا به برنامههای کوتاهمدت با بازدهی و اثربخشی پایین، روی آوردن به برنامههای نمایشی و نمادین کتابخوانی، بیتوجهی شهرداری به عنوان متولی شهری به موضوع کتاب و کوتاهی در المانسازی و برجستهکردن کتاب در فضای شهری، تغییر مدیریت نهادهای فرهنگی و بیتوجهی مدیران بعدی به موضوع کتاب، اتخاذ سیاستهای سلیقهای و تک بعدی کتابمحور، کمبود و فقر فضای کتابخانهای در شهر بوشهر، تعطیلی باشگاههای کتابخوانی بنا به سیاستهای فرهنگی دولت سیزدهم، منحل شدن اداره کتاب ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر بهدلیل ضعف شناختی و تصمیم نابخردانه مدیر وقت این مجموعه و… میشود.
بدیهی است همه این عوامل دست به دست هم دادند تا طرح پایتخت کتاب ایران در بوشهر زودتر از پیشبینی منتقدان این طرح، کارایی و اثربخشی خود را از دست بدهد تا جایی که دیگر شهرهای استان نظیر خورموج که با تأسی از پایتخت کتاب ایران شدن بوشهر بسیار راغب به کسب این عنوان شده بودند از تک و تا بیفتند و با واپسگرایی از این طرح غافل شوند. این عقبنشینی پیامدهای سوئی برای حوزه کتاب بوشهر داشت که مهمترین آن بیانگیزگی مطلق و ایستایی شهرهای استان در طرح پایتخت کتاب ایران و کلیشهای شدن برنامههای دولتی در حوزه کتاب استان بود به نحوی که هیچ خلاقیتی از سوی ادارات ارشاد برای کنشمندی موثر برای حضور در طرح پایتخت کتاب ایران بروز نیافت. به نوعی کتاب از اولویتهای فرهنگی استان افتاد.
حال میطلبد که در حیات سیاسی جدید که بخشی از سیاستهای فرهنگی آن معطوف به کتاب و ادبیات ایران شده، متولیان فرهنگی با بازآفرینی دایره یا اداره کتاب در ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی و فعال کردن دبیرخانه پایتخت کتاب ایران و باشگاههای کتابخوانی در سطوح مختلف جامعه امروزی بوشهر، بستر مناسب را برای الگوسازی فرهنگی، تقویت هویت فرهنگی و مای جمعی، تقویت تفکر انتقادی و آگاهی فرهنگی و بازآفرینی میراث مکتوب و فرهنگی و گفتمانسازی و نهادینهکردن فرهنگ مکتوب در کنار ارزشگذاری فرهنگ شفاهی فراهم کنند و مردم این دیار را که مانوس به شنیدن هستند به سمت خواندن و مطالعه کردن مطالب و کتابهای خوب و مملو از تجربههای زیسته مشتاق کنند.
بیشک برای بوشهری که تاریخ درخشانی در کتابت و پرورش متفکران، شاعران و نویسندگانی خلاق و مشهور چون صادق چوبک، علامه بلادی، منوچهر آتشی، احمد آرام، نجف دریابندری، محمدرضا نعمتیزاده، علی باباچاهی، محمدرضا صفدری، عبدالکریم مشایخی، سیدقاسم یاحسینی و… دارد، زیبنده نیست که اینچنین کتابگریز باشد و همچنان در پستوی فرهنگ شفاهی و روایتها و خردهروایتهای عامیانه محبوس بماند. وقت آن است که متولیان فرهنگی با تدبیر برنامههای راهبردی و منطبق بر ظرفیتهای موجود به گسترش فرهنگ کتاب و کتابخوانی و بازسازی طرحهای کتابمحور با روایتی نو و اثربخشتر همت بورزند؛ چراکه کتاب، مهمترین ابزار در خوشناسی، آگاهیبخشی و هویتیابی و رهاسازی جامعه از فقر اندیشه و ولنگاری فرهنگی است. چنانچه رابرتسن دیویسن، نویسنده کانادایی در این باره تاکید کرده که «با کمک کتابها میتوانید ارزشهای خود را تعریف کنید. اهداف خود را بشناسید و بدانید در واقع چه کسی هستید.»
نظر شما