به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، گوهر عمر خانوا، دانشجوی دانشکده شرقشناسی دانشگاه ملی فارابی در آلماتیو، مترجم چندین کتاب از فارسی به قزاقی از جمله «کتاب یک صفحهای» به قلم مهدی میرعظیمی است. وی که مسئول غرفه قزاقستان در نمایشگاه سیوششم است، در نمایشگاه کتاب سال گذشته با «کتاب یک صفحهای» آشنا شد و آن را ترجمه کرد.
گوهر عمر خانوا در گفتوگو با ایبنا با اشاره به اینکه امسال قزاقستان سومین دوره حضور خود را در نمایشگاه کتاب تهران تجربه میکند، توضیح داد: مهدی میرعظیمی، نویسنده «کتاب یک صفحهای» در آخرین روز نمایشگاه سال گذشته به غرفه ما آمد و کتابش را به من معرفی کرد. آن را به قزاقستان بردم و مطالعه کردم. بسیار لذت بردم و جلد اول را ترجمه کردم، سپس برای انتشار در اختیار انتشارات اتباسی قرار دادم. این کتاب ایده جدیدی داشت و آن اینکه در هر صفحه یک داستان مجزا با حال و هوای شیراز آمده بود. این کتاب را بومیسازی کردیم به شکلی که انگار مادربزرگی قزاق داستانی را برای نوههایش تعریف میکند. این کتاب پس از انتشار با استقبال بسیار خوبی روبهرو شد و بیاغراق میگویم در افزایش کتابخوانی میان کودکان و بزرگسالان قزاقستانی تاثیر گذاشت.
وی ادامه داد: در ترجمه قزاقی این اثر که جلد نخست آن در نمایشگاه عرضه شده، نام مکانها و اسامی اشخاص کاملاً بومی شده و حتی از ضربالمثلهای قزاقی به تناسب استفاده کردهایم.
عمر خانوا با اشاره به اینکه پیش از «کتاب یک صفحهای» کتاب شعر کوتاه «درختی که میدود» از پرویز بیگی حبیبآبادی را تحت عنوان «یک آن» به قزاقی ترجمه کرده و منظومه «لیلی و مجنون» از شاه کریم خدایبردی، شاعر و متفکر قزاق، را از قزاقی به فارسی برگردانده است، گفت: امیدوارم در نمایشگاه کتاب سال آینده ترجمه قزاقی مجلدهای دوم و سوم «کتاب یک صفحهای» عرضه شود.
وی با اشاره به اینکه تا پیش از استقلال قزاقستان ایدئولوژی مارکسیستی، سوسیالیستی و کمونیستی در ادبیات قزاقستان مشهود بود، افزود: بعد از استقلال این فرصت فراهم شد تا نویسندگان قزاقستان در ژانرهای مختلف داستان بنویسند. به عنوان نمونه میتوان به آقبیرن ایلگیزک اشاره کرد که به دلیل اشعارش مشهور شده ولی اولین رمانش با نام «کودکی از دست رفته» با استقبال خوبی روبهرو شد. وی ابتدا داستانش را به صورت قطعهقطعه در فیسبوک منتشر میکرد ولی با درخواست مخاطبان آن را به کتاب تبدیل کرد. این اثر تاکنون هشت بار منتشر شده و ۴۰ هزار نسخه آن به فروش رفته است. همچنین به نمایشنامه تبدیل شده و در تئاتر اجرا میشود. این اثر درباره یک پسربچه یتیم است که مادرش را از دست داده است. این کتاب به زبان قزقیزستانی هم ترجمه شده و با استقبال خوبی همراه بوده است. اکنون میان اهالی ادب قزاقستان، ازبکستان و قرقیزستان تعامل خوبی وجود دارد و آثار ارزشمند یکدیگر را در کوتاهترین زمان ترجمه میکنند.
مسئول غرفه قزاقستان در نمایشگاه کتاب تهران همچنین تأکید کرد: نمایشگاه کتاب فرصت بسیار خوبی برای تعامل میان ناشران، نویسندگان، مترجمان و مخاطبان است و همین «بیربتیک کیتاب» یعنی «کتاب یک صفحهای» از دستاوردهای نمایشگاه سال گذشته بوده است.
وی همچنین با تاکید بر آشنایی دیرینه مردم قزاقستان با ادبیات کلاسیک ایران توضیح داد: ایران و توران همیشه کنار هم زندگی کردهاند و تمام اساطیر ما یکی است ایرانیان کوروش دارند و قزاقستانیها کی کاووس، همیشه کنار هم بودهایم و تمام جنگ و صلحمان با هم بوده و ازدواج های بسیاری میانمان شکل گرفته مانند ازدواج رستم و تهمینه و تمام داستانهایمان با هم عجین شدهاند. قزاقستانیها با فردوسی، رودکی، خیام، مولوی رومی، سعدی، حافظ و جامی آشنایی دارند و اکنون نیز در غرفه قزاقستان در نمایشگاه کتاب تهران ترجمه قزاقی «نوروزنامه» خیام موجود است. اهالی قزاقستان عاشق دانایی و حکمت هستند و به ادبیات ایران که سرشار از دانایی و حکمت است علاقه وافر دارند.
این مترجم تأکید کرد: فرهیختگان قزاقستان در طول تاریخ و قبل از پیوستن به شوروی همیشه با زبان فارسی آشنا بودهاند و میتوانستند نسخه اصلی اشعار و متون فارسی را مطالعه کنند. بعد از تشکیل شوروی زبان و خط قزاقستان تغییر کرد و به ادبیات روسی پیوستیم. از زمان استقلال دوباره میل به ادبیات فارسی در میان فرهیختگان قزاقستان افزایش یافته است. اکنون در دانشکده شرقشناسی کرسی ایرانشناسی داریم که مترجمان و اساتیدی را که زبان فارسی را میشناسند تربیت میکنند.
نظر شما