شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۸
سلبریتی‌های دانش اصالت دانشمند را تحدید می‌کنند

مقصود فراستخواه معتقد است؛ خودآگاهی و بیداری اخلاقی دانشمند را به سمت مرارت‌های اجتماعی یا همان مسئولیت اجتماعی گسیل می‌دهد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - خداداد خادم: نشست «مسئولیت اجتماعی دانشمند و دانشگاه» به همت پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم با حضور مقصود فراستخواه، حسین میرزایی، وحید شالچی و رضا ماحوزی در سرای اهل قلم مستقر در سی و ششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برگزار شد.

مسئولیت اجتماعی به مثابه راه

در این نشست ابتدا رضا ماحوزی به معرفی اجمالی برخی از آثار این پژوهشگاه در زمینه مسئولیت اجتماعی پرداخت و گفت: در موسسه بیش از یک دهه است که درباره مفهوم مسئولیت اجتماعی کار می‌شود. در گذشته بحث‌هایی در این زمینه بود، اما الان از زبان مدیران ارشد، وزارت‌خانه‌ها و نهادهای دیگر و وابسته بحث می‌شود. پرسش این است که آیا این مفهوم مختصات متفاوتی از گذشته خودش دارد یا نه؟ امروزه آن را باید به مثابه راهی نگاه کنید مطرح است.

وی افزود در موسسه چندین کتاب درباره ابعاد این مفهوم منتشر شده است. همچنین سمینارهای متعددی در این زمینه برگزار شده است. کتاب‌هایی مانند «مسئولیت اجتماعی دانشگاه» که آرمین امیر ترجمه کرده است که به تجربه جهانی این مفهوم پرداخته است. کتاب دیگر «مسئولیت اجتماعی دانشگاه و کیفیت زندگی» که باز هم ترجمه است.کتاب «طرح واره‌های فقدانی و فهم دانشگاه» که تالیف آرش حیدری و زهره عزیزآبادی است. در این اثر مسئولیت اجتماعی ذیل نادانشگاه ایرانی مطرح شده است. کتاب «چالش‌های دانشگاه ایرانی» اثر دکتر تقی آزاد ارمکی که در فصلی به مسئولیت اجتماعی دانشگاه می‌پردازد. «میان رشتگی و مسئولیت اجتماعی» اثر مرتضی بحرانی از زاویه‌ای دیگر علوم میان‌رشتگی را به بحث گذاشته است. «تحلیل سیاستی از مناسبات فرهنگ و دانشگاه در ایران»، اثر خانم نصراللهی‌نیا و خود من است که به مطالعه مناسبات دانشگاه با فرهنگ پرداخته است.

معناداری مسئولیت اجتماعی

در ادامه مقصود فراستخواه استاد موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی بحث خود را با بیان چهار پرسش از مسئولیت اجتماعی دانشگاه آغاز کرد و گفت: این چهار پرسش با چهار میم آغاز می‌شوند. ابتدا اینکه چقدر مسئولیت اجتماعی «معنادار» است؟ چقدر پشت آن استدلال و منطق وجود دارد؟ پاسخ من به این پرسش مثبت است. ما استدلال اخلاقی برای مسئولیت اجتماعی دانشگاه داریم. ما یک خودآگاهی و بیداری اخلاقی داریم. که دانشمند را به سمت مرارت‌های اجتماعی گسیل می‌دهد. این همان وجدان است. یک انقلاب شناختی در مغز ایشان اتفاق افتاده است و سیستم‌های عاطفی و احساسی توسعه پیدا کرده‌اند که فعالیت‌های عالی مغزی دانشمند را به سوی مرارت‌ها و محنت‌های انسان گسیل می‌کند.

وی در ادامه افزود: این همان عزت نفس است. یک دانشمند حرمت نفسش سطحی از ارجمندی را دنبال می‌کند و به این فکر می‌کند که چگونه می‌شود که معنادار می‌شود و اینجاست که مسئولیت اجتماعی به سراغ دانشمند می‌آید. این تجربه تاریخی هم دارد و فقط انتزاعی نیست. به تعبیر هایک یک تجربه یادگیری داشته است و اقوام و … به ادراک زنده‌اند. دانشمند هم دلیل مشخصی پیدا می‌کند برای مرارت‌های اجتماعی و فهم آنها. جوامعی موفق شده‌اند که در آنجا یک حس اخلاقی به ثمر رسیده است.

فراستخواه بیان کرد:. میم دوم «مفرح» بودن است. یعنی آیا علاوه بر معنادار بودن شادی‌بخش هم هست؟ برای دانشمند شادی بخش است؟ آیا احساس مسئولیت اجتماعی برای دانشمند سرخوشی ایجاد می‌کند؟ دانشمند وقتی حس مسئولیت اجتماعی دارد در ذهن و جانش مدار لذت ایجاد می‌شود؟ لحظه آهان برای دانشمند بسیار لذت‌بخش بوده است. همین لحظه آهان آنها را به سمت اکتشافات سوق داده است که نسبت به بدبختی‌های گروه‌های اجتماعی و … سوق داده می‌شوند.

وی در ادامه میم سوم را چنین بیان کرد: آیا مسئولیت اجتماعی دانشمند علاوه بر معنادار و مفرح بودن، «ممکن» است؟ آیا دانشمند مسئولیت اجتماعی‌اش امکان‌پذیر است؟ این امر در جامعه ما دچار اشکالاتی است. مغالطه‌هایی در جامعه ما صورت گرفته است که یکی از آنها مغالطه سیستم است. به این معنی که بگوییم کل چارچوب غلط است پس دانشمند چکار می‌تواند بکند. آرنت مسئولیت شخصی را در جامعه مطرح می‌کند که من با آن خیلی هم دلم. دانشمند صرف نظر از سیستم مسئولیت شخصی دارد. باید توجه داشته باشیم که خودمان یک سیستم هستیم که می‌تواند کار کند.

این استاد دانشگاه افزود: به رغم تمام مشکلات ساختاری عاملان می‌توانند کار کنند. تمام تجربه‌های دنیا هم نشان داده است که دانشمندان به رغم تمام محدودیت‌ها توانسته‌اند کارهایی بکنند. دانشمند یک موجود خودتعین‌گر است. یعنی کمتر منوط به دیگر عوامل است.

وی در ادامه درباره میم چهارم گفت: آیا مسئولیت اجتماعی دانشگاه و دانشمند یک متغییر مستقل است؟ پاسخم در اینجا مثبت نیست. مسئولیت اجتماعی دانشمند جایی کار می‌کند که متغیرهای دیگر هم باشند. مسئولیت اجتماعی دانشگاه به صورت اجتماعی ساخته می‌شود و فردی نیست. در سطح کلان و میانی وقتی صحبت می‌کنیم یک سازه اجتماعی است. مسئولیت اجتماعی آسان شده است که باید آن را دشوار کنیم. از کلیشه شدن رهایش کنیم. مسئولیت اجتماعی واژگان سردی شده است که جان دانشمندان را زیاد گرم نمی‌کند.

وی با بیان اینکه پنج موجودیت مسئولیت اجتماعی را نابود می‌کنند، گفت: موجودیت اول دولت است که به دانشگاه و دانشمند نگاه ابزاری دارد. دیگری بازار و دنیای نئولیبرالی است که با ارزش‌های منفعت‌گرایانه به ارزش‌های رهایی بخش آن هجوم آورده است. سومین موجودیت تکنولوژی است، روزانه دونیم تریلیون گیگابایت اطلاعات ایجاد می‌شود که ویژگی تولید دانش و اطلاعات دانشگاه را مورد هجوم قرار داده است. چهارم شبه علم‌ها هستند که در جامعه ما بیداد می‌کنند. سلبریتی‌های دانش اصالت دانشمند را تحدید می‌کنند. در آخر جامعه معیشتی است. جامعه به یک وضعیتی از ارزش‌های بقا دچار شده است که ارزش‌های خودشکوفایی را به حاشیه می‌راند. فراستخواه در ادامه بحثش به چه باید کرد پرداخت.

استقلال دانشگاه را تضعیف نکنیم

وحید شالچی معاون فرهنگی وزارت علوم در این نشست با بیان اینکه چندین مسیر در این زمینه وجود دارد گفت: مسیر اول این است که ببینیم چه موانعی برای مسئولیت اجتماعی وجود دارد. اینکه از نظر تاریخی دانشگاه ما در چه سمتی بوده است و اساساً چه چالش‌هایی داشته است. آیا واقعاً ما در ایفای مسئولیت اجتماعی دانشگاه مشکل داریم؟ ما حدود ۳۵ هزار هیئت علمی داریم که کار می‌کنند اما این کار با نُرم‌های جهانی فاصله دارد. اما به این صورت نیست که بی‌مسئولیت باشند.

شالچی یادآور شد برخی از دانشجویان در استان فارس کارهای زیادی از جمله مدرسه ساخته‌اند. از این نوع مسائل و کارها زیاد داریم که می‌توان نام برد. درباره خیر عمومی دانشگاه ما کمتر از جاهای دیگر دنیا انجام می‌شود. اما آیا واقعاً ما معظله‌ای به نام مسئولیت اجتماعی دانشگاه داریم؟ که دانشگاهی مسئولیتش را انجام نمی‌دهد؟ همانطور که همه چیزمان را منفی می‌بینیم آیا اینجا هم همینطور است؟ در این هم تردید داریم که دانشگاه مسئولیت اجتماعی‌اش را نسبت به جاهای دیگر به درستی انجام داده است و کمتر درگیر مسئولیت اجتماعی بوده است.

معاون فرهنگی وزارت علوم افزود: آیا دانشگاه ایرانی کمتر درگیر مسائل جامعه شده است؟ مثلاً سیلی که چندین سال پیش در لرستان و ایلام رخ داد، استادان زیادی داشتیم که به مردم مشاروه می‌دادند یا برخی کارهای دیگری می‌کردند، درواقع کاری که از دستشان برمی‌آمد را انجام دادند یا دانشجویانی را داشتیم که به کمک مردم رفتند و … اگر این کار در نروژ انجام شده بود چند نفر خبر آن را خوانده بودند؟ اما دراینجا چندنفر.

وی در ادامه یادآور شد: اما گمان می‌کنم که مسئولیت اجتماعی دارد دسته خودش را هم می‌برد. که نگرانی من یکی از جانب سیاسیون است که دانشگاه باید استقلال نسبی از سیاست داشته باشد. هرچند باید با میدان سیاست و اقتصاد در تعامل باشد، اما زمانی می‌تواند خوب کار کند که استقلال نسبی داشته باشد. دانشگاه نباید به ارزش های میدان اقتصاد تقلیل پیدا کند، نبایدبا معیارهای سودمندی سنجیده شود. دانشگاه چند سالی است که دارد با معیارهایی سنجیده می‌شود که من نگران آنم. نگرانی دیگر این است که چند سال است که دارد با معیارهایی سنجیده می‌شود که می کند و … کرده باشد. آیا کار دانشگاه و دانشمند فقط آنجایی که مشکلی را حل می‌کند یا ایجاد ارزش افزوده‌ای می‌کند ارزشمند است، آیا به پرسش وجودی پاسخ دهد ارزش ندارد؟ اگر دانشگاه به این پرسش که ما کی هستیم؟ در ایران چه می‌کنیم؟ پاسخ دهد ارزشمند نیست؟ ما بودن و ایرانی بودن ما رازش ندارد. من الان بیشتر نگرانم که هجمه ای از سوی لیبرالیسم و هم از سوی طیف های مختلفی از سیاست، به این معنا که هم از اپوزسیون و هم از پوزسیون، من شاهد لگدهایی بودم که به درهای اتاق‌های استادان کوبیده می‌شد که مثلاً چرا شما در فلان اعتراض شرکت نمی‌کنید؟ آیا صرف شرکت کردن یا نکردن ارزش است؟

شالچی بیان کرد: یا اینکه هر دولتی که می‌آید با توجه به اینکه گفتمانی دارد آیا همه دانشگاه موظف است که بیاید و درگیر آن پرسش شود؟ یعنی دانشگاه موظف است به دستورکارهایی که حوزه سیاست بر او می‌نویسد عمل کند؟ به نظرم مسئولیت اجتماعی ضمن سودمندهایی که دارد از باب اینکه تعامل این میدان را با میدان‌های دیگر مانند اقتصاد و سیاست و… برقرار می‌کند، که باید برقرار کند، اما در مفهوم مسئولیت اجتماعی باید این مداقه را داشته باشیم که مبادا به گونه‌ای بکنیم که استقلالش را تضعیف کنیم. چون دانشگاهی که استقلال نسبی‌اش تضعیف شود در خدمت اقتصاد و سیاست هم نخواهد بود.

آموزش و پژوهش دانشگاه باید کاربردی باشد

حسین میرزایی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران دیگر سخنران این نشست با برشمردن دانشگاه‌های نسل‌های مختلف گفت: نسل چهارم جامعه‌محور و به ویژه نسل پنجم انسان‌محور، نامیده شده است. با این تقسیم‌بندی‌ها مسئولیت اجتماعی ذیل نسل چهارم و پنجم قرار می‌گیرد. البته باید توجه کرد که دانشگاه جای آموزش است و اساساً آموزش و پژوهش ذاتی دانشگاه است و این دو بال اصلی دانشگاه هستند. اگر این دو بال به صورت جدی دنبال شده باشند، مسئولیت اجتماعی یک معنای دیگری پیدا می‌کند و بحث ارتباط بین دانشگاه و جامعه و دانشگاه و صنعت را به خوبی برقرار می‌کند.

وی افزود: نگاه نسل چهارم و پنجم ذیل پارادایم توسعه پایدار و مشخصاً توسعه اجتماع بنیاد می‌گنجند. سخن اصلی این است که دانشگاه نباید از جامعه بریده شود و دیوارهای عینی و ذهنی دانشگاه به روی جامعه باید گشوده باشد اگر این نتواند صورت بگیرد امکان اینکه دانشگاه بخواهد وظایفش را انجام دهد وجود نخواهد داشت. دانشگاه‌های ما در سطح بین‌المللی، ملی و محلی کنشگری باید داشته باشند، دانشگاه‌های تراز اول‌مان که سیزده‌تاست نیازهای بین‌المللی را یا به تعبیری علم را در معنای انتزاعی‌اش بیشتر آموزش می‌دهند هرچند باید به منطقه و محله خودشان توجه داشته باشند. اگر بود و نبود دانشگاهی در یک محله جغرافیایی فرقی نکند نقض غرض خواهد بود وبعدا دچار چالش جدی خواهد شد. حتماً وجود یک دانشگاه باید فرق کند. البته پیش‌نیازهای دیگری هم باید داشته باشیم از جمله به تعبیری دولت های محلی، فرایندهای سیاست‌گذاری‌های محلی، کارفرماهای محلی، (البته به معنای اقتصادی آن نمی‌گویم بلکه به معنای بازخواست کننده و خواهان)، وجود داشته باشد که کارویژه اصلی دانشگاه را ایفا کنند. به تعبیری هرچقدر ارتباط بین دانشگاه و پیرامون وجود داشته می‌تواند کارویژه خودش را بهتر ایفا کند.

میرزایی در ادامه به سه کارویژه آموزشی، پژوهشی و فرهنگی دانشگاه اشاره کرد و گفت: چه نسبتی بین این کارویژه‌ها با جامعه پیرامون ما وجود دارد؟ من به آکلند، در جنوب شرقی‌ترین کشور دنیا سفر کردم در آنجا دیدم درسی به نام جامعه‌شناسی آکلند دارند. فکر نمی‌کنم مثلاً در اهواز یا جاهای دیگر، ما درس جامعه‌شناسی اهواز داشته باشیم. اینها بدیهی‌های عقلی است یعنی نمی‌تواند بین آموزش‌های یک رشته و محیط پیرامونش هیچ نسبتی وجود نداشته باشد. در صورتی‌که همه ما در دانشگاه‌هایمان یک سیلابس درسی مشخص داریم که جهانی است و از ملی هم بالاتر است.

این استاد دانشگاه افزود: آموزش ما بیش از اینکه بتواند به نیازهای محلی‌اش پاسخ دهد به نیازهای بین‌المللی پاسخ می‌دهد. وقتی به مسئولیت اجتماعی دانشگاه می‌پردازیم این اتفاقات باید بیفتد، یعنی افزودن یک درس چقدر آسان یا سخت است؟ اگر نظر به نظر می‌رسد چالشی وجود ندارد اما در عمل واقعاً خیلی سخت است. ایجاد رشته‌هایی که بتواند به توسعه اجتماع محور بیانجامد که خیلی سخت‌تر است. حداقل یکی دو سال نیاز دارید که از بروکراسی اداری عبور کنید. در حوزه پژوهش و فرهنگ هم وضعیت ما همین است و نسبت به جامعه پیرامون بسیار فاصله دارد. اینکه بود یا نبودن ما در یک منطقه محله چقدر در مباحث فرهنگی دخالت دارد.

وی در ادامه گفت: آموزش و پژوهش دانشگاه باید کاربردی باشد، دانشگاه باید بتواند بنگرد در همه زمینه‌ها و در حل مسائل محله خودش کمک کند. کارهای زیادی در دهه های گذشته در کشور انجام شده که اغلب داوطلبانه بوده و این مزیت است و عیب نیست، اما این نافی این نیست که دانشگاه وظایف سازمانی خودش را انجام ندهد. دانشگاه هم باید به نیازهای جامعه پاسخ دهد و هم به نیازهای دستگاه های اجرایی. لاجرم یکی از چالش‌هایی که وجود دارد این است که به غلط وزارت‌خانه‌ها به دانشگاه‌داری و پژوهشگاه‌داری می‌پردازند. وزارت‌خانه‌ای که پژوهشگاه دارد نیازی به دانشگاه و پژوهشگاه این حوزه مربوطه احساس نمی‌کند و دچار خود بسندگی کاذب می‌شود.

میرزایی در پایان یادآور شد: اینطور نیست که دانشگاه مسئولیت اجتماعی خودش را انجام نداده باشد، اما فقدان‌ها در جامعه آنقدر زیاد است که بار دانشگاه را زیاد کرده است. فقدان احزاب و نهادهای مدنی و ساختارهای موازی در جامعه سبب شده است که تمام این بار بر دوش دانشگاه باشد. بار دانشگاه سنگین است چون کارهایی که باید در جاهای دیگر انجام شوند در دانشگاه انجام می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها