چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۶
کاش یادداشت‌های برادران شکوهی تدوین و منتشر شود/ نیم قرن دوستی در محفل چهارشنبه

یادداشت‌های روزانه برادران شکوهی در بر دارنده لحظات فراموش نشده‌ای از باهم بودن‌هایمان در بعد از ظهرهای چهارشنبه‌ها و دیده‌ها و شنیده‌هایش در طی بیش از نیم قرن اخیر ایران، آذربایجان است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) -رحیم رئیس‌نیا، پژوهشگر و تاریخ‌نگار: دکتر سیروس برادران شکوهی از دوستان نزدیکم بود. ایشان متولد ۱۳۱۵و انسان خود ساخته‌ای بود. دوره دبیرستان را سراسر در مدارس شبانه تحصیل کرده، اوایل دهه ۱۳۴۰ از دانشکده ادبیات تبریز لیسانس تاریخ و جغرافیا گرفت. از اواخر دهه ۱۳۳۰ در مدارس شهرستان شبستر تدریس می‌کرد، زمانی به تهران منتقل شد و از دانشگاه تهران فوق لیسانس تاریخ و سرانجام ازدانسگاه الهیات آنکارا دکترای تاریخ گرفت. زمان انقلاب در دانشگاه مشهد تدریس می‌کرد و سپس به انسگاه زادگاهش تبریز منتقل شد.

آشنایی ما از اوایل دهه چهل شروع شد و از آن به بعد، به ویژه از اوایل دهه ۵۰ که ایشان دبیر تاریخ و من کتابدار دانشسرای راهنمایی تبریز بودیم، به دوستی نزدیکی راه گشود. در سال ۱۳۵۲، به پیشنهاد وی قرار گذاشتیم که هفته‌ای یک روز، روزهای سه‌شنبه باهم ناهار بخوریم. با پیوستن پیاپی دوستانی چون دکتر انزابی‌نژاد، دکتر دیانت، دکتر رحیملو، غلامحسین فرنود به دنبال آزادی از زندان سه ساله، دکتر حریری، دکتر قره‌بیگلو، دکتر یحیی کلانتری، عبدالحسین ناهید آذر، خلیل مرزآبادی، دکتر میرجعفری، عباسقلی محمدی و… شماری دیگر از یاران که غالباً روی از زندگی برتافته‌اند، به جمعمان پیوستند و با گذر زمان ناهار خوری روزهای سه‌شنبه موجبات پدید آمدن یک تیم ورزشی خودمانی و محفل دوستانه صمیمانه‌ای را فراهم آورد که به خودی خود نام دوستان چهارشنبه را به خود گرفت. پس از چند سال، زمانی که از فوتبال خسته شدیم و به قول گفتنی دیگر موتورمان نکشید، بازپای از میدان نکشیدیم و دروازه فوتبالمان جای به تور والیبال داد و به تدریج بازی‌های چند نفره‌مان به دوسه نفری تقلیل یافت تا آنکه آن هم با رفتن هر از گاهی یاران از برمان، ته کشید. با رفتن دکتر شکوهی محفلمان به نوعی یتیم شد و اینک ما چهار یار مانده، جان سختی کرده پرچم آن را فعلاً به نوبت به دوش می‌کشیم تا کی چهار نفرمان، سه و بالاخره یکنفر شود و آن یک نفر هم آن را به تاریخ سپارد.

دکتر شکوهی عزیزمان بنیانگذار، «ناطم» و روزنامه‌نگار گروهمان بود. یادداشت‌های روزانه آن زنده‌یاد دربردارنده لحظات فراموش نشده‌ای از باهم بودن‌هایمان در بعد از ظهرهای چهارشنبه‌ها. در سعیدآباد، قورو گؤل، باغ دانشگاه و… نیز دیده‌ها و شنیده‌هایش در طی بیش ازنیم قرن اخیر ایران، آذربایجان، به ویژه تبریز است. ای کاش علاقه‌مندِ صالحی به تدوین و نشر آنها همت گمارد.

گفتنی زیاد است و فرصت کم لیکن از تذکر نکته‌ای گریزی نیست و آن اینکه، محفل چهارشنبه، که عمری بیش از نیم قرنی دارد، تکیه‌گاه بی‌بدیلی برای تک تک ما یاران بوده و هست و محفل دوستانه با وجود آن همه سال‌های پر تلاطم طوفانی، ما دوستان را با تمام تفاوت‌های فکری، دیدگاهی و اعتقادی‌مان، زیر چتر فراگیر دوستی و احترام متقابل به باورداشت‌های گوناگون یکدیگر، در کنار همدیگر نگهداشت و تحمل ناملایمات روزگار کج‌مدار را کم و بیش بر همه مان آسان کرد.

یاد یاران رفته، انزابی، فرنود، ناهیدی آذر، محمدی، میذجعفری و دکتر شکوهی گرانقدر گرامی باد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها