به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سیدعلی آل داوود، عضو شورای عالی علمی مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی در آئین بزرگداشت جمشید کیانفر که به همراه رونمایی از جشننامه این پیشکسوت دوشنبه ۱۹ آذرماه ۱۴۰۳ از سوی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، گفت: باید از مسئولان خانه اندیشمندان علوم انسانی و نادره جلالی سپاسگزار بود که مراسم سپاس از جمشید کیانفر را برگزار کردند. من افتخار همکاری با جمشید کیانفر را کم داشتم. نخستین بار زمانی که حجتالاسلام سید محمد علی احمدی ابهری رئیس کتابخانه مجلس بود، من و جمشید کیانفر را دعوت کرد و ما به مدت دو یا سه سال مرتب جلساتی را تشکیل میدادیم و در این جلسات نسخههایی را بررسی میکردیم.
وی افزود: در آن زمان تاریخ پسندیده را جمشید کیانفر انتخاب کرد و آن شورا بعد از رفتن حجتالاسلام سید محمد علی احمدی ابهری منحل شد و نشر اساطیر کتاب را به چاپ رسانید. زمانی که کیانفر در خانه کتاب حضور داشت، برای نقد کتاب همکاری داشتیم که این دوران همکاری مستقیم من با او را تشکیل میدهد.
آل داوود بیان کرد: جمشید کیانفر بیش از ۵۰ سال است که در مطالعات ایرانی فعال است و نمونههای خوبی از آثار ارزشمند او در اختیار مورخان قرار دارد. او در مورد دوره قاجاریه کارهای ارزشمندی را به چاپ رسانده است. از کارهای او میتوان به کتاب چند جلدی «تاریخ امپراتوری عثمانی» اشاره کرد. پس از بازنشستگی با همراهی عبدالکریم جربزهدار روضهالصفا میرخواند و ناصری را به چاپ رسانید که چاپ این کتاب از سوی او از لونی دیگر است.
سیدعلی آل داوود گفت: جمشید کیانفر از معدود پژوهشگران دوره قاجاریه است که مطالب خود را مستند نوشته است. او پس از انحلال کتابخانه پهلوی ماموریت یافت تا کتابها و اسناد خطی را شمارش و به کتابخانه ملی انتقال بدهد که به بهترین نحو این مسئولیت را به انجام رسانید. شناسایی چند نشریه دوره قاجار و تکمیل شماره آنها نیز از جمله خدمات اوست.
جمشید کیانفر بسیار اخلاقمدار است
احمد مسجدجامعی، قائم مقام مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی گفت: سپاسگزارم از دوستانی که چنین مراسم بزرگداشتی را برای جمشید کیانفر به سرانجام رساندند. آشنایی من با او به زمانی برمیگردد که در وزارت ارشاد بودم، او در همان سالها جایزه ویژه تصحیح متون را دریافت کرد. دریافت این جایزه دلایل متعددی داشت، حوزه کار جمشید کیانفر در زمینه تصحیح متون بسیار گسترده است. علاوه بر دقت بالای او حجم آثارش نیز گسترده است.
وی افزود: او به ویژه آثار دوره قاجار و ناصری را در دستور کار قرار داد و به انجام رسانید. رضهالصفا خواندمیر را تصحیح کرد که بعد روضهالصفا ناصری نیز به آن اضافه شد. او این مجموعه را تصحیح و عرضه کرد و با ارائه فهرستی تفصیلی آن را عرضه کرد که این فهرست، بهرهبرداری از اثر را آسان میکند. البته این کتاب قبلاً هم چاپ شده بود اما این تصحیح با این فرآیند فهرست همراه با دقت بالا کار بسیار ارزشمندی است.
مسجدجامعی بیان کرد: جمشید کیانفر آثار ارزشمند دیگری همچون «اکسیر التواریخ» را ارائه کرد که اهمیت ویژهای دارد. تمرکز کیانفر بر زمان ناصری است که از این جهت مهم است. در مجموع برخی از کارهای او را ذکر کردم. اگر مجموع صفحات این آثار را جمع کنیم رقم نجومی به دست میآید که کار بسیار بزرگی است. هجونامه ناپلئون، سفرنامه خوارزم رضا قلیخان هدایت، ناسخالتواریخ و… کارهای ارزشمندی است که او به شیوه خود به انجام رسانده است.
نویسنده کتاب «نگاهی به دروازه غار» گفت: وجه دیگر کارهای جمشید کیانفر کارهای مدیریتی است. او نشریه میراث مکتوب را مدیریت کرد یا بخش نسخ خطی را انجام میداد. او همچنین زمانی بخش آثار را در خانه کتاب مدیریت کرد و کارهای زیادی در حوزه مطبوعات به انجام رساند. نکته مهم دیگر در مورد او این است که جمشید کیانفر با مرحوم عبدالله انوار و مرحوم ایرج افشار نیز همکاری مستقیم داشت. او بسیار اخلاقمدار است، هر نسخهای را که در اختیار داشت، در اختیار همه قرار میداد.
مسجد جامعی با اشاره به اثر جدید جمشید کیانفر «ایران آن طور که هست» افزود: این کتاب به تفاوت سفرنامهنویسان روس و انگلیس میپردازد. این کتاب از زبان روسی ترجمه شده ولی در اصل انگلیسی است. این کتاب تحت تاثیر دو جنبه قرار دارد. برای ناصرالدین شاه خوانده میشد، القابی در آن به کار برده که کار نویسنده نیست. این نشان میدهد که نگاه روسی وقتی به نگاه انگلیسی در میآید، چه تفاوتی میتواند داشته باشد. این اثر تفاوت نگاه گزارشگران انگلیسی و روسی را بیان میکند. نگرش روس به ایرانیان نگاه نظامی و از بالا به پایین و قزاقگونه است.
کیانفر مردمدار است و خوشمحضر
اکبر ایرانی، مدیر عامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب گفت: اجازه میخواهم از آشنایی خود با جمشید کیانفر سخنم را آغاز کنم. دهه هفتاد که کار میراث مکتوب با شور و شوق جوانی این بنده خادم آغاز شد، از هیچ تلاشی برای آشنایی با اهل تحقیق و تصحیح و کتاب و کتابشناسی فروگذار نمیکردم. پرسان پرسان دوستان جدیدی مییافتم و سیاهه اسامی پژوهشگران این حوزه را تکمیل میکردم. به گمانم سال ۷۴ بود که با جمشید کیانفر و کارهای تحقیقی او آشنا شدم. از آن پس کیانفر در جلسات مشورتی و نشستهای مؤسسه شرکت میکرد. مدیر اولین نشست در میراث مکتوب شد که با حضور استاد زندهیاد ایرج افشار و کامران فانی با موضوع تصحیح متون در ایران برگزار شد.
وی افزود: سال ۷۶ نخستین شماره فصلنامه آینه میراث را منتشر کردیم. ۱۹ شماره منتشر کرده بودیم که هوس علمی ترویجی شدن به سرمان زد. عدهای از دانشجویان برای چاپ مقالاتشان دنبال مجلهای میگشتند که رتبه علمی ترویجی داشته باشد. از کیانفر که تخصص در کتابداری و تصحیح متون داشت، برای سردبیری دعوت کردیم. کمتجربگی بنده از یک طرف و ذوقزدگی و تعجیل برای نامآوری از طرف دیگر، کار دستِمان داد. زیرا ما از اول، بنا را بر نخبهگرایی و تخصص و پرهیز از مدرکگرایی نهاده بودیم، گمان میکردیم برای آیندهای بهتر و راهاندازی پژوهشکده میراث مکتوب، باید نخست نشریات را رتبهدار کنیم.
ایرانی بیان کرد: نویسندگان شیفته علم را که از آغاز با میراث مکتوب همکاری میکردند و دانشگاه توفیق جذب آنها را نیافته بود و مدرکی یدک نمیکشیدند و کولهبار آنها، سالها تلاش و تحقیق ساعیانه بود، شوربختانه از چرخه آینه میراث دور شدند، رنجیدند و قهر کردند و قطع همکاری کردند. این موضوع ما را از کرده خود پشیمان کرد. طبعاً با اولین ماجرای نقض غرض از تأسیس مؤسسه مواجه شدیم. شماره ۲۰ اولین شمارهای بود که با سردبیری جمشید کیانفر در بهار ۸۲ در قطع وزیری منتشر شد و شماره ۲۳ هم اولین شمارهای بود که مجوز علمی ترویجی گرفت. کیانفر تا شماره ۴۴ (۲۵ شماره) که در تابستان ۸۸ منتشر شد، زحمات سردبیری نشریه را متقبل شد. ۱۷ ضمیمه پر و پیمان هم منتشر کرد. با زیرکی و صمیمیت خاص خود از دوستان رنجدیده مقاله گرفت و از آنان تفقد کرد، کاری که از دست من برنمیآمد.
وی در ادامه گفت: نظام فشل در نشریات رتبهدار مثلاً دانشگاهی، وقتی استاد احمد سمیعی گیلانی که روانش شاد باد، را با آن همه سابقه نگارش و ویرایش و پژوهش برنمیتابد و به دلیل نداشتن مقام شامخ دانشیاری او را از سردبیری «نامه فرهنگستان» عزل میکند، توقع دارید به جمشید کیانفر رحم کند. پیشتر هم بزرگانی بودند که موانع قانونی مانع حضورشان در دانشگاه شده بود. خدا رحمت کند مرحوم علی اکبر سیاسی را وقتی خواست علامه قزوینی را با گذرانده ماده و تبصره قانونی در مجلس شرایط تدریسش را در دانشگاه مهیا سازد، تنگچشمی از در بدر آمد و اَنا رَجُلٌ سر داد و علامه قزوینی هم از این موضوع رنجید و انصراف داد.
اکبر ایرانی بیان کرد: اما بلندپروازیهای این خادم نادم برای علمی پژوهشی کردن مجله آینه میراث ادامه یافت. غافل از آنکه چنان بلایی بر سر خواهد آمد که پشیمانی دیگر سودی نخواهد داشت. نمیدانستیم که علمی پژوهشی شدن مجله به معنای فراهم کردن اسباب ارتقای کسانی خواهد شد که بعضاً توان نوشتن یک خط مقاله را ندارند. دری به تخته زده سهمی رسیده و سهمیهای تعلق گرفته و مقالات چند اسمی هم پیازداغ موضوع شده تا مراتب دانشیاری و استادی را بیرنجی و دود چراغی طی کنند. کار به جایی رسید که نامه پذیرش مقاله را جعل کردند و اسم سردبیر قبلی را با امضای سردبیر بعدی بیآنکه مقالهای بفرستند، آن پذیرش را به دانشگاه مربوطه ارائه کردند.
وی گفت: خلاصه ما غافل از اینکه آینه میراث چه سرنوشتی خواهد داشت، تلاش برای ارتقا را دنبال کردیم و از رنجاندن دوستان دستبردار نبودیم. شماره ۵۰ آینه میراث اولین شمارهای بود که با سردبیری دکتر رضایی باغبیدی عنوان علمی پژوهشی بر پیشانی صفحه حقوقی آن نشست و کیانفر ناچار به ترک کار شد. او هم در آخرین شماره سردبیری، حق مطلب را ادا کرد و با نوشتن سرمقالهای دلچسب رنجش خود را پنهان نکرد و بهحق بر ماجرای مدرکگرایی در کشور تاخت، محققی که بالغ بر ۲۰ متن کهن (بیش از ۵۰ جلد) را تصحیح کرده و سوابق درخشانی در تدریس و کتابداری و نسخهشناسی و مقالهنویسی داشته، چون مدرک دکتری و رتبه دانشیاری ندارد، حق ادامه حیات علمی را ندارد؟ حال شاهدیم که نتیجه این روشها چه محصولاتی را در دانشگاهها در پی داشته است؟
اکبر ایرانی با اشاره به اخلاق و منش حرفهای کیانفر افزود: او در نخستین شمارهای که سردبیرش بود، نقدی مفصل بر تصحیح کتابش روضهالصفا رسید. سماحت به خرج داد، خم به ابرو نیاورد و با فروتنی و بزرگمنشی آن را چاپ کرد. روحیه پذیرش و کنار آمدن با واقعیات هم از محسنات اوست و همواره با گشادهرویی از نقدها استقبال میکرد و این را در یادداشتهای سردبیری که مینوشت، کمک به ترویج علم و بهبود وضع فرهنگی و ارتقای معنویت و صداقت در جامعه میدانست.
وی بیان کرد: سفارتنامه خوارزم رضا قلیخان هدایت را برای مؤسسه میراث مکتوب تصحیح کرد و مقدمه خوبی بر آن نگاشت. در برگزاری کارگاه نسخهشناسی و تصحیح متون در مرکز تحقیقات فارسی دهلی با میراث مکتوب همکاری کرد. پروین استخری همسر کتابدار و فرهنگپرور او با نمایهسازی موضوعی مرآهالوقایع مظفری تصحیح زندهیاد عبدالحسین نوایی، الگویی بدیع در نمایهسازی ارائه کرد. کیانفر از آغاز تاکنون همواره رفیق گرما و گلستان یاران میراث مکتوب و همیشه همراه و دلسوز این بنده ناچیز بوده و از هیچ کمکی دریغ نورزیده است. او و زندهیادان حسن انوشه و پرویز اذکایی در سفری علمی که با جمعی از اساتید تاریخ و ادبیات به پاکستان داشتیم، خوش درخشید و سفر را به کاممان شیرین کرد و چه خاطرات خوشی از آن سفر در حافظه داریم.
ایرانی گفت: شادی و نشاط او با درگذشت پسر دلبندلش مزدک، او را چون گلی پژمرده کرد. ایرانی! خانه خراب شدم. این جملهای بود که در اولین دیدار پس از درگذشت مزدک به من گفت. داغی سنگین بر دلش نشست و تاکنون این داغ در دلش تازه است. او به تبعیت از زندهیاد ایرج افشار که پس از مرگ پسرش بابک مقالاتی با عنوان کتابفروشی چاپ کرد، هر ساله مجموعه مقالاتی به نام مزدکنامه منتشر کرد و وقتی دوست مشترکمان مرحوم محسن جعفری مذهب ناباورانه رخت از این دیار فانی بربست، دو شماره از مزدکنامه را به محسننامه اختصاص داد و یاد دوستش را زنده نگهداشت. چنین کنند بزرگان که مرگ دلبندان خویش را به حیات جاوید او تبدیل میکنند.
وی بیان کرد: انتشار جشننامه و برگزاری بزرگداشت مفاخری چون کیانفر، کاری است ارزشمند و درخور ستایش و مفید و سازنده برای نسلی که از فرهنگ خود فاصله گرفته و دچار بحران هویت شده است. کیانفر مردمدار است و خوشمحضر. خوشخو و خوشروست. حضورش همیشه سرشار از امید و زندگی است، هر چند او و همسر صبور و دردمندش بانو پروین استخری، بزرگترین داغ زندگی مشترک را تجربه کردهاند و آن را فراموش نمیکنند، اما همچنان به فعالیتهای علمی و تصحیح متون تاریخی ادامه میدهند.
کارنامه جمشید کیانفر مشحون از رسالههای متعدد ایرانشناسی است
احمد کتابی، نویسنده و پژوهشگر علوم اجتماعی گفت: عرایضم را در مورد سترگ مردی آغاز میکنم که سالیانی دراز از عمر پربرکت خود را صرف فرهنگ ایران زمین کرده و حقی بر گردن ایران زمین دارد. جمشید کیانفر را میگویم، او که شمار تحقیقهای پرشمار او از عهده کم بضاعتی چون من برنمیآید و شناساندن قلم و بیان او قلم و بیانی چون او را میطلبد.
وی افزود: جمشید کیانفر در زمینههای گوناگون ادب فارسی، خصوصاً میراث گرانقدر ایران آنچنان ارجمند و بر جای ماندنی شده است که وصف او به شایستگی قابل بیان نیست و سخن به درازا میکشد، ولی از آنجا که سخنرانان دیگر نام بردهاند از تکرار آنها خودداری میکنم. اهم فعالیتهای علمی و پژوهشی او را تصحیح و انتشار نسخههای نایاب و یا کمیاب تشکیل میدهد که برخی از این نسخهها در کتابخانههای خارج از ایران قرار داشتند.
کتابی بیان کرد: جمشید کیانفر تالیف رسالههای متعددی را در زمینه ایرانشناسی و… در کارنامه خود دارد. نگارش دهها مقاله پژوهشی، تربیت و پرورش چندین نسل از مصححان و نسخهشناسان، مشارکت در انتشار مجلات پژوهشی، از جمله مجله وزین «میراث مکتوب» برای سالیان متمادی از جمله کارهای اوست.
وی در ادامه گفت: اما در این میان آنچه منزلت علمی جمشید کیانفر را چندین برابر میکند، این واقعیت است که بخش مهمی از آثار او پس از وقوع فاجعه دردناکی پدید آمد که در حوالی شصتمین سال زندگی او رخ داد. طومار عمر مزدک کیانفر در عنفوان جوانی درهم پیچیده شد. حکیم طوس و خواجه شیراز نیز چنین واقعی را از سر گذراندهاند. قصد تجدید خاطره آن واقعه دردناک را ندارم ولی دریغم میآید که به روان پاک آن عزیز از دست رفته که جایش در این مراسم خالی است، عرض ادبی نکنم.
کتابی بیان کرد: او بعد از این اندوه بزرگ «مزدکنامه» را منتشر کرد و به قول روانشاد توران میرهادی که میگفت: «بیایید غمهای بزرگ را به فرصتهای بزرگ تبدیل کنیم»، چنین کرد. به روان توران میرهادی و مزدک کیانفر درود میفرستم.
هنوز تاریخ قاجار را به درستی نشناختیم
علی بهرامیان، عضو شورای عالی علمی دائرهالمعارف بزرگ اسلامی در این مراسم گفت: از خانه اندیشمندان علوم انسانی و نادره جلالی تشکر میکنم که چنین مراسمی را برگزار کردند. خودم را در صف ارادتمندان جمشید کیانفر جای میدهم و به نکتهای تاکید میکنم. جمشید کیانفر متخصص دوره قاجاریه است که آن زمان و عهد را از روی آثار روشنفکران آن زمان نشناخته است بلکه او این دوره را از روی اسنادی که در کتابخانه ملی وجود دارد، یا در مکانهای دیگری که او مصدر کار بود، شناخته است.
وی افزود: ما هنوز تاریخ قاجار را به درستی نشناختیم و اسیر نوشتههای متخصصان آن زمان و بعد از آن هستیم. ما هنوز شاهان و جامعه عصر قاجار را به درستی نشناختیم. هنوز ارزش چاپ سنگی به درستی شناخته نشده است و از هر جهت قابل مطالعه است.
بهرامیان بیان کرد: جمشید کیانفر بر این نکته تاکید داشت که شناخت دوره قاجار لازم است. اهل تاریخ به ناسخالتواریخ تحقیرآمیز نگاه کردند و متوجه اهمیت آن نشدند، این کتاب چاپ سنگی دارد. کیانفر قدر و اهمیت این کتاب را شناساند. این کتاب در بسیاری موارد تاریخ و کلام را در هم آمیخته که بسیار جالب است. این کتاب هنوز جای کار بسیاری برای پژوهشگران جوان دارد.
امیدوارم جشننامه «کیاننامه» مورد قبول واقع شود
نادره جلالی، مولف جشننامه جمشید کیانفر نیز در این مراسم بزرگداشت گفت: ایده و فکر گردآوری این کتاب از علی اوجبی بود و در آغاز راه از من خواست تا کار را ادامه بدهم و من به سبب ارادت دیرین پذیرفتم. من و جمشید کیانفر هر دو فارغالتحصیل رشته تاریخ هستیم و هر دو شاگرد روانشاد نوایی بودیم. امیدوارم که مورد قبول واقع شود.
وی افزود: با سپاس ویژه از صادق حیدرینیا، مدیرمسئول انتشارات نگارستان اندیشه، از تمام کسانی که با ما همکاری کردند، سپاسگزارم.
همسرم بیشتر از من کار کرده است
همچنین جمشید کیانفر در این مراسم گفت: از خانه اندیشمندان، نادره جلالی و انتشارات نگارستان اندیشه که جشننامه «کیاننامه» را چاپ کردند، تشکر میکنم. ما هنوز با مزدک به شیوههای مختلف زندگی میکنیم.
وی ضمن قدردانی از همراهی همسرش در سالهای زندگی افزود: آذرماه برای من ماه مهمی است، زیرا همسرم در این ماه متولد شد و در ماه آذر ما تصمیم گرفتیم که از منیت دست برداریم و همسر هم شویم. ولی یکی از این دو ما ظلم بیش از حد در حق دیگری روا داشت و آن شخص من بودم. من زمانی را که باید صرف همسرم و بچههایم میکردم، صرف کتاب کردم. همسرم اگر بیشتر از من کار نکرده باشد، کمتر از من کار نکرده است.
کیانفر بیان کرد: جامعه مردانه همین است، من به ظلمی که در حق همسرم روا داشتم، اعتراف میکنم. از مهر و محبت همه شما عزیزان سپاسگزارم.
نظر شما