چهارشنبه ۹ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۷
«شراب خانگی ترس خورده محتسب» در شعر حافظ روایت شد

مرکزی– دورهمی انجمن حافظ پژوهی و حافظ خوانی با خوانش شرح؛ تفسیر و تعبیر ابیات غزل شماره ۲۸۳ با حضور جمعی از شاعران؛ حافظ پژوهان و حافظ دوستان و علاقه‌مندان به حوزه ادبیات در خانه فرهنگ اراک برگزار شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) دراراک، سه‌شنبه دیگر حافظ پژوهان و حافظ دوستان اراک دور هم جمع شدند و به خوانش یکی دیگر از غزل‌های حافظ یعنی غزل شماره ۲۸۳ با حضور کاظم دارابی مسئول انجمن حافظ پژوهی اراک پرداختند. پس از خوانش ابیات غزل انتخاب شده (غزل شماره ۲۸۳) در زمینه جنبه‌های مختلف عرفان؛ اخلاق تاریخی و اجتماعی نکته‌های ابهام آور مورد بحث و پژوهش قرار گرفت.

این سه شنبه (هشتم آبان ماه) ابیات غزل ۲۸۳ خوانش و ابعاد مختلف که احتمالاً مورد نظر حافظ یا برخی حافظ پژوهان بوده؛ تفسیر و تعبیر شد و هر یک از حاضران بعد از خوانش دیدگاه و برداشت خود را از اشعار مطرح کردند. دارابی حافظ پژوه این دور همی ادبی پیرامون مطالب طرح شده نظرات خود را بیان کرد.

«شراب خانگی ترس خورده محتسب» در شعر حافظ روایت شد

ابیات غزل شماره ۲۸۳ به شرح زیر است:

سحر زهاتف غیبم رسید مژده به گوش

که دور شاه شجاع است میِ دلیربنوش

شدآنکه اهل نظر بر کناره می‌رفتند

هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش

به صورت چنگ بگوییم آن حکایت‌ها

که از نهفتن آن دیگ سینه می‌زد جوش

شراب خانگی ترس محتسب خورده

به روی یار بنوشیم و بانگ نوشانوش

زکوی میکده دوشش به دوش می‌بردند

امام شهر که سجّاده می‌کشید به دوش

دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات

مکن به فسق؛ مباهات وزهدهم مفروش

محل نور تجلّی است رای اَنورِ شاه

چوقرب او طلبی در صفای نیّت کوش

به جز ثنای جلالش مساز وِردِ ضمیر

که هست گوش دلش محرم پیام سروش

رموز مصلحت ملک خسروان دانند

گدای گوشه نشینی تو حافظا مخروش

شرح ابیات ۲۸۳ در کتاب شرح کامل ابیات دیوان حافظ بر اساس نسخه قاسم غنی و محمد قزوینی چنین آمده است.

«شراب خانگی ترس خورده محتسب» در شعر حافظ روایت شد

۱– هنگام سحر از فرشته عالم غیب مژده‌ای به گوشم رسید که روزگار شاه شجاع است؛ پس بی‌پروا و بی‌ملاحظه شراب بنوش.

۲– آن زمان و روزگاری که صاحبدلان و عارفان جلوه‌ای نداشتند و از کارها گوشه گرفته بودند؛ در حالی که گفتنی‌های بسیار داشتند و نمی‌توانستند آن را بیان کنند سپری شد.

۳– اکنون زمان آن فرا رسیده که با نوای خوش چنگ؛ حکایت ناگفته را بازگو کنم و سینه را از رنج نگفتن و فرو خوردن آن سخن‌ها آسوده سازم.

۴– اکنون در مقابل یار و به سلامتی او شراب کهنه خانگی ای که ترس محتسب را خورده و مدت‌ها پنهان بوده؛ می‌نوشیم و به یکدیگر با صدای بلند می‌گوییم: نوش؛ گوارا باد.

۵– امام جماعت شهر که در زمان محتسب، سجاده بر دوش می‌کشید و به مسجد می‌رفت و تظاهر به تقوی می‌کرد از کوی میکده سر درآورد و دیشب او را در حالی که شراب زیادی نوشیده ومست لایعقل شده بود بر روی دوش به خانه می‌بردند.

۶– ای دل! تو را به راه صلاح و رستگاری راهنمایی می‌کنم و آن این است که: نه به گناه و فسخ افتخار کن و نه به زهد و تقوی خود و این همان راه اعتدال است، یعنی در هر حال از تظاهر و ریا بپرهیز.

۷– اندیشه و تدبیر شاه جایگاه تجّلی نور خداست بنابراین آنچه در دل تو می‌گذرد او می‌داند و واقعیت‌ها را نمی‌توان از او پنهان کرد. اگر خواهان نزدیکی به درگاه شاه هستی در پاکی و صفای نیت نهایت کوشش را داشته باش.

۸– به جز ستایش عظمت و بزرگ شاه آزادمنش چیز دیگری بر زبان نیاور و به دل خود راه نده زیرا گوش دل او جایگاه پیام فرشته است و پیام آور غیب آنچه در دل تو می‌گذرد به او خواهد گفت.

۹– ای حافظ! تو انسان فقیر و درویشی بیش نیستی؛ پس خاموش باش که پادشاهان رمز و راز مصلحت کشور خود را بهتر می‌دانند و به وقت مصلحت به تو توجهی خواهند نمود.

«شراب خانگی ترس خورده محتسب» در شعر حافظ روایت شد

به گزارش ایبنا، سه‌شنبه دیگر غزل شماره ۴۷۷ خوانش و تفسیر و تعبیر می‌شود.

دوبیت آغازین غزل شماره ۴۷۷ چنین می‌گوید:

دو یارزیرک و از باده کهن دومنی

فراغتی و کتابی و گوشه چمنی

من این مقام به دنیا و آخرت ندهم

اگرچه در پی ام افتد هر دم انجمنی

۱– دو یار صاحبدل که راهی به عالم معنا داشته باشند؛ دو من شراب کهنه؛ آسودگی خاطر؛ کتاب شعر و نشستن در گوشه چمنی [بهترین آرزوی من است]

۲– من اینجا و این مقام را با دنیا و آخرت عوض نمی‌کنم؛ اگرچه در پی من گروهی بیایند و مرا نصیحت کنند که این کار را انجام نده.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها